اعلامیه علیه جنگ دو اردوگاه ارتجاعی در اوکراین

             اعلامیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر – علیه جنگ دو اردوگاه ارتجاعی در اوکراین

حمله ارتش روسیه به اوکراین تحت فرمان پوتین ، به نقد موجب رنج و عذاب فزاینده مردم اوکراین شده است. آنها قربانیان اصلی این جنگ ارتجاعی هستند. چه به لحاظ شکل و چه به لحاظ محتوی این جنگی است از نوع جنگهای امپریالیستی که تا کنون بویژه در تخصص امپریالیسم آمریکا و متحدانش قرار داشته است. جنگی از نوع حمله و اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و انگلستان و شرکای شان. هیچ نیروی آزادیخواه و عدالتخواهی نمیتواند و نمی باید از این جنگ حمایت کند. حمایت “حزب کمونیست فدراسیون روسیه ” و رای موافق آن در دوما به این تهاجم که تحت لوای شعارهای میهن پرستانه تند و تیز صورت میگیرد تنها نشان دهنده ماهیت استالینسیتی و شووینیسم روسی ، (همان به بیان لنین؛ ” روس قلدر”) این حزب هست.

این جنگ یکی از نتایج چند قطبی شدن جهان سرمایه داری است. رقابت قطب های جدید و قدیم سرمایه داری جهانی شاخص این دوران است. در اروپا، از یک طرف پوتین و دارودسته اولیگارش های حامی اش، با هدف کنترل هر چه کاملتر “خارجه نزدیک” متشکل از جمهوری های سابق اتحاد شوروی، مثل مداخله در گرجستان و اخیرا در قزاقستان، از مشت آهنین دومین ارتش قدرتمند جهان استفاده میکند. دولت پوتین، در دهه اخیر با حمله نئولیبرالی به دستاوردهای کارگران و حقوق بگیران روسیه و با کاهش مداوم بودجه های آموزشی، بهداشت عمومی، بازنشستگی و دیگر بیمه های اجتماعی، بودجه هنگفتی را به مدرنیزه کردن و تقویت بی سابقه ماشین نظامی روسیه اختصاص داد. از طرف دیگر امپریالیسم آمریکا که از هژمونی رو به افول خود، به خرج ملتهای دیگر، با چنگ و دندان دفاع میکند، با دامن زدن به تشنج در همه مناطق همسایه فدراسیون روسیه، آتش بیار معرکه بوده و هست. در این میان استفاده از سازمان نظامی ناتو، مثل همیشه، نقش محوری داشته است. ادامه حیات این ماشین هولناک نظامی که قاعدتا می بایستی با فروپاشی اتحاد شوروی و از بین رفتن ” خطر کمونیسم”، اعلان پیروزی سرمایه داری و ” پایان تاریخ” ، منحل میشد، علیرغم پیوستن دوازده عضو جدید از کشورهای بلوک شرق سابق، بطور جدی مورد پرسش قرار گرفته بود. حتی فرانسه به زبان امانوئل مکرون از ” سکته مغزی” ناتو صحبت کرده و مکانیسم کنونی حاکم بر آن را رد کرده بود. در همه کشورهای اروپائی صداهائی برای فاصله گرفتن از آمریکا و سازماندهی یک ” دفاع اروپائی” مستقل از ناتو و آمریکا بلند شده بود.

در سطح جهان با آشکار تر و جدی تر شدن عروج چین به مثابه یک قدرت جهانی اقتصادی – سیاسی، قدرت نمائی های آشکار دولت شی پینگ ، و قدرت گیری روزافزون توان نظامی چین ، در عین ائتلاف با روسیه ، چالشی بی سابقه در برابر هژمونی آمریکا قرار گرفته است. تشبثات آمریکا در هنگ کنگ و تایوان با پشت پا زدن به تعهدات کتبی آمریکا، که از زمان نیکسون تا به امروز هدایت گر روابط تنگاتنگ میان چین و آمریکا بوده است، بعد دیگری این تلاش آمریکا در متوقف کردن روند سقوط هژمونی آن است. این خطر چنان جدی گرفته شده که پنتاگون در استراتژی نظامی خود صراحتا از چین بعنوان دشمن شماره یک نام برده است. امپریالیسم آمریکا حاضر به هر خطری در این سه بعد رقابت در اروپا ، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی است، بی آنکه از آمریکای لاتین غافل شود. امروز قرعه به نام مردم اوکراین اصابت کرده و این کشور بدل به یکی از مناطق اصلی این رقابت و درگیری شده است. فردا تایوان می تواند محل درگیری باشد.

در چنین فضائی است که ” ناگهان” مسئله پیوستن اوکراین به ناتو، در اروپا و آمریکا در رسانه های تحت کنترل میلیاردرها در راس موضوعات قرار می گیرد. آنها که به حساسیت مفرط دولت پوتین به جایگاه اوکراین در امنیت فدراسیون روسیه و اساسا روابط ویژه و نادر میان دو ملت روس زبان و اوکراین زبان، واقف هستند، آشکارا دست به تعرضی رسانه ای – دیپلماتیک زدند.

دولت زلنسکی، بازیگر سابق تلویزیون، دست نشانده یک میلیاردر فاسد و غارتگر به نام “ایحار کولومویسکی” است که روابط بسیار نزدیکی با دستجات نئوفاشیستی چون ” پراوی سکتور” و ” گردان آزوف” دارد. آنها در سالهای اخیر، با حذف زبان روسی بعنوان دومین زبان رسمی کشور و زیر پا گذاشتن توافقات موسوم به مینسک و ” فورمت نورماندی” آشکارا پوتین را به چالش کشیدند. ضد روس ترین اعضای ناتو همچون لهستان، جمهوری چک و سه کشور بالتیک، هر روز مسئله اوکراین را به میان آوردند. علیرغم تلاشهای فرانسه و آلمان در آرام کردن اوضاع و سوق دادن به سوی مذاکره، تشنج با حمایت فعال آمریکا به اوج خود رسید. زلنسکی رسما اعلام کرد که  “توافق مینسک” وارد کما شده و بهتر است که به خاک سپرده شود. یگانهای ارتش اوکراین، مستقر در مرز مناطق خود مختار روس زبان، که به تازگی به سلاحهای مدرن تهاجمی، از جمله پهپادهای ساخت ترکیه مجهز شده بودند شروع به مانورهای نظامی گسترده علیه مناطق خودمختار کردند . جنگی نامرئی، که تا کنون بیش از چهارده هزار قربانی گرفته است، بار دیگر شدت گرفت.

در اینجا بود که شووینیستهای حاکم بر روسیه به یاد ” حق تعیین سرنوشت خلقها” افتادند و درست به شیوه سو استفاده گرانه امپریالیستی از این حق و تلاش برای ایجاد” دولتهای کوچک تحت سلطه”، که از زمان بیسمارک و ناپلئون سوم همواره مورد توجه بلوکهای قدرت بوده است، و آمریکائی ها در کوسوو از آن استفاده کردند، اقدام کردند. پوتین که بارها وارد کردن این حق در قانون اساسی شوروی در دوران لنین را بعنوان ” بمب ساعتی ای که زیر بنیان روسیه” گذاشته شده، محکوم کرده بود، استقلال جمهوری های خود خوانده دونسک و لوگانسک را به رسمیت شناخت. از اینجا به بعد دیگر زمینه درگیری کاملا فراهم بود و پوتین، با کمی تعلل، فرمان جنگ را صادر کرد.

در این میان مثل همیشه کشورهای مختلف، جانب این یا آن بلوک را گرفته اند. غربی ها مثل یک تن واحد پشت سر لبخند رضایت بخش بایدن قرار گرفته و نه تنها اختلافات خود را، فعلا، به کناری زدند، بلکه بطور قطع به خرید تسلیحات جدید دست زده و بازار تسلیحاتی را داغ خواهند کرد. در بخش دیگر شطرنج جهانی، چین، هند و امارات به قطعنامه ضد روسی آمریکا در شورای امنیت رای ممتنع دادند ، جمهوری اسلامی ،سوریه، نیکاراگوئه و ونزوئلا، کاملا جانب روسیه را گرفته، کوبا و آرژانتین موضعی مشابه چین گرفتند. آنچه راهنمای این موضع گیری ها بوده، نه منافع مردم اوکراین و روسیه بلکه، بی توجه به ماهیت این جنگ ارتجاعی امپریالیستی، تنها و تنها با نگاه به مناسبات ژئوپلیتکی میان این کشورها صورت گرفته و قابل دفاع نیست.

این جنگی میان “خیر و شر” یا ” بلوک دمکراتیک علیه بلوک استبداد” نیست، آنطور که تبلیغاتچی های طرفدار امپریالیستهای غربی وانمود میکنند، تبلیغاتی که تاثیر سنگینی بر افکار عمومی مردم اروپا داشته و اکثریت آنان را به جنگ طلبان ضد روسیه بدل کرده است. بلکه جنگی ارتجاعی در چهارچوب رقابتهای امپریالیستی برای تقسیم مناطق نفوذ میان آنها است. جهان به رقابتهای امپریالیستی از نوع دوران پیش از جنگ جهانی اول بازگشت کرده است.

 اتحادیه اروپا و آمریکا انواع و اقسام تحریم های رنگارنگ در حوزه های مختلف صنعتی، تجاری و بویژه مالی را اعلام کرده اند تا به قول خودشان ” شدیدترین تحریم و تنبیه های اقتصادی تاریخ” را علیه روسیه اعمال کرده و اقتصاد این کشور را به فروپاشی بکشانند. این تحریمهای بی تبعیض سراسری که دود آن مثل همیشه به چشم اقشار فرودست، حقوق بگیران ثابت و بازنشستگان  میرود، نمیتواند مورد حمایت انسانهای صلحجو و انسان دوست قرار گیرد. ما همانطور که با اعمال تحریم علیه ایران مخالفت کرده و آن را مغایر با منافع و بهزیستی کارگران و زحمتکشان ایران میدانیم، هر نوع تحریم همگانی و بی تبعیض علیه روسیه را نیز محکوم میکنیم.

مردم اوکراین که قرار بود از برکت بازگشت سرمایه داری غربی از رفاه و دمکراسی برخوردار شوند هنوز حتی به سطح زندگی دوران شوروی نرسیده اند و هفت میلیون نفرشان برای پیدا کردن زندگی بهتر از کشور مهاجرت کرده اند،  حال با درد و رنج، خون و ویرانی و بی خانمانی، هزینه تقابل دو بلوک ارتجاعی و دو دولت فاسد و مرتجع در کشور خود را پرداخت میکنند. دفاع از صلح و پایان دادن به این جنگ امپریالیستی وظیفه همه سوسیالیست ها و کمونیستها هست. باید صدای سوم بود و از کارگران و زحمتکشان این دو کشور دعوت کرد که علیه جنگ و برای صلح به مبارزه جدی با دولتهای فاسد حاکم “خودی” به پردازند. تا زمانی که دولتهائی از نوع پوتین؛ این نماینده اولیگارشی های غارتگر روس، و پوروشنکوها ، زلنسکی های فاسد نماینده اولیگارشی حاکم اوکراینی بر سر کار هستند، دو خلق روس و اوکراین در تضاد و تعارض خواهند بود. ببینید چگونه دو ملتی را که قرنها در صلح و صفا در کنار هم زندگی کرده، فرهنگ، تاریخ، و سرنوشت مشترکی داشته اند این چنین به جان یکدیگر انداخته و به احساسات شووینیستی هر دو طرف دامن زده اند. برای صلح و آزادی ، برای همبستگی و دوستی ملتها، برای جهانی بهتر در صلح و همزیستی، راهی جز مبارزه برای سوسیالیسم و انقلاب کارگران و همه زحمتکشان جهان وجود ندارد. برای شکستن این ماشین جنگی هر روز ویرانگر تر، برای به انزوا کشاندن سیاستهای شووینیستی ، نژادپرستانه و ویرانگرانه در جهان ما، باید جنبش سراسری ضد جنگ و صلح را علیه هر دو بلوک ارتجاعی به میدان آورد. جهان ما برای جلوگیری از یک ویرانی و نابودی تمام عیار، به این جنبش بزرگ و سراسری و بین المللی نیازی فوری و حیاتی دارد. به این نیاز باید پاسخ  گفت.

                                                        نه به جنگ ارتجاعی روسیه علیه اوکراین !

                                                              زنده باد صلح و دوستی میان خلقها!

                                                             زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم!

                                                             کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

                                                                     ۲۷ فوریه ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate