منشور وابستگان به بورژوا ـ امپریالیسم جهانی!

تمایلم بر این است که رفرانس کارل مارکس از طرز تلقی هگل و سپس تصحیح و تکامل آن از طرف مارکس را در اینجا به رهبران “منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی” که در عین حال بعضی از اپوزیسیون مخالف منشور یاد شده نیز بدان پرداخته بودند، خاطر نشان کنم. امیدوارم هواداران این منشور، بویژه سلطنت طلبان که در اشکال متفاوتی نامگذاری شده اند ، از شنیدن نام مارکس، منقلب نشوند و خویشتن داری پیشه سازند! رفرانس علمی (اثباتی) را از کتاب مارکس به زبان فرانسه می اورم:

« Hegel fait quelque part cette remarque que tous les grands événements et personnages de l’histoire mondiale surgissent pour ainsi dire deux fois. Il a oublié d’ajouter ; la première fois comme tragédie, la seconde fois comme farce ». (۱).

 «هگل در جایی اشاره می کند که همه وقایع و شخصیت های بزرگ در تاریخ جهان، به اصطلاح، دو بار به میدان می آیند. او فراموش کرد اضافه کند؛ بار اول به عنوان تراژدی، بار دوم مضحکانه و خنده آور.». 

مارکس ادامه می دهد که کوسیدیر  به جای دانتون، لویی بلان برای روبس پی یر، مونتانی سال های ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱ بعنوان مونتانی ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۵، برادرزاده بجای عمو و من نیز در اینجا در رابطه با “منشور همبستگی…” به همه ی شان متذکر می شوم که پسر بجای پدر. ولی این سیر تفکر قادر نیست در خیزش انقلابی ایران جای پا و تکیه گاه مردمی دست و پا نماید به استثنای مداخلات دول امپریالیستی و یا کودتایی از این دست. چرا که این خیزش با جان باختن ژینای عزیز آغاز شد و سپس با شعار “زن، زندگی، آزادی” گسترش هر چه بیشتری یافت، اکنون می باید علاوه بر احقاق حقوق مدنی و اجتماعی با دگردیسی انقلابی وارد خواست ها و مطالبات ریشه ای دیگری شود که همانا مبارزه ی طبقاتی است. در غیر این صورت منشور قدرت های دول بورژوازی جهانی و یا هر بخش دیگری از اپوزیسیون همراه با چپ بورژوازی، خیزش انقلابی را غصب و به کجراه خواهند کشانید. 

واقعیت این است که هر جایی خیزش و دوره های متفاوت انقلابی پالا گیرد،  ضد انقلاب نیز به تکاپو می افتد. ولی اینبار  خیزش انقلابی چند ماه اخیراز چنان صلابت، شجاعت، همبستگی و ضد موازین “مذهب سیاسی” برخوردار بود که  اپوزیسیون های متنوع بورژوازی را به شگفتی عمیقی واداشت. نسل جوان امروز که بطور عمده یا کارگر و یا نظیر دانش آموزان و دانشجویان، فرزندان کارگران می باشند، هر چند هنوز وارد مرحله ی طبقاتی آن نگشته بودند، ولی زمینه های مادی آنرا به عناوین مختلف، در فریادهای اعتراضی خویش منعکس می ساختند. این جنبش با این همه صعود و با این همه آماده گی  و نزدیکی به موازین طبقاتی، نمی تواند از صحنه ی مبارزاتی خارج گردد. او بمثابه ی نیرویی عظیم در میادین مبارزاتی همواره حاضر خواهد بود و این چیزی است که امپریالیسم جهانی و نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، کاملن بدان آگاهی دارند. بیهوده نیست که بازجویان جنایت کار در بازجویی های خود مطرح نمودند که بر خلاف اعتراضات گذشته، امروز آنها مسائلی را مطرح می کنند که ما قادر به درک آنها نیستیم.

 سرمایه داری جهانی از ابتدای سال ۵۷ در کنفرانس اظطراری خویش در “گوآدولوپ”، تفکر عقب مانده و قرون وسطایی خمینی را می پذیرد تا از رشد جنبه های دیگر آن که می تواند نقش رادیکال دیگری را ایفا نماید، جلوگیری بعمل آورد و اینبار نیز “جورج تاون” همان وظیفه ی کثیف دخالت گری را آغاز نموده که “منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی” از آن استخراج گردید و قصد دارد خط و نشان خویش را به مردم جامعه حقنه نماید. 

با آنکه ما در دوران مشخصی از فضای انقلابی قرار داریم و دقیقن به همین دلیل خیزش ها را انقلابی ارزیابی می کنیم،  ولی فاقد آلترناتیو قوی کارگری و در چنین مسیری تشکل شورایی سراسری قرار داریم. وگرنه گام های استوار خیزش های یاد شده بصورت دیگری متجلی می گشت و سرمایه داری جهانی از ضعف ما آگاهی دارد و منشور کذایی جریان های واپسگرا و ارتجاعی را رونمایی کرده است. شکی ندارم که اکثریت قابل توجه ای از خیزش گران جامعه، منشور یاد شده را نفی خواهند کرد، زیرا نظام شاهنشاهی، سلطنتی و بطیق اولی شازده رضا پهلوی را نمی خواهند، بنابراین شش نفری که پای منشور را امضا کرده اند به دلیل وابستگی شان به قدرت های امپریالیستی غرب و نیز حتا سپاه پاسداران اسلامی ایران، قادر نخواهند بود کوچکترین اعتبار و ابتکاری از خود برجای گذارند، مگر آنکه قدرت های بورژوایی مذکور از درون که شامل بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی است با این قماش همداستان گردند. 

ما باید در همه جا به تبلیغ پیشبرد مبارزه ی طبقاتی در راستای برقراری حکومت شوراهای کارگری همت نماییم که همه ی مصائب، استثمار، نابرابری جنسیتی و نیز انسانی نه فقط از موازین مذهبی، بلکه در راس آن از موجودیت نظام سرمایه داری است که انسان را به کالا تبدیل کرده است و آنرا مطابق با منافع سیری ناپذیر خویش، به هر شکلی که بخواهد در ارزش های مبادله ای قرار می دهد و یا بیکار می سازد. بورژوازی بد و بدتر نداریم. بورژوازی در همه جا جنایت را تولید و باز تولید می نماید همه ی حقوق مدنی و اجتماعی از آزادی بیان و اجتماعات و نابرابری جنسیتی و انسانی از مجرای سرمایه ستیزی خواهد گذشت. در چنین مسیری باید ایجاد تشکل سراسری را که بصورت شورایی اداره می شود، در سطح جامعه سازمان دهی گردد و با اتکا به قدرت کارگری، مواضع انقلابی صیقل داده شود. برخلاف نظریات سازشکارانه بعضی از نیروهای چپ و نیز چپ بورژوایی، زمینه ها برای پیشبرد اینگونه اهداف، در سطح جامعه موجود است. اگر خود را متعلق به خیزش انقلابی میدانیم، باید تفاوت ها در نظر گرفته شوند و ارتقای شعارهای سیاسی در چارچوب وضعیت اقتصادی موجود در راس مطالبات و معادلات سیاسی قرار گیرند، در غیر این صورت چون همیشه بورژوازی دام می گسترد و هر بار آلترناتیو جدید دیگری را معرفی خواهد نمود. 

هیچ قدرتی قادر نیست اهداف مبارزات کارگری و بدیل حکومت شورایی را سد نماید و یا بشکل فرصت طلبان، گستاخانه بدان بنگرد. از این نظر است که در مواقع ضروری، افشاگری های قاطعانه در این زمینه سرنوشت ساز خواهند بود. ما هنوز در ابتدای چنین عملی فرار گرفته ایم و سیر مبارزات آتی جامعه، افق روشنی در برابر اهداف و تند پیچ های اجتماعی قرار خواهد داد.

۲۵ اسفند ۱۴۰۱  ـ  ۱۶ مارس ۲۰۲۳  

منبع: 

۱-Le 18 Brumaire de Louis Bonaparte (1851) – KARL MARX , tome 2 – L’humanité , Préfaces des deuxième et troisième éditions. Page 15.

هیجدهم بومر لویی بناپارت

برگردان فارسی سطوری از کتاب فرانسه فوق از من است.

                                                                                                                                                                                                                                                        

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate