هژیر نینا

راه بهار

راه بهار میان یاده ها گشتم! میان رنجهای بی شمار تو را انجا جستجو کردم میان خشت های گرم و سوزان تابستان درون آن تنوری، که مادرم هر روز گونه اش را می سوزاند من چهره ای غمگین ام و قلب پر اندوهم برای آن خیابان اعتراض می تپد… پدرم به تماشای آفتاب نشسته سپیده مادری که از سایه ها ...

ادامه مطلب »

سراغ ات

بهار بهانه است برای شروع باران و توقف سایه بانی برای دیدن شبنم گونه هایت قطره، قطره می نویسم در دیدگانم تابستان نظاره گر، شبهای آرام صورت شعرت  جاری است،در آینه ام پاییز! وزن حزن انگیز بر بال قاصدکی می برد نسیم سردی، بر این جاده ها گام بر می داری و من زیباترین برگها را در ذهنم جارو میزنم ...

ادامه مطلب »

حماسه  

  نامت را با سپیده آموختم و غرورت در استوار کوه وقتی آفتاب پشت پرده می افتد چشمانت در من اعتماد  می گشایم رازهای شکوهت را  تصویر رهایی ! در شکست آینه  رخت حماسه بسته ایی و من در تو جنبشی عظیم جستجو می کنم، بر این خیابان رساخیز خیره، به تیر مژگان ات می درخشد به رژه ی پایکوبان ...

ادامه مطلب »

شبنم 

  چشمان ات خیره به کدامین گلدان است پشت این پرده شبنمی افتاده است زنی با جنبشی از گلها روئیده سبزه ها با دستان تو آشناست باغهای گسترده و زلال چشمه ساران از بهار امید تو گذر کرده از راه می رسی با حماسه های دیرین و عظیم،چون سرودی با نسیم همسرایان در تالار هیجان میان هلهله های بی پایان ...

ادامه مطلب »

Google Translate