«ابوعطا خوانی» سر بالا که میرود آب، قورباغه میخواند ابوعطا با پنبه سر میبرید عطا، درگیر خوانش رمان است عطا صادر میکند در خفا، فرمان مرگ و حذف را عطا حکم قتل و خفه کردن را، یا طنابی به دور گردن را حکم کشتن محکوم دست بسته را، یا حکم بریدن زبانش را عطا در خفا تایید حکم ...
ادامه مطلب »شعر
سه شعر
ژاله سهند در لحاف تاریک شب هرگز مپوشان خود را چرا که آفتاب رونق راستی ست. این ذوق سبز در لفافه انتظار تو شوکت خاموشی ست که تنها آراستگان به زینت اعتماد در رافت زلال تو در گردش باد می یابندش اگرچه بر لبانت لام تا کام هویدا نیست. بدعت مردار پرستان خود بیگانگی ست. اینان در آرمیده بر افسون ...
ادامه مطلب »زباله گردها
زباله گردها در درون ِ سطل ِ زباله چه می جویی از درون ِ سطل ِ زباله چه می خواهی خدای شان به هنگام ِ زادن ات به تو سهمی نداده است نه از« خزانه ی غیب» و نه از سطل های زباله اش حتا همه را یکجا ربود و تقسیم کرد میان ِ مقربان ِ درگاه اش حالا ...
ادامه مطلب »نوروز !
نوروز ! *سروده نوروزی امسال من پر از بی قراری و دلتنگی ست قبل از اینکه دلی را بیازارد میسپارم ش به باد تا ببرد به باغ عاطفه ها ! آنجائی که می کشد سر پرنده خوشبختی و عشق را حرمتی ست. * اینک شما بگین! از کدام خوشبختی باید نوشت. وقتی که در کوچه های شهر ناتوان مردمانی غلتیده ...
ادامه مطلب »خجسته باد
خجسته باد خجسته باد… این جشن بهاران خجسته … گر چه با زخم زمستان خجسته انقلاب و… گفتن نه علیه زور و خفت علیه تخم استعمار و نکبت هدف ها و… شعارها همه … در سطح عالی لیک افسوس … به میدان آمدیم بی تشکل … همه با دستان خالی! خجسته انعکاس سرنگونی طنین با شکوهش سال ...
ادامه مطلب »شادباش ِ نوروزی
شادباش ِ نوروزی نوروز و سال ِ نو را به گرداننده گان و خواننده گان ِ این سایت ِ ارجمند و دهه ی هشتادی های نوجو و نوپو شادباش می گویم و امیدوارم سال ِ آینده سال ِ سرنگونی ِ رژیم ِ اسلامی و کوتاه شدن ِ همیشه گی ِ دست ِ دین و مذهب از زنده گی ِ این ...
ادامه مطلب »عشق را از کمونرها …
عشق را از کمونرها … ۱۸ مارس، به احترام هفت هزار کمونر تبعیدی به جزایر بی سکنه کالدونیای جدید در اقیانوس آرام، روز “زندانیان سیاسی” نامگذاری شده است. فرانسه … آغازگر جنگ با پروس لیک … شکست در جنگ با پروس و در طلب غرامت … پاریس اشغال و محاصره شد توسط ارتش پروس گارد ملی … متشکل از هزاران ...
ادامه مطلب »ترجمه سه شعر از شاعران عرب
سه شعر از شاعران عرب ترجمه: ژاله سهند ***************** شاعر: آدونیس Adonis زخم ۱ برگ هایی که می خوابند بر زیر باد: قایقی برای زخم اند. زمان در حال فنا : عزت و جلال زخم است. درختانی که در میان مژگان های ما قد میکشند: دریاچه ای برای زخم اند. در پل ها زخم دراز میکشد به هنگامیکه قبر ...
ادامه مطلب »دنیایی وارونه از تجربه ها
تقدیم به زنده یاد ( رضا براهنی ) هَم چنان که باروت ، لَبْ هامان را می پوشاند مَردُمَکانِ آن سَرباز نیز … تا ادراکِ قَحطی و بوسه رَج به رَج ، می شوند اینک بگویید کیست ؟ که آزمونِ عشق را با مِضرابِ گلوله ، بر پیراهن اَش لَمس ، کرده باشد به گمان اَم ! وقتی فُصول ...
ادامه مطلب »سَبزه میدان
تقدیم به زنده یاد ( عبّاس کیا رُستمی ) پَرنده را بِنگر : از شاخَکِ پیر و هُجومِ اتّفاق در سایه اَش ، خَبَر ندارد مَگر زندگی ضَرباهَنگِ مُلاقات ، در تکرارِ یک هَمهَمه نیست ؟ به راستی کُدامینْ طلوع فَرداها را در سوگِ مان ، خواهد سُرود شَباهنگام به نوازشِ آن کاجِ بُلند … آغوش می گشاییم امّا ...
ادامه مطلب »روزهای خوب را خواهیم دید
بچهها! روزهای خوب را خواهیم دید روزهای آفتابی را خواهیم دید، موتورها را در آبی آبها براه خواهیم انداخت، بچهها و در آبیهای روشن خواهیم راند. آخرین چرخ دندهها را ( آیا ) بکار انداختهایم شماره انداز، صدای موتور … آی … بچهها، چهکسی میداند چه معرکهایست ۱۶۰ مایل را با بوسه پیمودن! ببینید! اکنون برای ما جمعهها، در بازارها ...
ادامه مطلب »خانه تکانی
خانه تکانی به نوروز نزدیک شده ایم به روزگاری نو آستین های مان را بالا زده ایم باید خانه ی مان را پاک سازی کنیم از هرچه کثافت است از هرچه بوی کهنه گی دارد از هرچه بوی مرگ و مرده گی دارد باید اثاث ِ نو بیاوریم به این خانه و ایده های نو چشم انداز ِ مان را ...
ادامه مطلب »۸ مارس
شادباش ِ روز ِ جهانی ِ زن روز ِ جهانی ِ زن را به مادران و خواهران و همسران و دختران ِ تمام ِ مردهای جهان شادباش می گویم غیر از خدا- مردی که یکصد و بیست وچهارهزار پیامبر ِ ختنه شده و ختنه نشده اش همه مرد بوده اند و در عرف ِ کتاب ِ قانون اش خون ...
ادامه مطلب »کم آورده سید علی
کم آورده سید علی بشکن…بشکن من نمی شکنم و بشکن بشکن…بشکن من نمی شکنم و بشکن کم … کم… کم… کم کم آورده سید علی… کم آورده سید علی در مصاف با زنان … کم آورده… کم آورده سیدعلی وحی … نازل شد از لندن چه نشستی سیدعلی واسه سرکوب زنان ...
ادامه مطلب »ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند
با چشمها ز حیرتِ این صبحِ نابجای خشکیده بر دریچهی خورشیدِ چارتاق بر تارکِ سپیدهی این روزِ پابهزای، دستانِ بستهام را آزاد کردم از زنجیرهای خواب. فریاد برکشیدم: « اینک چراغ معجزه مَردُم! تشخیصِ نیمشب را از فجر در چشمهای کوردلیتان سویی به جای اگر ماندهست آنقدر، تا از کیسهتان نرفته تماشا کنید خوب در آسمانِ شب پروازِ آفتاب را ...
ادامه مطلب »ماه ِ آلوده
ماه ِ آلوده ماه ِ من! ماه ِ زمینی ِ من! در یکی از همین روزها یا یکی از همین ماه ها و سال های سیاه بود در غفلت ِ یخبندان ِ بهمن ماه سالک ِ زشتی بر چهره ات افتاد و شدی زشت ترین چهره ی دنیا حالا به باش و به بین ای ماه ِ آلوده به ...
ادامه مطلب »اینجاست قدرت زنان
اینجاست قدرت زنان ریتم بی نظیرو تند شیپور ها و طبل ها همراه با زیباترین ملودی آرشه ها از ره رسیده است کنون بهار ما چه سرشار از حیات و پر نشاط است قدرت زنان قیام زنان ومردان…پسران و دختران علیه امپریالیست های فرتوت جهان علیه جنگ و ترور و حیله ها علیه اتمی و شیمیایی …تمامی ...
ادامه مطلب »کابوس
کابوس مست و پیروز شکُفته از دل ِبهمن ، رقصان و سرشار رفتیم تا بیاساییم اما به ناگهان ؛ در آن صبح ِخونین، با صدای تک تیر ها، خواب آلوده از جا پریدیم ! ستاره های به خاک افتاده روزنامه ها را خونین کرده بود ند خیاط خانه ها به پستوی مساجد کوچ کرده بودند ...
ادامه مطلب »چرا در کشورِ شما هیچ آدمی نمیخندد؟
دوستِ صمیمیام که تراژدی و اندوه و غربت را درچشمانت میخوانم ما مردمی هستیم که شادی را نمیدانیم! بچههای ما تاکنون رنگین کمان ندیدهاند اینجا کشوری است که درهای خود را بسته است و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است! کشوری که به کبوتر شلّیک میکند، و به ابرها و ناقوسها. اینجا پرنده پروایِ پریدن ندارد و شاعر هراس ...
ادامه مطلب »خداییه
برای قربانیان ِ زمین لرزه های همین روزها هی! خدایی که آن بالا نشسته ای و شب و روز حکم ِ قتل صادر می کنی برای هر آن که کرنش نکند به مقام ِ خدایی ات خدای قتل های زنجیره ای ِ همه ی این سال های سیاه پنهان شده درپشت ِ دیوارهای نامریی کسی هم نمی داند مخفی ...
ادامه مطلب »