در پاسخ به کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران

ما با آنچه هست، هم در این زمان و هم برای همیشه، یعنی با عقل، سروکار داریم. 

هگل

بیانیه رسمی هر ارگان و سازمانی، معیار سنجش سطح درک و شعور سیاسی و احساس مسئولیت آنان در قبال مسائل عینی مربوط به خود آن سازمان و جامعه است. این معیار انکار ناپذیر، چراغ راه نقد ما از رفقای کمیته اجرایی در دو متن اخیرشان خواهد شد. 

چه اندازه می توان از جایگاه خود نامطمئن بود و چه اندازه در بازنمایی اندیشه ها رو به جامعه بایست حقیر بود که نتوان عنوان کمیته مرکزی کومه له را بدون پیشوند “کنونی” به کار برد. این سطح نازل از بحث سازمانی که کمیته اجرایی به آن دامن زده، قبل از هر چیز به واسطه ترویج این فرهنگ، به ادعای مسئولیت پذیری آنان نسبت به تنوع نظرات و وحدت عمل سازمانی ضربه می زند و عصبانیت و سراسیمگی این دوستان را نشان می دهد.

از جایگاهی که افراد در آن قرار دارند، مسئولیت آنان در قبال ادبیات به کار برده شده محدود و محصور می شود. اگر من به عنوان تنها یک عضو با ادبیات غیر رسمی و سازمانی گفتگو کنم، مجازم که هر واژه ای با هر حد از تنفر و سراسیمگی را به کار برم و در نهایت مخاطب من، این را پای ناتوانی و کم تجربگی من می شمارد. اما نمی توان در مقام یک کمیته اجرایی پاسخ داد و اینگونه نوشت: “(نویسندۀ قطعنامه مزبور در تبینی غیر واقعی با ردیف کردن جملاتی بی ربط به هم نتیجه مطلوب خود را میگیرد). گویا این افراد نه کمیته ای که “فردی” قرار است پاسخ دهند که هر روز یک بیانه از جانب کمیته صادر می شود و پیشفرض شان هم این است که قطعنامه ها را یک نفر می نویسد و به نام کمیته انتشار می دهد. کمیته اجرایی در نقد رسمی به جای اشاره به فاکت های مذکور در قطعنامه، همه را به صورت یک کاسه ” تبینی غیر واقعی با ردیف کردن جملاتی بی ربط به هم” معرفی می کند. آیا این شأنِ بیانیهِ کمیتهِ اجرایی یک حزب در نقد است ؟ و می شود این کمیته را جدی گرفت؟

کمیته اجرایی که پیشفرضش این است که قطعنامه ای صادره نه کار جمعی یک ارگان رهبری در کومه له که نظرات یک شخص است، به صورت مکرر از عنوان ” ادعای نویسندۀ قطعنامه” استفاده می کند و ادامه می دهد که: “این رفقا اکثرأ بجای روشن کردن جنبه های سیاسی….. و به معرض قضاوت قرار دادن آن در سطح علنی، انکار وجود اختلافات و سیاست حذف را در پیش گرفته اند.”

باید خاطر نشان کرد که به معرض گذاشتن مصوبات و قرار ها که می باید در کنگره حزب صورت گیرد، قریب به چهار سال است که از جانب رفقای کمیته اجرایی به گروگان گرفته شده و این یک واقعیت و فاکت انکار ناپذیر است که حتی طرفداران اندک محفل خود شما را نیز به واکنش واداشته است. اگر غیر این است ما را هم آگاه کنید.

در رابطه با علنی کردن و ارائه بحث ها رو به جامعه هم باید اظهار کنم که من هم با شما موافقم و از همین جا از شما دعوت می کنم که در یک برنامه زنده رو به مخاطبان با من وارد مناظره جدی شوید و این یک دعوت به دیالوگ واقعی است نه یک سناریوی نوشته شده و از پشت لپ تاپ ها که کسی نمی داند در چه حالی تنظیم می کنید.

وحدت طلبی و انسجام جبهه چپ، اگر بخواهد شعار نباشد و رنگ و بوی عملی پیدا کند، قطعا می بایست از دورن مناسبات و تجدید وحدت هر سازمانی صورت گیرد. اگر رفیق ما در روز کومه له مسئولانه از دعوت رفقای سابق برای بازگشت به تشکیلات سخن می گویند، این باید از سوی هر فردی که قلبش برای جنبش می تپد، مورد استقبال قرار گیرد نه اینکه بهانه ای به شما بدهد که به رهبری حمله کنید. آیا مخالفت شما با این عبارت، نشان نمیدهد که به گرد آوردن کمونیستهائی که به هر دلیل در مقاطعی از این جریان فاصله گرفته اند، به دلیل حسابگری و تنگ نظری و کوته بینی، اهمیتی نمی دهید. ؟ شما این عبارت را منفی ارزیابی می کنید که می گوید: ” از تریبون روز کومەلە به افراد مخالف حزب کمونیست فراخوان میدهند به کومەلە بپیوندید، حزب کمونیست مانع نیست.” در صورتی که هر فرد آگاهی، آن را قدمی جدی و واقعی برای اتحاد جبهه چپ و گرد آوری رفقایی که در این راه بخشی از زندگی خود را وقف کرده اند، می داند و درک حقیقی از این عبارت هم همین است، مگر قصد بهانه تراشی داشته باشید که می تواند هر برداشتی را از دل آن بیرون بکشید ولی این کار نه شرافتمندانه است و نه واقعی.

مبارزه اگر بخواهد مبارزه باشد، باید لحن صریح و قاطعی داشته باشد، اگر هم قصد آن صرفا برای خالی نبودن عریضه است و دنبال بازیهای چپ نمایانه هستید، جریان ها و افراد دیگری هستند که هم وقت و هم استعداد بازی با شما را دارند، ما نه پایه مان بر آب است و نه کارمایه مان خراب. به قول رفیق ابراهیم که این سبک کار را ملانقطی می خواند و در وصف این سبک کار می گفت ” بین کلمات، فتحه و ضمه‌ها را بررسی می‌کند، نوشته‌ها را زیر و رو می کند تا شاید چیزی برای توجیه آن چه که در ذهنش نسبت به رفیقش دارد پیدا کند. اگر هم کم آورد به آنچه خود آنرا “تئوری مارکسیسم” می داند، متوسل می شود و نامش را هم می گذارد ” مبارزه ایدئولوژیک” 

می گویند با هر چه زیاد جنگیدید، بایست مواظب باشید که رنگ آن را نگیرید و به خود آن تبدیل نشوید. از وقتی که جریان مهندسی انتخابات از سوی جناح های حکومتی به سوی هم پرتاب شد، این عبارت وارد ادبیات رفقای کمیته اجرایی ما هم شد، تا جایی که در بیانه اخیر می نویسند: ” با تسخیر ارگانهای رهبری تشکیلات از طریق مهندسی پروسه انتخابات ها و حذف مدافعین مواضع رسمی حزب، جهت های سیاسی خودشان را پیش ببرند.” تصور می کنم نیازی به توضیح من نیست که این سطور چه اندازه چندش آور است. در مجادلات سه چهار سال اخیر به کرات به چپنین ادعاهائی پاسخ داده شده است. مشکل کمیته اجرائی این است که از مراجعه به رای اعضاء و از در اقلیت قرار گرفتن وحشت دارد. واقعیات عینی را به حساب بند و بستهای های پشت پرده می گذارد. در پس هر آنچه که باب میل او نیست در پی کشف توطئه ای است. وقتی در ارگانهای انتخابی رای نمی آورید، شعور اعضاء حزب را دست کم نگیرید، در واقع آنچه را کاشته اید درو می کنید. چند بار باید این الفبا را به شما یادآوری کرد؟

حتی کلاغ هم سر لانه خودش قار قار نمی کند، نمی خواهد خویشان و دوستان خود را بازی دهد. نمی توان هر لحظه منتظر فرصتی برای حمله به تشکیلاتی بود که خود در آن فعالیت داری و بعدا ادعا کرد که ” آن زمان می توانسیتم با بیرون رفتن از کنگره آنرا از مشروعیت بیاندازیم. اما با حسن نیتی که داشتیم نخواستیم این کار را انجام دهیم.”

وقتی یک بار یک تهمت صادر شد می توان از آن چشم پوشید و گفت که از عصبانیت و هراس بوده اما اگر بار دوم تکرار شد، موذیانه است. در متن بیانه کمیته اجرایی دوباره اشاره می شود که ” سناریوی مهندسی انتخابات کنگره کومەلە، بعدأ در کنفرانس ۱۲ تشکیلات خارج کشور نیز تکرار گردید”. در مقابل اسناد مستند کنگره ها و کنفرانسها که خلاف ذهنیات شما را بیان می کنند، چه می گوئید؟

آبرو و اعتبار تشکیلات نزد شما که در ساختن آن از نقش خود امتناع می کنید ، شبیه “مال مفت و دل بی رحم” است. تولستوی می گفت که تو می گوئی که من آزاد نیستم، اما من دستم را بلند کردم و پائین آوردم. هرکسی می‌فهمد که این پاسخ بی‌منطق، نمودی منطقی از آزادی است. آنوقت کمیته اجرایی ما این را نمی فهمد و از “سکتاریسم حزبی و حفقان درونی” سخن به میان می آورد و ادعا می کند که اجازه گفتن ندارند. هر مخاطب فهیمی می داند در چند سال گذشته، همه مرزهای احترام رفیقانه را درنوردیدید و نمی دانم اگر اجازه داشتید چه می کردید که نکردید؟ این بند پاسخ به موضوع فعالیت کمیته تلویزیون هم بود، که مطرح کردید و نامسئولانه قصد تقسیم ارث و میراثش را بیان کردید. به روال انتخاب کمیته گردن ننهاده اید و آلترناتیو: ” دو نفر از ما، دو نفر از شما تلویزیون را اداره کنند” را پیش کشیده اید. فراموش کرده اید که تمام بحث بر سر همین تقسیم بندی تشکیلات به ” ما” و “شما” است، که به هیچ مصوبه و سند رسمی هیچ کنگره و پلنومی متکی نیست. اگر ذهنیت وارونه شما را جمع نمی پذیرد، حداقل دموکرات باشید و به رای اکثریت احترام بگذارید. 

کمیته اجرایی در بقیه بیانیه خود، کپی حرفهای خوبی را که همه آرشیوها پر از آن است به مخاطب نشان می دهد تا سطح نظری خود را سنگین نشان دهد و این موارد برای افراد باسابقه اکثرا یک کار روتین محسوب می شود و برای مخاطبان با تجربه هم قابل فهم است که نباید وقتشان را برای این سخنان خوب روتین تلف کنند. نیچه اظهار می داشت “که خوب نوشتن یعنی خوب فکرکردن، آنچه را قابل گزارش است کشف کنیم و به درستی برای دیگران بشکافیم؛ برای همسایگان، قابل ترجمه و برای خارجیانی که زبان مارا می‌آموزند قابل درک باشد” همان چند نکته ای که وقت شد اشاره کنم اهم دغدغه و هراس و ادبیات غیر مسئولانه کمیته اجرایی را نشان می دهد و بقیه کشمکش ها ربطی به تحولات درون جامعه و تشکیلات ما ندارد و صرفا بهانه هایی کشف شده از جانب قشری متخصص در بهانه تراشی و ساخت گرایش است که چهل سال گذشته را صرف یادگیری این کار نامبارک کرده اند.

در انتها این بخش از سخنان رفیق ابراهیم را برای وصف کامل اتفاقاتی که اکنون دارد درون کمیته اجرایی رخ می دهد به پیوست قرار می دهم. “انشعابهائی که به هیچ تحول سیاسی و اجتماعی مهمی در جامعه مربوط نبودەاند. در بسیاری موارد آنقدر نامربوط بودەاند که حتی توجه زیادی را هم به خود جلب نکردەاند. جامعه دارد راه خودش را می‌رود و کار خودش را انجام می‌دهد ، اگر رنج و زحمت کشیدن است، اگر مبارزه است، این سازمانها هم راه خودشان را می روند، گوئی که این دو پدیده به هم مربوط نیستند. اعضای سازمان‌ها هم در اتاق‌های بسته و یا در محدوده‌های کوچک حزبی و تشکیلاتی، می‌آیند و می‌روند و حرف می‌آورند و می‌برند و سرانجام با هم اختلاف پیدا می‌کنند و هر کدام به یک مسیر می‌روند، بدون آن‌که جامعه از آن تاثیری بپذیرد یا بر آن تاثیری بگذارد. مردم بعداً حداکثر خبرش را می‌شنوند.”

۲۰۲۱/۰۸/۰۸

مقر مرکزی کومه له

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate