درستایش «فریدریش انگلس» به مناسب دویست سالگی تولدش

درستایش «فریدریش انگلس» به مناسب دویست سالگی تولدش

سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان تحت عنوان «جاویدباد نام فردریک انگلس» در شماره ۴۰ نشریه خود، به مناسبت ۱۵۰ سالگی ولادت فریدریک انگلس مقاله‌ای منتشر کرد که بسیار آموزنده بود و پیش‌گوئی و دوراندیشی «توفان» را در زمینه فروپاشی شوروی خروشچفی در همان زمان نشان می‌دهد. «توفان» نشان داد که رویزیونیسم دشمن طبقاتی مارکسیسم – لنینیسم است و دوامی نخواهد آورد. حزب کار ایران (توفان) به مناسبت فعلیت این مقاله و نتایج تحلیل و پیشگوئی‌های آن عین همان مقاله را به چاپ می‌رساند. ستایش از «فریدریش انگلس» در دویست سالگی ولادتش همان ارزشی را دارد که در ۱۵۰ سالگی تولدش با آن روبرو بودیم.

***

«روز ۲۸ نوامبر صد و پنجاه سال از ولادت نابغه کبیر اندیشه و کردار، فردریک انگلس، همراه و همرزم کارل مارکس گذشت. این دو بنیادگذار سوسیالیسم علمی، که هر یک از طریقی به پژوهش‌های فلسفی و اقتصادی دست زده بودند، در ۱۸۴۴ در پاریس به هم رسیدند و از آن پس تا پایان عمر در کار عظیم مشترکی، که پرولتاریا را به انقلاب جهانی رهبری می‌کرد، به سر بردند.

مارکس و انگلس به سازمان مخفی «جمعیت کمونیست‌ها» پیوستند و آنگاه از طرف آن جمعیت، به منظور تشریح اصول سوسیالیسم، اثر معروف «مانیفست کمونیست» را نگاشتند (۱۸۴۸) که در طلیعه ادبیات مارکسیستی می‌درخشد و به قول لنین هنوز هم به پرولتاریای متشکل و مبارز سراسر گیتی جان می‌بخشد.

مارکس و انگلس به علت شرکت در انقلاب ۱۸۴۸ آلمان به ناچار آن کشور را پس از شکست انقلاب ترک گفتند و از آن به بعد در لندن اقامت گزیدند و در آنجا بود که انترناسیونال اول را در ۲۸ سپتامبر ۱۸۶۴ بنیاد نهادند. آثار جاودانی مانند «سرمایه» (مارکس)، «آنتی دورینگ»، «لودویگ فویرباخ» و «منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» (انگلس) در این دوران نوشته شد. لنین درباره کتاب اخیر می‌گوید: «این یکی از تألیفات اساسی سوسیالیسم معاصر است که در آن می‌توان به هر جمله‌ای اعتماد کرد، می‌توان اعتماد کرد که هیچ جمله‌ای بدون تأمل نوشته نشده، بلکه هر جمله‌ای بر مدارک تاریخی و سیاسی عظیمی متکی است». پس از مرگ مارکس، انگلس جلد دوم و سوم کتاب «سرمایه» را از روی دستخط وی تنظیم کرد و به چاپ رسانید به طوری که در واقع می‌توان این دو جلد را اثر مشترک آن دو مولف بزرگوار به شمار آورد.

انترناسیونال اول، که به دست مارکس و انگلس بنیادگذاری شده و تاثیری عظیم بر جنبش جهانی کمونیستی گذاشته بود، پس از نه سال دیگر وجود نداشت. از این جهت انگلس انترناسیونال دوم را تأسیس کرد. «کنگره کارگری پاریس» که در ژوئیه ۱۸۸۹ از نمایندگان کارگران سوسیالیست تشکیل شد، پایه‌گذار انترناسیونال مذکور بود. در تدارک کنگره و رهبری آن، مارکسیست‌ها به رهبری انگلس نقش بزرگی داشتند و شکست قطعی بر اپورتونیست‌ها وارد ساختند. این انترناسیونال تا مرگ انگلس در مواضع مارکسیسم استوار بود و پرچم انقلاب سوسیالیستی را در برابر ارتجاع بورژوازی سربلند نگه می‌داشت.

لنین در ۱۹۱۳ می‌نویسد که آموزش مارکس سه دوره از سرگذرانده است: یک دوره از انقلاب ۱۸۴۸ تا کمون پاریس ۱۸۷۱ (دوره انقلاب‌ها و توفان‌ها، دوره پیدایش احزاب پرولتاریائی، دوره تأسیس انترناسیونال اول). دوره دوم از ۱۸۷۲ تا ۱۹۰۴ (دوره «مسالمت‌آمیز»، دوره فقدان انقلاب).

دوره سوم از ۱۹۰۵ به سوی انقلاب‌ها و توفان‌های جدید.

لنین توضیح می‌دهد که پیروزی در دوره اول چنان بود که دشمنان مارکسیسم در دوره دوم ناچار شدند با لباس مارکسیسم به عرصه درآیند و لیبرالیسم خود را با «اپورتونیسم سوسیالیستی» بپوشانند. فعالیت‌های انگلس پس از مرگ مارکس، با چنین دوره‌ای برخورد کرد و هدفش دفاع از مارکسیسم و پاسداری از روحیه انقلابی آن در برابر انواع رویزیونیسم و اپورتونیسم بود. انگلس در مقابله با دشمنان مارکسیسم، که به قول لنین «ترسان و هراسان، «صلح اجتماعی» [یعنی صلح با برده‌داری] و چشم‌پوشی از مبارزه طبقاتی و غیره را ترویج می‌کردند» و در میان «پشت میزنشین‌های جنبش کارگری» و روشنفکران «سمپاتیزان» طرفداران بسیار داشتند در ۱۸۸۸ در دیباچه «مانیفست کمونیست» چنین نوشت: مطالب اساسی مانیفست عبارت از این است که:

«… تاریخ بشر (پس از تلاشی کمون اولیه و مالکیت اشتراکی زمین) تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است، مبارزات میان طبقات استثمارگر و استثمار شونده، طبقات فرمانروا و طبقات ستمکش، و تاریخ این مبارزه طبقاتی در تکامل خود در عهد کنونی به مرحله‌ای رسیده است که طبقه استثمارشونده و ستمکش – پرولتاریا – نمی‌تواند از یوغ طبقه استثمارگر و ستمکار- بورژوازی – رهائی یابد، مگر آنکه در عین حال یکبار برای همیشه تمام جامعه را از هرگونه استثمار، از هرگونه ستم و از هرگونه تقسیم طبقاتی و مبارزه طبقاتی برهاند».

و در لزوم درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی چنین گفت:

«طبقه کارگر نمی‌تواند بدان قانع شود که ماشین دولتی را همانطور که هست در دست گیرد و در راه منظور خود به کار برد». ولی اپورتونیست‌ها، سوسیال دموکرات‌های دروغین، دشمنان مارکسیسم از همان روزگارِ انگلس به تحریف نظریات او برخاستند و از آن جمله سوسیال دموکراسی آلمان مقدمه‌ای را که انگلس در ۶ مارس ۱۸۹۵ بر اثر نامدار مارکس به نام «مبارزه طبقاتی در فرانسه» نوشت، با چنان تلخیصی به چاپ رسانید و چنان نتایجی از آن گرفت که به کلی مباین آموزش دیرینه مارکس و انگلس بود. انگلس به این مناسبت با خشم و تنفر نگاشت: مقدمه من «چنان دستکاری شده است که من به صورت پرستنده مسالمت‌جوی قانونیت، به هر قیمت، درآمده‌ام» و طلب کرد که آثار این «درک شرم‌آور» از مقدمه او زده شود. ولی اپورتونیست‌های بین‌الملل دوم بدان راهی رفتند که انگلس از آن شرم داشت و سرانجام به دست انترناسیونال سوم به رهبری لنین از پای درآمدند.

اینک که ده‌ها سال از آن تاریخ می‌گذرد و بعد از آنکه اپورتونیسم جهانی در زیر ضربات انترناسیونال سوم به رهبری لنین و سپس استالین از پای درآمد، در عهدی که گرایش عمده، انقلاب است، دوباره رویزیونیست‌های خروشچفی به همان شیوه‌های فضیحت‌بار بین‌الملل دوم دست یازیده‌اند. هدف آنها همان است که از مارکس و انگلس «پرستنده مسالمت‌جوی قانونیت به هر قیمت، ستایشگر بهت‌زده رفرم‌های بورژوازی، شیفته «دموکراسی ناب»، بیزار از دیکتاتوری پرولتاریا، جویای «حزب همه خلق» بسازند. نمونه کار آنها شماره مخصوص مجله «صلح و سوسیالیسم» است که به مناسبت صد و پنجاه سالگی ولادت انگلس منتشر ساخته و وی را با آب آلوده کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی تعمید داده‌اند. وقاحت رویزیونیست‌های خروشچفی در تحریف مارکسیسم از جسارت سران بین‌الملل دوم و مرتدانی نظیر کائوتسکی نیز بیش‌تر است.

 

اما مارکسیسم – لنینیسم علی‌رغم مغالطات رویزیونیست‌ها و اپورتونیست‌ها و در مبارزه با آنها نیروی تازه‌ای گرفته و به مرحله اندیشه پیروزگر مائوتسه دون ارتقاء یافته است. اندیشه مائوتسه‌دون نه فقط آموزش مارکس، انگلس، لنین و استالین را در پرتو جدیدی عرضه می‌دارد، در پرتوی که عظمت آن آموزگاران بزرگ طبقه کارگر و ادامه‌دهنده اندیشه و کردار آنها رفیق مائوتسه‌دون را بیش از پیش نمایان می‌گرداند. احزاب و سازمان‌های مارکسیستی – لنینیستی و در رأس آنها حزب کمونیست چین و حزب کار آلبانی، به رهبری مارکسیست – لنینیست بزرگ رفیق انورخوجه ضربات کاری بر رویزیونیسم خروشچفی وارد ساخته و می‌سازند. غلبه قطعی بر رویزیونیسم معاصر شرط لازمِ وحدت طبقه کارگر و جبهه جهانی ضدامپریالیستی به منظور پیروزی بر امپریالیسم است. و بدون تردید رویزیونیست‌های خروشچفی سرنوشتی ننگ‌بارتر از سرنوشت اپورتونیست‌های بین‌الملل دوم خواهند داشت.

افراشته باد درفش ظفربخش آموزش مارکس، انگلس، لنین، استالین و مائوتسه‌دون» (همه جا تکیه از حزب کار ایران (توفان)).

***

مطالعه این تحلیل نشان می‌دهد بدون تردید سرنوشت رویزیونیست‌های خروشچفی مانند آموزگاران انترناسیونال دوم ننگ‌آور خواهد بود که بود و دیدیم که چگونه رویزیونیسم با سلطه خود بر حزب کمونیست شوروی و تبدیل آن به یک جریان ضدانقلابی رویزیونیستی و نفی دیکتاتوری پرولتاریا و بنای حزبی برای «همه خلق»، شوروی را فروپاشاند و به جنبش کمونیستی صدمه زد. این خسارت هنوز نیز توسط باقیمانده های رویزیونیسم «چپ» و راست به نهضت کمونیستی ایران و جهان ادامه دارد. حزب کار ایران بارها اعلام کرده است که تسلط رویزیونیسم بر حزب طبقه کارگر از این حزب، حزب ماهیتاً بورژوائی می‌سازد که دشمن طبقه کارگر است. دلیل آن فروپاشی شوروی رویزیونیستی است.

برگرفته ازتوفان شـماره ۲۴۹ آذر ­ماه ۱۳۹۹  نوامبر ۲۰۲۰

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate