اعتصابات مطالباتی کارگری و پیوند و گسست دیالکتیکی آن با مبارزات سیاسی و قیام

همه به وضوع علائم لازم قیام عمومی را می بینیم. وضعیت نابسامان اقتصادی دمار از روزگار همه در آورده است. اعتصابات و قیامهای سالهای پیش، از آغاز سال  ۵۷ تا… ۸۸، ۹۶، ۹۸ همه پیش درآمد اعتصابات و قیام نهایی ست که همه در انتظار آن هستیم که  بزودی زود بوقوع می پیوندد. شرایطی ست که لنین بدرستی می گوید که توده ها دیگر پذیرای این وضعیت نیستند و حاکمان هم از عهده حکومت کردن بر نمی آیند.  بیکاری، فقر، اعتیاد، بی برقی، بی آبی، بی کفایتی در تقابل با کرونا، نابسامانی محیط زیستی، تورم و رکود اقتصادی … اعتصاب و اعتراض دائمی و قیام از ناکارآمدی و استیصال حکومتگران می گوید.

اعتصابات کارگری می تواند دارای وجوح متفاوتی باشند، می تواند فقط دارای جنبه اقتصادی باشند و یا فقط دارای جنبه سیاسی باشد و آن دیگری می تواند تلفیقی اقتصادی و سیاسی را دارا باشند. اعتصابات کارگری در جنبه سیاسی می توانند در حوزه مطالبات بورژوایی برای برخی از اصلاحات و یا حتی براندازی سیاسی برای تعویض یک حاکمیت بورژوایی با حاکمیت دیگر بورژوایی باشند، و یا جنبه سیاسی طبقاتی بخود بگیرد و در جهت سرنگونی نظام سرمایه برای جایگزینی سوسیالیسم باشد. در وضعیت تلفیقی اعتصاب اقتصادی و سیاسی می تواند برای تعویض قوانین ضد کارگری یا بهتر شدن قوانین کارگری از قبیل بالا بردن مزایا به شکل سراسری مثلا برای بالا بردن سطح : دستمزدهای حداقل، حق بیمه کارگری، حق بیمه بازنشستگی، حق مرخصی سالیانه، حق بیمه بیکاری، حق بیمه از کار افتادگی و …  و یا مثلا خواهان فضای باز سیاسی یا انتخابات آزاد و مطبوعات آزاد و احزاب آزاد و تشکلهای کارگری مستقل و یا شکلی براندازانه به خود بگیرد. البته شکل سیاسی و اقتصادی می تواند همچنین مضمون ضد سرمایه داری بخود بگیرد و برای برقراری سوسیالیسم باشد. 

برای توضیح پیوند و گسست دیالکتیکی مبارزات مطالباتی کارگری و مبارزات سیاسی بهتر است به سراغ مثال مشخصی برویم.

اعتصابات سراسری کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی، که برای دستمزد و دریافت به موقع دستمزد و مرخصی ماهیانه(بیست، ده)، و غذای مناسب و استراحت گاه مناسب، و قرارداد های دائم به معنای قرارداد دائم تا پایان پروژه و مزایای دیگر و …. صورت پذیرفت، که حرکتی جدای از وضعیت نابسامان حاکم بر کل کشور و ساختار کشور، که کارگران با آن درگیرند از جمله نابسامانی محیط زیستی، استبداد و دیکتاتوری و رژیم تئوکراتیک و فقر و بیکاری و اعتیاد و سرمایه داری لجام گسیخته که نه آزادی مطبوعات و نه آزادی احزاب و نه انتخابات آزاد و نه آزادی ایجاد سندیکا و تشکل کارگری مستقل هیچ درش موجود نیست نمی باشد. مشکل بی آبی و کم آبی وضعیت نابهنجار محیط زیستی سرتاسر کشور را فرا گرفته است، و در خوزستان مشکل بی آبی به اعتراضات خیابانی و نوعی قیام سیاسی کشیده شده است. که در چندین شهر و شهرستان هم در اعتراض به وضعیت نابسامان حاکم از قیام توده ها در خوزستان پشتیبانی شده است. و شاید برود تا تبدیل به یک قیام سراسری برانداز بشود.

کارگران اعتصابی پیمانی نفت و پتروشیمی، طی بیانیه ایی پشتیبانی خود را از قیام توده ها در خوزستان اعلام نمودند. می بینم کارگران در یک پیکار چند وجهی با سرمایه داری حاکم بر کشور در گیر می باشند. در جنب اقتصادی مشخص اینجا کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی، دارای مشکلات معیشتی(اقتصادی): مزدی و کاری و زیستی مواجه هستند که دست به اعتصاب برای این مطالباتشان زده اند. این اعتصابات به اعتبار سیاسی حکومت ضربه می زند و بی کفایتی سردمداران نظام و قوانین کار حکومت اسلامی را به شکل سیاسی عیان می سازد. در عین حالیکه اعتصاب اقتصادی ست. این اعتصاب همچنین از بربریت نظام سرمایه حاکم  نقاب بر می کشد و شرایط غیر انسانی زیستی کارگران : هوای گرم جنوب، دستمزد های ناچیز و مرخصی ماهیانه غیر عادلانه و … که به شرایط حاکم بر کشور و اداره کشور و قوانین ضد انسانی حاکم بر این کشور مرتبط است ارجاع دارد. پس می بینیم مبارزات اقتصادی در حین اقتصادی بودنشان پرده از ربط سیاسی آن هم می درد و حکام و قوانین غیر انسانیش را رسوا می نماید و حق خود می طلبد. 

مسلما این کارگران اگر در مناطقی که با مسائل زیستی بی آبی و بی برقی و گرد و غبار … هم درگیر باشند نوعی مبارزه زیستی که با سیاست و حکومت سر کار دارند هم در گیر می باشند، آما در وجه ایی جداگانه، زیرا که هنوز اعتصابات اقتصادی کارگران و مطالباتشان با حرکات سیاسی و زیستی که منجر به قیام مثلا در خوزستان شده است پیوند یگانه برقرار نکرده است. 

منظور از پیوند یگانه را قدری برای توضیح بسط می دهیم. همانطوریکه می بینیم این اعتصابگران از قیام سیاسی توده های زحمتکش و کارگر خوزستان در مورد بی آبی و بی برقی و بیکاری و بی نانی و بی سرپناهی و … پشتیبانی می نمایند.  آما نمی گویند از امروز اعتصاب کارگری ما تا تحقق مطالبات توده ها در خوزستان که در اصل همانا سرنگونی حاکمیت اسلامی ست ادامه خواهد داشت و تا سرانجام مطلوب که سرنگونی این رژیم است از پا نخواهند نشست. چرا نمی گویند، زیرا قیام آن عمومیّت و قدرت لازم را در خود نیافته که اعتصابات کارگری از جمله کارگران اعتصابی نفت و پتروشیمی به پشتیبانی از آن برای پایان دادن به حاکمیّت حکومتگران به میدان در آید. تنها با درک شرایط موجود به پشتیبانی لفظی بسنده می کنند و بر تحقق مطالبات اقتصادی خود پا می فشارند. می توانیم بگوییم که حرکت اعتصابی کارگران با قیام سیاسی توده ایی در پیوند و گسست دیالکتیکی تا سرانجام محتوم سیستم یا حکومتگران قرار دارد. و در این برهه تا کنون قیام خوزستان تبدیل به یک قیام سرتاسری نشده است که پشتیبانی بیش از آنچه دریافت کرده است را بدست آورد. که می بینیم حتی مقدار حرکت اعتراضی در اعتصاب خود کارگران پیمانی در حد توش و توان آنچه می تواند دست یآبد به جنبش در می آید و می داند این اعتصاب در حد مطالبات اقتصادیش می ماند مگر جنبشها و اعتصابات دیگری همزمان شکل گیرد تا مطالبه گری را به کناری نهد و وارد میدان و کارزار سیاسی با ابزار اعتصاب سراسری برای براندازی اقدام نماید.

در یک نگاه کلی می توانیم بگوییم این جدایی مطالبات اقتصادی کارگری با اعتراضات سیاسی و یا قیام سیاسی تا عمومیّت یافتن قیام سیاسی توده ایی در شکل براندازانه اش ادامه خواهد داشت، یا به بیانی، جنگ مطالباتی در پیوندی تنگاتنگ و دائم و در کنش و واکنش دائم با حرکت سیاسی و قیام سیاسی توده ها به شکل دیالکتیکی ش تا عمومیّت یافتن قیام به شکل سراسری، که نهایتا منجر به اعتصاب سیاسی سراسری کارگران در جهت براندازی حکومتگران در جابجایی قدرت و یا جابجایی سیستمی می شود. 

حسین جوینده

جولای ۲۹ ۲۰۲۱

یک توضیح کوتاه در انگیزه نوشتن این نوشته: چندی پیش بحثی در محفل/جلسه ایی در گرفت که در مورد اعتصاب سراسری پیمان کاران نفت و پتروشیمی بود، که چند نفری با توجه به اینکه شرایط قیام در جای جای این مملکت حکمفرماست تاکید بیشتر را بر قیام مسلحانه توده ها و مسلح شدن آنها و یا کمک در تسلیح آنها را تبلیغ می کردند، و اینگونه برآمد می کرد که به مطالبات کارگری توجه ایی جدی ندارند. جمع مدافع مطالبات کارگری و اعتصابگریشان بر مطالبات کارگری و حرکاتی از این دست تاکید و تبلیغ می نمودند و شرایط را مساعد قیام مسلحانه توده ایی نمی دانستند. و کار را به آنجا کشاندن که کلا منکر شرایط انقلابی کنونی می شدند. من نظرم را در مجموعه نظرات بالا در آن جلسه بیان کردم. که شرایط امروز شرایطی ست که هر آن برآمد قیامی سراسری کاملا در ایران ممکن می باشد و آمادگی و مشارکت همگانی ما مسئله ایی ضروری در این زمینه می باشد. اعتصابات کارگری برای تحقق مطالباتشان دائما تا لحظه سرنگونی ادامه خواهد داشت، همچنانکه در پیوند تنگاتنگ با همه برآمدهای سیاسی و قیامها می باشند و محک لازم را بر آن می زنند، و آنجا که لازم نباشد در حین پیوند، گسست خود را در سطح پشتیبانیش اعلان می دارند، و آنجا که لازم است در لحظه موعود با اعتصابات سراسریشان کار را تمام می نمایند.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate