پاسخی به آخرین نوشته کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران

سطح و محتوای بحثها

یک مشاهدهِ ساده ی تمام نامه ها و نوشته های علنی و درونی بر سر اختلاف درونی حزب نشان می دهد، تا آنجا که به بحثهای تشکیلاتی مربوط می شود، مطالبی که از جانب کمیته مرکزی کومه له و کمیته خارج کشور و رفقای متفرقه که از این دو کمیته پشتیبانی می کنند، چه علنی و چه داخلی انتشار یافته اند، قریب به اتفاق آنها پاسخ و عکس العمل بوده اند. این بخش تشکیلات در هیچ موردی آتش بیار  این معرکه نبوده است و به حملات ناروای طرف مقابل  تنها پاسخ داده است. پاسخ ها هم معمولا متین، مسئولانه و مستدل بوده اند. در مورد نامسئول بودن این جریان چیزی بیشتر از آنچه که در مقاله رفیق محمد قادری که اخیرا در شبکه های اجتماعی منتشر شده است را ندارم.

اما در زمینه جنبه های سیاسی بحثها، ندیده ام حتی یک صاحب نظر در داخل و خارج کشور که سخن و کلامش جدی گرفته بشود و مثلا در باب مسائل نظری سری توی سرها داشته باشد،  مباحث ” سیاسی” این رفقا را جدی گرفته باشد. نه تنها درافزوده ای در هیچ موردی به هیچ مسئله ای نبوده اند، بلکه به عنوان درازگوئی های خسته کننده معمولا با نگاه سریع از کنار آن رد شده اند. اما طرف مقابل که “حقانیت ایدئولوژیک” خود را ساده انگارانه مفروض می گیرد و از مارکسیسم و سوسیالیسم علمی هم چیز زیادی در چنته ندارد، متاسفانه با همین مقدار درکِ ناقص، خود را در مرکز عالم می پندارد. و مرتبا به خود مدال می دهد. این اصلا موضوع ساده ای نیست، این دید و عمل خودمحور و بدون اطلاع ریشه سختِ دگماتیسم است و نتایج مصیب باری به جنبش ما تحمیل کرده است. در نامربوط بودنِ ریشه یابی سیاسی اختلافات از نظر این جریان همین بس که از “سازمان خبات”  که هرگز نه در حاشیه و نه در متن سیاست های کومه له جائی داشته است،  مثلا جائی در نشستی عمومی به همراه بقیه پای تحریم انتخابات جمهوری اسلامی صحه گذاشته است و البته به عنوان یک سازمان مسلح در کردستان برخلاف احزاب دیگر مسبب هیچگونه تنش و درگیری هم با کومه له نبوده است، به غولی تبدیل شده است که: “اتحاد کمونیستها را به هم زند، در درون احزاب شکاف ایجاد می کند و….” عکس العمل در مقابل چنین سطح نازلی از سیاست در نزد این رفقا جز زهرخند چه می تواند باشد؟ 

ایجاد تعصبِ محفلی، اصرار بر  وجود شکاف سیاسی

انفکاک از خرد اگر در هیچ عصری مطلوب و رایج شمرده نشده، اما همیشه جای خود را در همه سطوح جامعه داشته است. اما مساله برای فردی که فعالیتش منجر به تداخل در امور مربوط به سرنوشتِ انسان و آزادی این سرنوشت می شود، هر گونه بی خردی در واقع شکلی از خردگریزی باید محسوب شود، چون خرد شرط ورود به این محتواست. اما این خردگریزی همیشه تلاش دارد خود را مستترِ دَر و استوارِ بَر، ادله ی خردپسند نمایش دهد. اگر فرض کنیم که برای خردگریزی دلایل عمده ای هم وجود داشته باشد، بازهم مهمترین دلیل همیشه ازدیاد سودِ فردی یا گروهی، در مقابل دور کردن شرایط نامطلوب و مغایر با این سود و منفعت است. “معیارِ من” نگاه کردن به این وضعیت است که چگونه منافع گروهی یا فردی به استحاله شکل های واقعی امور می پردازند و چگونه این شیوه عملکرد برای استحاله واقعیت به “خلقِ حقیقتِ خود” کمر می بندد و بعد از مدتی همین تصوراتِ خود را باور میکند. به زبان ساده تر چگونه جایگاهای دوست و دشمن و هدف به دگردیسی می ر سد و “میلِ فرد” جایگزین “هدف او” می شود و این جایگزین جدید،(که البته زیاد هم جدید نیست) خود به هدف تغییر ماهیت می دهد. آنهم یک هدف که تمام محتوای آن متفاوت است. این متد همان شکل سنتی محدودهِ سازی غریزی است، یک تروما که بعد از چهل سال شکست هر بار سربرمی آورد و شوک ناشی از آن را تازه میکند و  شرایط عمل کردن را هم فلج می کند . این در واقع نمایشِ حالِ بخش کوچکی از چپ ایران از جمله رفقای محفل مازوجی، است که با استحاله مسیر به جای هدف و توجیه به جای عمل، به قامت خود دوخته اند و برای حفظ و ثبات این محدوده خیالی، آن را آغشته به اسامی مهلک و برچسپ های سخیف کرده اند.

اگر بخواهیم روشمند به سبک کار و محوریتِ کارهای اخیر کمیته اجرایی نگاهی داشته باشیم، ابتدا باید خواسته های این افراد را بشناسیم. رانه و هدایت دهنده این افراد به سوی این “پافشاری بر” ایجاد شکاف درون تشکیلات ما چیست؟ این اشخاص از چه منافعی دفاع می کنند؟ خطری که این رفقا هشدار می دهد برای چه کسی و چه چیزی است؟ این رفقا چه خواسته ای در علنی کردن اختلافات داشتند و چه شد؟ واقعیت موجود این افراد را به کجا می کشاند؟

پافشاری کمیته اجرایی برای به رسمیت شناختن اختلاف درون تشکیلات چیست؟ چرا به رسمیت شناختن این اندازه برای این افراد به موضوع اصلی و محوری بدل شده است و در همه نوشته ها و خواسته هایشان می خواهند تصویری از یک تشکیلات “دوقطبی و ساکن” به دست دهند. به این بخش از نوشته کمیته در آخرین اعلان رسمی توجه کنید: “بویژه در شرایطی که حتی صورت مسئله که عبارت باشد از وجود اختلاف نظر سیاسی و تشکیلاتی و جناح بندی حول آن از جانب رفقای جناح مقابل هدفمند و آگاهانه انکار می گردد،” این بخش از متن وقتی مهمتر می شود که توجه داشته باشید اول پارگراف دوم می آید و به عبارتی لپ مطلب و مهمترین قسمت متن عموما، دغدغه نویسندگانش را می رساند. در این اصلی ترین بخش، باز هم تقاضا دارند که ماهیت یک فرصت طلبی محفلی را به یک اختلاف سیاسی تغییر دهند و از سوی مخاطبان هم پذیرفته شود. اما واقعیت موضوع این است که اصرار این رفقا در واقع ترجمه صریحی دارد. تا هنگامی که یک تقابل دوقطبی ایجاد نشود و شکافی درون وحدت حزبی ایجاد نگردد، نمی توان پیرو متعصب پیدا کرد و به نتایج مطلوب رسید. در واقع سعی مستمر و مداوم این رفقا برای هر چه دوقطبی تر شدن امور بوده و به نوعی خصومت و تعصب محفلی دامن زده اند. به گفته دیگر اختلاف را اگر هم اراده گرایانه بوده باشد، خلق کردند و تصور می کنند با به رسمیت شناخته شدن، می توان ماهیت غیر سیاسی اختلافات را پنهان کرد. جمع بندی رفقای رهبری کومه له در این مورد بسیار دقیق است ،  “کمیتە اجرایی کە بانی و مسبب وضع تحمیلی به حزب کمونیست ایران است و از تکرار روزانە و مکرر “انشعاب دوفاکتو” ، و “انشعاب عملی صورت گرفتە” خشنود است” . 

ماهیت غیر سیاسی اختلافات

 اما این خشنودی دیری نپایید، چون نتوانست هیچ واکنش سیاسی جدی و تاثیرگذاری را دامن بزند. به زبان دیگر این رفقا اختلاف را به حزب تحمیل کردند و از انجایی که توجیه سیاسی برای آن نمی توانستند داشته باشند، با استناد به تصورات خود به آن نقش زدند و این تصورات اکنون آرمان نهایی و مدینه فاضله این قوم به حج نرسیده شده و به جای کعبه باورهایشان اکنون به دور خود می چرخند. در واقع در هر دو گزارش و جوابیه متعاقب آن، هیچ اختلافی در بخش سیاسی که قابل قبول برای مخاطبان این بحث ها باشد ارائه داده نشد. هر دو کمیته هم تنها در بخش های تشکیلاتی به نقد رویکردهای یکدیگر پرداختند. همین ماهیت ناتوان و ضعیف سیاسی و حتی غیرسیاسی این اختلاف را نمی رساند؟ چه توجیهی می توان برای مخاطبی داد که انتظار دارد تعارض سیاسی و نظری شما در یک تشکیلات و تهدید ها و فشارهایی که هر روز ایجاد می کنید، دلیلی واقعی داشته باشد؟ دلایلی که وقتی متون و ادبیات فراهم آمده آن اگر به دست چند متفکر و فعال سیاسی رسید، قبول کند که واقعا این یک تعارض سیاسی جدی است و با این استدال انشعاب و جدایی شما سیاسی است و این سند مشروعت گفته هایتان باشد.

اگر بخواهیم برداشت سر راست و قابل قبولی از این وضعیت خلق شده توسط “کمیته اجرایی کنونی” داشته باشیم، باید به توجیه توهماتِ اینان برای مشروعیت به انفعال خودشان اقدام کنیم. به زبان ساده، وقتی گفته می شود، هسته کمیته اجرایی کنونی، نباید تصور قدرتی ماواریی با انسان هایی شگفت انگیز داشت، منظور  هفت نفر از محفلی است که با محوریتِ صوری صلاح مازوجی شکل گرفته و حول خواسته های فردی گروهی از این افراد دور می زند. از اینجا صفت صوری را به محوریت مازوجی اضافه کردم، چون با تصویری که هم گروهی های او نشان می دهند و عطشی اکنونی و اینجایی که برای حفظ این پستهای انتخابی دارند، که عملا چهار سال است انتخابی بودن را پشت سر نهاده است، هیچ یک قدرت قبول و اقتدا به دیگری را ندارد، مگر در مواجه با جناحی که ایشان مدعی مبارزه سیاسی و ایدئولوژیک درون حزبی با او هستند. ایجاد این قطب بندی و اصرار بر به تعویق انداختن کنگره ،وحشت از در اقلیت قرار گرفتن از جانب صلاح مازوجی  و تلاش برای در معرض تصمیم دوباره قرار نگرفتن، همگی در راستای تعمیق این بحران ها و نه حل آن است. تا جایی که می توان گفت که ماهیت عملکردهای کمیته اجرایی نه تنها سیاسی نبوده بلکه غیر سیاسی و در برخی موارد که به توسعه حزبی برمی گردد، ضدسیاسی بوده است. حتی می توان آنرا مخالف ذات تشکیل یک حزب و ادامه کاری آن دانست و از این منظر به سنجش عملکرد کلی این محفل و تاثیر و محدودیت هایی آن بر فعالیت های ضروری کل تشکیلات رسید. 

جمشید عبدی

‏۲۰۲۱‏/۰۴‏/۰۵

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate