علاج واقعه بعد از وقوع

 (پاسخی به اعلامیه حزب حکمتیست)

حکمیست خط رسمی به سرعت بیانیه صادر کرد تا به قول خودش”سناریوهای امنیتی، اطلاعاتی” رژیم را ناکام بگذارد. این جماعت باید آگاه باشند که سناریو را قبلا امثال همین رحمان حسین زاده ها آماده کرده بودند، دیالولگ هایش را چند دهه است که بر سر کومه له خالی می کنند و بازیگران اصلی این سناریو هم خود همین افراد بوده اند. عوامل رژیم تنها مونتاژ و تدوین را بر عهده داشته اند. این شکسته نفسی است که همه کار روی دوش امثال حسین زاده ها بوده و امتیازش به جیب رژیم برود. این سناریو های سریالی سال هاست از جانب شما و با مناسبات های مختلف طراحی و اجرا می شود و  این اقدامات اکنون شما، رسواتر از آن هستند کە بتوانند در میان مردم کردستان تاثیری داشتە باشند. خوشبختانه سال هاست شما این ویروس را به گونه ای لجن پراکنانه رو به کومه له و خطاب به مبارزه مردم کردستان، به ما شناسانده اید و اکنون جامعه از این گونه ویروس نه تنها متعجب نشد که به لطف شما، کاملا در برابر آن ایمنی پیدا کرده است. دلیلی که تدوین سریع این اطلاعیه را از جانب آنان ضرورت می بخشد، ترس از رسوایی عملی است خود مرتکب آن شده اند و این هراس را هر خودکرده ای درک می کند. خودکرده را تدبیری نیست.

تبارِ ابتذال فرهنگ سیاسی و ادبیات این فرهنگ حداقل در فحاشی و هتک حرمت به کومه له سال هاست از جانب جریانات حکمتی به صورت دروغ و شانتاژ و با کمال نفرت پراکنی ترویج و تبلیغ می شود. همین چند مدت اخیر بود که “مجید حسینی” یکی از بازیگران همین قبیل سناریو ها اعلام می داشت که ” تا جائیکه به کردستان ایران بر می‌گردند مبارزه قاطع و بی گذشت با احزاب محلی از جمله با “رادیکال“ ترین آنها کومه‌له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نه تنها یک شرط کمونیست بودن و حتی شرط رادیکال ماندن در شرایط سیاسی امروز جامعه کردستان است “. چه کسی می تواند تفاوت این گفته مجید حسینی را با ماهیت و هدف مستند رژیم تشخیص دهد؟ این ادبیات و مصالح این شیوه برخورد را شما فراهم کرده اید. رضا مقدم که زمانی از رهبران اصلی خودتان بود اظهار می دارد که “برای اولین بار در تاریخ چپ ایران، حزب کمونیست کارگری در نیمه راه فحاشیها و دروغپردازی های خود علیه جداشدگان آوریل ۱۹۹۹ چند کادر کارآزموده خود را مامور کرد تا یک نشریه ویژه به نام “هوی” برای فحاشی به جداشدگان آوریل ۱۹۹۹ منتشر کنند.” قبلا اشاره کرده بودم که  این نشریه فحاشی توسط “محمد فتاحی” اداره می شد.

حزب حکمتیست خط رسمی به معنای واقعی کلمه عوام بوده و عوامانه رفتار کرده است. اگر وظیفه نیروهای پیشرو این است که مانع تحمیق توده ها شوند و مروج یک فرهنگ انقلابی باشند، حکمتیست ها با اخلاقِ کین توزانه ای که از خود نشان داده اند این امر را به تعویق انداخته اند و مرز زبان گفتگو با دوست و دشمن را مخدوش کرده اند. رفقای ما بارها و با عناوین مختلفی سعی کرده اند که این پیش زمینه ی گفتگوی انتقادی را رو به دشمن واقعی و احزاب اپوزیسیون نشان دهند، اما این جماعت هر بار خصمانه تر پاسخ داده اند و اسم این کار را “رادیکالیسم” گذاشته اند. رفیق ابراهیم علیزاده در یکی از سخنرانی هایش۱*، که متن آن به صورت وسیع پخش شد، با نقد این سبک و شیوه کار اپوزیسیون در برخورد با هم، اخطار داده بود که این همیشه مایه بهره برداری بوده و نفع آن به جیب رژیم می رود. رفیق ابراهیم در بخشی از سخنانش با تیتر” تبلیغات، به عنوان یک بررسی موردی” این گونه تحلیل می کند که “این یک اشکال جدی اپوزیسیون است هنگامی که وارد مناقشه با هم‌دیگر می‌شوند. تفاوتی با آژیتاسیون علیه رژیم، احساس نمی‌کنید. سازمان سیاسی چپ و کمونیست داریم به محض این‌که رفقایش از آن‌ها جدا شدند، یک شبه به همه آن‌ها گفتند؛ دوم خردادی و خاتمی چی، کادر و رفیق قدیمی خود آن‌ها بودند و ظرف یک شبانه‌روز بدون هیچ منطقی، گفتند که این‌ها دارند تدارک این را می‌بینند که بروند به سفارت‌خانه‌ها و راه بازگشت به ‌سوی ایران را هموار می‌کنند. یعنی این سبک کار با تبلیغ و آژیتاسیون علیه دشمن هیچ تفاوتی ندارد.” و واقعا هم سبک کار و تبلیغ امثال رحمان حسین زاده ها که اکنون اطلاعیه صادر کرده اند و می خواهند بعد از وقوع به دنبال علاج بگردند، همیشه اینگونه بوده و دست مایه دشمن تراشی و نفرت پراکنی در میان اپوزیسون به طور کلی و بهره برداری رژیم به طور اخص گشته اشت. شاخه های حکمتی با همان زبانی که علیه رژیم تبلیغ  می کنند با هم زبان و گاها خصمانه تر با بقیه اپوزیسیون برخورد کرده اند. رفیق ابراهیم در جلسه ای به تاریخ    ۲۱ اردیبهشت  ۱۳۹۷ این مساله را مطرح کرده بود و از عواقب این بیماری رشدیابنده درون اپوزیسیون هشدار را داده بود، ” اگر این نیروی اپوزسیون دارای نفوذ است و حرفش در جامعه در حدی گوش شنوائی دارد و حتی کسانی که قاعدتا می بایستی در صفوف ما باشند، به خطا با آنها رفتەاند، تبلیغ و روشنگری در مورد چنین نیروئی یک وظیفه است. اما آیا میتوانید با همان زبانی که علیه رژیم تبلیغ می کنید، علیه آنها سخن بگوئید و انتظار هم داشته باشید که کسان متمایل به آنها راه خود را عوض کنند و با شما همراه شوند؟”

این دقت نظر حداقل بعد از گرامشی در چپ وجود داشته که یک رژیم استبدای نمی تواند به حیات خود تنها و با تکیه بر مبنای ترس و سرکوب مردم ادامه دهد. دوگانه ای که این ترس از سرکوب را کامل می کند، اقناع است. این ساده ترین تعریفی است که از هژمونی می توان داد. روبنایی که گرامشی بر رابطه دیالکتیکی آن با زیربنا مد نظر داشت، از سیاست، فرهنگ، حقوق، مذهب و ایدئولوژی تا ابزارهای مختلف استقرار این هژمونی را در برمی گرفت. وضعیت ستمگرانه ای که در آن طبقات فرودست از ارزش‌های طبقه حاکم پیروی می‌کنند و در مناسبات دورنی خود نیز آن را بازتولید می کند. بازتولید این مناسبات از درون همین مجید حسینی ها و رحمان حسین زاده هاست،  که حمله تبلیغاتی رژیم را کامل می کند. اما این ضربه پذیری درون خود چپ است که باعث می شود، این حجم از نقل قول های ضد منافعِ  جنبش وجود داشته باشند. “زمانی چریک‌های فدایی خلق می‌گفتند؛ ما می‌رویم به رژیم ضربه می‌زنیم، تا به مردم نشان دهیم که این رژیم آسیب‌ پذیر است و بدین ترتیب ترس و وحشتی که مردم از رژیم دارند از بین برود. ما الان می‌گویم آژیتاسیون و تبلیغ کارش این است که بتواند این ترس و وحشت را از دل مردم بیرون بیاورد. در این‌جا کلمات باید آگاهانه انتخاب شوند. باید صریح باشند. باید تعرضی باشند، باید جسورانه باشند “رفیق ابراهیم با ذکر این رویداد تاریخی سعی کرد که در توجیه وظیفه تبلیغات در شرایط کنونی الگویی مفهومی به دست دهد. چیزی که رفقای حکمتیست ما نمی توانند درک کنند همین نکته است که آنها با تبلیغات خود به جای فرور ریزاندن ترس رژیم در دل مردم، تلاش کرده اند که مشروعیت جنبش انقلابی کردستان را زیر سوال ببرند و سعی در تخریب کومه له با هر قیمتی داشته اند. مستند رژیم از آبشخور پراتیک خصمانه همین جریان است که فاکت های خود را ارائه می دهد و بی اعتباری اطلاعیه آنان نیز از همین منظر است که نمایان می شود.

۱-فرهنگ و اخلاق کمونيستي در مجادلات سياسي (سخنرانی رفیق ابراهیم علیزاده)

http://cpiran.org/2018/10/mataleb/page6.html

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate