درباره کمپین “نه به جمهوری اسلامی” و تکرار تراژدی “همه با هم”

   زنده باد انقلاب برای سرنگونی رژیم استبدادی- سرمایه داری جمهوری اسلامی

       درباره کمپین “نه به جمهوری اسلامی” و تکرار تراژدی “همه با هم”

اطلاعیه ای به صورت طومار با امضای ۶۴۰ نفر از ایرانیان داخل و خارج از کشور منتشر شده که از عموم “هموطنان میهن‌دوستی که قلب و ذهنتان سرشار از آرزوی آزادی و آبادی ایران است” خواسته شده از آن حمایت کنند و به این کارزار بپیوندند.

ترکیب امضاکنندگان شامل شماری از کنشگران سیاسی – مدنی، شهروندان عادی، هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیان، ورزشکاران، افسران سابق ارتش و … است. بخش قابل توجه ای از امضا کنندگان هواداران شناخته شده طیف سلطنت طلب هستند اما در میان آنها جناحی از جمهوریخواهان راست، شماری از اصلاح طلبان سابق، چند نفر از امضاکنندگان “نامه ۱۴ نفره” و تعداد اندکی از فعالین سابق چپ دیده میشوند.

روشن است که هدف محوری این کارزار صرفا اعلام بیزاری عمومی از کلیت این رژیم جهنمی نیست، بلکه جلوگیری از پیروزی انقلاب اجتماعی ای است که مسئله اش فقط پایان دادن به استبداد سیاسی و مذهبی نیست بلکه فراتر از آن، عبور از نظام مبتنی بر نابرابریهای طبقاتی یعنی سرمایه داری نیز هست.

بی دلیل نیست که در بیانیه مذکور که ادعای طرفداری از برچیدن جمهوری اسلامی را دارند، کلمه ای از ضرورت انقلاب و سرنگونی انقلابی نمی بینید. وقتی در یک کشور اختناق زده و غارت شده، گزینه شما انقلاب مردمی نیست، دو راه بیشتر نمی ماند که بشود رویای “برچیدن جمهوری اسلامی” را متحقق کرد: ۱- کودتای بخشی از قوای قهریه همین رژیم ۲- بهره گیری از دخالت قدرتهای امپریالیستی و قدرتهای ارتجاعی منطقه مقلا حمله نظامی، گسترش تحریمهای اقتصادی و …

ما میدانیم که ستون فقرات این کمپین – یعنی سلطنت طلبان – در رابطه با دو گزینه اخیر چه ظرفیت بالایی از خود نشان داده اند. پادشاه اول این خاندان – رضا خان میرپنج- با کودتای مورد حمایت استعمار بریتانیا سر کار آمد و فرزند او نیز – محمدرضا پهلوی- با کودتا سر قدرت باقی ماند بازهم با کمک سرویس های امنیتی انگلیس و امریکا.

شما کافی است به پیام های روزهای اخیر رضا پهلوی و فرح پهلوی نه به مناسبت سوم اسفند صدمین سالگرد کودتای رضا خان بلکه به خاطر ۲۴ اسفند سالروز تولد رضاخان دقت کنید، جز تعریف و تمجید از این دیکتاتور نظامی چیزی نمی بینید. حال چگونه میتوان به ادعای این جماعت در بیانیه اخیر مبنی بر استقرار “آزادی، رفاه، دموکراسی، پیشرفت و حقوق بشر” در فردای جمهوری اسلامی اعتماد کرد؟!

هدف محوری این طیف، راه اندازی یک کر”همه با هم” جدید است، سناریوی شکست خورده ای که در انقلاب ۵۷ بدل به تراژدی شد و آن انقلاب عظیم را ملاخور کرد. البته این اولین بار نیست که سلطنت طلبان به کمک شماری از جمهوریخواهان راست و چپ بریده و اصلاح طلب سابق، سعی دارند همه را زیر بیرق “شاهزاده” به صف کنند. در گذشته نیز طرحهای مشابه ای کم و بیش این هدف را دنبال میکرده اند: از طرح رفراندم ملی گرفته تا ایجاد شورای ملی ایرانیان تا ققنوس، فرشگرد، پیمان نوین و … اقدامات مشابه ای نظیر “بیانیه ۱۴ نفره” و حامیان آنها در خارج و نیز تشکیل شورای مدیریت دوران گذار نیز در خدمت همین کر “همه با هم” بوده اند که ره به جایی نبرده اند. اما سرمایه گذاری عظیم به کمک ابر رسانه های چند ده میلیون دلاری برای پاشیدنِ گردِ فراموشی بر بیلانِ استبداد و نابرابریهای طبقاتی نهادینه شده در حکومت پهلوی و بهره گیری از نوستالژی “چه بودیم، چه شدیم”!! کماکان ادامه دارد.

طیف سلطنت طلبان و جمهوریخواهان راست (طرفدار کاپیتالیسم و امپریالیسم) به خوبی دریافته اند که از دیماه ۹۶ بدینسو شاهد آغاز یک دوره نوین در حیات ۴۲ ساله جمهوری اسلامی هستیم. دوره ای که اکثریت عظیم مردم از این رژیم جنایت و غارت متنفرند و خواهان سرنگونی این رژیم هستند. اما در بطن این عزم توده ای شاهد رشد بیش از پیش جنبش های کارگران، تهیدستان و زحمتکشان هستیم که مسئله شان تنها و صرفا آزادی و سکولاریسم نیست، بلکه فراتر از آن به دمکراسی واقعی، برابری و عدالت اجتماعی و مبارزه با نابرابریهای عظیم طبقاتی جاری در نظام سرمایه داری ایران نیز توجه دارند.

وحشت اپوزیسیون راست نیز از گسترش این رویکرد است. حال آنکه هم سلطنت طلبان و هم سایر جریانات راست، میخواهند با کنار گذاشتن ولایت فقیه و حاکمیت مذهبی، کل ماشین حکومتی را دست نخورده باقی گذارند و از آن برای یک جهتگیری به اصطلاح سکولار پروغرب بهره بگیرند. آنها میخواهند این حکومت “نامتعارف” سرمایه داری را به یک حکومت “نرمال” سرمایه داری تبدیل کنند که بهتر در خدمت نظام جهانی سرمایه و تداوم و گسترش سرمایه داری نئو لیبرال در ایران باشد.

بنابراین پاسخ ما به کسانیکه می پرسند: چرا کمونیست ها، سوسیالیستها و هر انسان براستی آزادیخواه و برابری طلب حاضر به امضای این کمپین نیستند، مشخص است: ما با درسگیری از تجربه گرانقدر شکست انقلاب بهمن، آموخته ایم که علاوه بر نفی و سرنگونی رژیم حاکم، باید تصور نسبتا روشنی از آلترناتیو و اهداف اثباتی خود داشته باشیم. از اینرو سیاست ” همه با هم” نه راه بلکه بیراهه است. سیاست فاجعه بار “فعلا شاه برود” و یا “بحث بعد از رفتن شاه” در انقلاب ۵۷ عملا در خدمت رهبری خمینی مرتجع قرار گرفت، اکنون نیز این سیاست دانسته یا نادانسته در خدمت تسهیل رهبری بلامنازع رضا پهلوی و مفروش کردن راه او برای بازگشت به کاخ نیاوران است.

ما نه در زمینه چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی با این جماعت همسویی داریم و نه درباره اهداف این سرنگونی و مناسبات سیاسی اجتماعی اقتصادی بدیل.

سازمان ما فراتر از نفی این نظام و برقراری دولت سکولار و قول “انتخابات آزاد” ،عمیقا در مسیر پیشبرد اهداف یک انقلاب اجتماعی واقعی است؛ انقلابی با اراده و به دست طبقه کارگر و نیروی اکثریت عظیم مردم که آزادی را در کنار برابری طبقاتی، عدالت اجتماعی، حفظ محیط زیست، برابری جنسی – جنسیتی و محو کامل همه اشکال تبعیض ملی و مذهبی بخواهد و فراتر از دمکراسی لیبرالی و نیابتی، به دمکراسی مشارکتی و شورایی نظر داشته باشد. این مسیر بدون تلفیقِ عبور از استبداد با عبور از سرمایه داری میسر نمی شود. چپ انقلابی و کمونیست ها همچون کارگران مبارز هفت تپه فریاد میزنند: نان، کار،آزادی، اداره شورایی!

بنابراین کُر همه با همِ “نه به جمهوری اسلامی” هیچ حرف تازه ای برای ما ندارد. ما از همان روز اول ِ به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و نیز در رفراندم ارتجاعی ۱۲ فروردین ۵۸ به کلیت این رژیم استبدادی و سرمایه داری نه گفته ایم و در این مصاف خونین، جنبش چپ، هزاران تن از یاران خود را از دست داده است. ما که ۴۲ سال قبل به جمهوری اسلامی نه گفته ایم، اکنون همچون خیزش های انقلابی دیماه ۹۶، مرداد ۹۷، آبان ۹۸ و دیماه ۹۸ برای سرنگونی این رژیم از طریق یک انقلاب نوین مبارزه می کنیم و در تلاش و تدارک آن هستیم. چپ ها و کمونیست ها و همه کارگران و زحمتکشان، زنان، عموم مبارزین پیشرو و رادیکال، وظیفه دارند ضمن ادامه مبارزه قاطع و نفس گیر با کلیت جمهوری اسلامی، یک لحظه از نقد و افشای اپوزیسیون راست و ارتجاعی عافل نشوند.

نیروهایی که میخواهند با جعلِ نیم قرن بیلانِ جنایت و غارت در رژیم پهلوی، به کمک ابر رسانه ها، سرویس های امنیتی کشورهای غربی و کمکهای مالی و سیاسی امپریالیستی و دول مرتجع منطقه، بار دیگر راهپیمایی یکصد ساله مردم ایران برای دستیابی به آزادی و رهایی واقعی را به بیراهه بکشانند. این سناریوی دست راستی و ارتجاعی اگر موفق شود، شکست انقلاب آتی ایران حتمی خواهد بود. نگذاریم این فرصت تاریخی که انقلاب سیاسی و اجتماعی جدیدی را نوید می دهد، یکبار دیگر توسط اپوزیسیون ارتجاعی و امپریالیست ها به تراژدی منجر شود!

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۱۶ مارس ۲۰۲۱ – ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate