آیا بیانیه ۱۲ ماده ای ده‌ها تشکل مدنی ایران (۱) «رفرمیستی» یا «آوانتوریستی» ست؟

مقدمه: در ضرورت بحث

نخستین نکته ای که در برخورد به بیانیه ۱۲ ماده‌ای تشکل های مدنی توجه را بخود جلب می کند تفکیک برخورد دیگر فعالان اجتماعی به دو کمپ متضاد است. بلوکی که از کلیت این کوشش دفاع و حمایت می کند و بلوکی که این کوشش را از بنیان مورد سوال قرار می دهد. نکته قابل توجه و بررسی، ارزیابی دوگانه و متضادی ست که نافیان این بیانیه، از دو دیدگاه متناقض در برخورد به یک بیانیه واحد می کنند. برای درک بهتر این برخورد دوگانه به بیانیه ۱۲ ماده ای، میزگردی که برای بررسی بیانیه ۱۲ ماده‌ای برگزار شده است می تواند روشنگر باشد (۲) و می بینیم جمعی این بیانیه ۱۲ ماده ای را رفرمیستی و راست‌گرایانه و برخی دیگر همین بیانیه ۱۲ ماده ای را اراده گرایانه و چپ روانه ارزیابی می کنند!

نخستین سوالی که برای بیننده بی طرف مطرح می شود، تناقض ارزیابی سیاسی دو طرف از بیانیه ای واحد است!

این پارادوکس برخورد دوگانه سیاسی در مورد یک بیانیه واحد، تنها با یک منطق قابل توجیه است که:

«هر کسی از ظن خود شد یار بیانیه – از درون بیانیه نجست اسرار بیانیه»!

باری این برخورد متناقض به پدیده ای واحد را تنها با این منطق می توان توضیح داد که ناراضیان از بیانیه از موضع منافع در خطر قرار گرفته خود؛ چه در چپ و چه در راست؛ اعلامیه را برخی «تند روانه» و برخی دیگر «شل روانه» ارزیابی می کنند!

همین ارزیابی متناقض از گوهری واحد می تواند خواننده بیانیه را به این نتیجه مشخص برساند که برعکس ادعاهای مدعیان این اطلاعیه می تواند نزدیک‌ترین درک از موقعیت سیاسی-نظامی حاکمیت از یک سو و از سوی دیگر ظرفیت جامعه مدنی ایران برای تغییر، در این لحظه مشخص باشد!

بعبارت دیگر بیانیه ۱۲ ماده ای، حلقه ای جدید از مبارزات تاریخی ساکنان ایران برای دستیابی به آزادی و امنیت و برابری و رفاه و صلح دایمی ست که در شرایط امروز ایران، مورد بررسی و توافق جمعی قرار گرفته اند. هدف این نوشتار نه تنها دفاع از روش کار جمعی نویسندگان بیانیه، بلکه نشان دادن این حقیقت است که:

۱- مخاطب این بیانیه تاریخی نه فقط بخشی از جامعه ایران، بلکه ارایه حداقل‌های لازم جهت تولید جامعه ای مدرن و مشارکت حداکثری ساکنان ایران در سرنوشت خود، به کل جامعه ایران است.

۲- نویسندگان در بند بند ۱۲ ماده، به نکاتی اشاره کرده اند که برای رهایی از دایره معیوب انقلاب و شکست انقلاب مطرح می شوند، تا از دایره معیوب فداکاری های پی در پی در سال‌های ۱۹۰۶ و ۱۹۵۲ و ۱۹۷۹ در راه آزادی و برابری و شکست های پی در پی انقلابات قرن گذشته در ایران، رهایی یابیم. از این رو تاکید بر بخشی از مواد بیانیه و اجرای بخشی از ۱۲ ماده و فراموش کردن بخشی دیگر و موکول کردن بخشی از ۱۲ ماده به آینده ای نامعلوم، باعث چرخشی مجدد در آرایش قدرت در ایران خواهد شد و باز هم روز از نو و حاکمیت اقلیت ناچیز حاکمان بر سرنوشت اکثریت عظیم تولیدکنندگان از نو!

۳- این ۱۲ ماده، مجموعه ای حداقلی ست که تنها با اجتماعی شدن و مبارزه روزمره در راه آن، تحقق خواهد یافت.

۴- این بیانیه که در حقیقت بدنبال ایجاد نظمی نوین در قدرت است، روی سخنش با کسانی ست که نیازهای فوق را در زندگی روزمره با پوست و گوشت خود احساس و تجربه می کنند.

۵- نویسندگان این بیانیه حداقلی، خود را از جزیی از ارتش عظیم کار در ایران می دانند و به شکل‌گیری قدرت کنونی اعتراض دارند.

با توجه به آنچه در ضرورت بحث مطرح شد می توان وارد اصل بحث و پاسخ به برخوردهای خصمانه به بیانیه ۱۲ ماده ای از راست و چپ شویم.

برای ورود به اصل بحث بهتر است نخست «رفرمیسم» را بمثابه انحراف راست در جنبش کارگری و «آوانتوریسم» را بمثابه انحراف چپ برنامه ای، بهتر بشناسیم. رفرمیسم که به زبان دری «اصلاح‌طلبی» ترجمه شده است، یک مفهوم سیاسی مدرن ست که برای ایجاد تغییر و تحول مثبت در جامعه و ایجاد تغییرات لازم در مناسبات سیاسی و اقتصادی، راه تغییر خشونت پرهیز تدریجی و قانونی در ساختار قدرت و مناسبات اقتصادی را از طریق مشارکت در قدرت، در دستور کار خود قرار می دهد!

اگر این تعریف درست باشد، در مورد مشخص ایران، تشکل‌های «خانه کارگر» و «شورای اسلامی کار» و «حزب مشارکت اسلامی» و «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «نهضت آزادی» و دیگر کسانی که در ساختار قدرت مشارکت می کنند، رفرمیست بحساب می آیند!

یا مثلاً در همین فرانسه، تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی که برغم شعارهای مترقی و حتی انقلابی در انتخابات فرانسه شرکت می کنند، رفرمیست بحساب می آیند!

حال ببینیم آوانتوریسم و ولونتاریسم چه تجربیاتی در تاریخ جنبش کارگری هستند؟

حال با توجه به اینکه اصلاح طلبی و «انقلابی گری» هر دو در عدم تغییر ریشه ای ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه از پایین، خود را نشان می دهند، باعث تعجب و حتی نگرانی من نوعی ست که بدنبال بیش از یک قرن مبارزه مدنی برای اصلاحات حیاتی در ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه ایران و تدوین جمع‌بندی این مبارزات در خواست های ۱۲ ماده ای تشکل های مدنی، برخی «انقلابیون» به تعریف و میل و اراده مبارک خود، این نهضت واقع‌بین رادیکال؛ که بطور ریشه ای و از بتن جامعه خود را در سازماندهی مستقل از بورژوازی؛ جهت تحقق خواست های تاریخی یک جامعه ۱۰۰ میلیونی تعریف می کند؛ را «رفرمیستی» راست و یا «ولونتاریستی» چپ بخوانند!

بی تردید ورود به بحث و نظر تک تک این «اصلاح طلبان و انقلابیون» و کوشش در پاسخ دادن به ادعاهای دو طرف در نفی این کوشش تاریخی، تلف کردن وقت خود و زندگی خواننده است و ره به هیچ جا نخواهد برد!

از این رو نویسنده در ادامه نوشته کوشش خواهد کرد نشان دهد که نقطه عزیمت تدوین کنندگان این بیانیه و امضاکنندگان بیانیه حداقلی، بس متفاوت است.

به درک نویسنده این بیانیه بغایت علمی، عینی و برآمده از شکست ها و تجربیات پرولتاریای ایران و درس آموزی از شکست ها و پیروزی‌های پرولتاریای جهانی در قرن گذشته است. بعبارت دیگر این بیانیه حداقلی، کوشش علمی، عینی و جمعی در شناخت هرچه واقعی تر از توازن قدرت در جامعه امروز ایران و سازماندهی مستقل از بورژوازی در راستای تحقق حداقل هایی ست که آزادی و برابری و رفاه و صلح پایدار را به ایران ارمغان می آورد. بواقع این بیانیه نه اصلاح طلبانه و نه ماجراجویانه است و نه نیت سواستفاده از شعار «سرنگونی» برای توجیه حقانیت خود در بررسی واقعی جامعه ایران دارد!

در ادامه کوشش خواهم کرد نشان دهم که رفقای نویسنده بیانیه در این بررسی جمعی، از روش و منطق علمی بهره برده اند و در زنجیره تاریخی کوشش برای «رهایی» انسان از بردگی و بیگانگی با خود، جامعه و طبیعت، حلقه جدیدی از زنجیره راه «رهایی» را در ایران آفریده اند!

از این رو من نوعی که روش آموزگاران بزرگ کمونیسم را در مواجهه با پرودون و باکونین از یک سو و مواجهه این رفقا با امثال کایوتسکی و برنشتین را از سوی دیگر دیده ایم و در سراسر جهان تجربه کرده ایم، نتایج این نوع سیاست ها و روش های بظاهر «انقلابی» را از یک سو و و از سوی دیگر نتیجه سیاست های «اصلاح طلبانه» را چه در ایران و چه در پنج قاره از سوی دیگر بچشم می بینیم، برغم همه تفاوت سلیقه ها؛ چه در شکل و چه در محتوای در حال تکمیل و تدقیق این بیانیه؛ آنرا امضا کرده ایم و از کلیت این بیانیه چه در شکل و چه در روش تدوین و چه محتوای حداقلی آن، دفاع و حمایت می کنیم!

من نوعی که بیانیه ۱۲ ماده‌ای تدوین شده در ایران را امضاء کرده ایم، جهت تدقیق و گسترش و اجتماعی شدن این برنامه حداقلی کوشش می کنیم. کوشش می کنیم تا این حداقل های حیاتی برای ایران و مفید برای منطقه و جهان را تا تحقق بند بند آنها در ایران، گام به گام و با قدم های آرام و محکم، به پیش بریم!

این نوشته، کوتاهترین شکل ممکن جهت پاسخ به کسانی ست که با منطق نارودنیکی و سوسیال رولوسیونری و سوسیالیسم سربازخانه ای «چپ» و یا آرزوهای غالب بر ذهن‌ «روشنفکران» لیبرال راست، به نفی این حرکت جمعی مدنی در داخل ایران می پردازند!

بعبارت دیگر به درک نویسنده این دسته از «روشنفکران» متوهم «چپ و راست» خارج از ایران، از آنجایی که در بیانیه حداقلی ۱۲ ماده‌ای، صحبتی از «کانون های شورشی» و «خانه های جمعی» و تیر و تفنگ و کوکتل مولوتوف و قناسه و آر پی جی و کلاش و آتش زدن های شهری و ترورهای خودی و ناخودی و عشقبازی با دولت های امپریالیستی برای حمله به ایران صحبتی نشده است، این حداقل خواست های بنیادین تاریخی و حیاتی ساکنان ایران را، «رفرمیستی» ارزیابی می کنند!

بواقع این بیانیه کوتاه و مختصر حداقلی، چکیده و فشرده‌ خواست‌های تاریخی ساکنان ایران است که با زحمت و در زیر تیغ و پیگرد پلیس سیاسی بیش از یک قرن دیکتاتوری ناشی از کودتاهای در ایران، مورد بررسی و تدوین و توافق جمعی قرار گرفته است!

این کوشش غیرقابل انتظار نویسندگان بیانیه، در دورانی صورت گرفت که آلترناتیوهای بورژوایی در رقابت با یکدیگر؛ از یمین و یسار ، در داخل و خارج کشور؛ چنان گرد و خاکی بپا کرده بودند که چشم چشم را نمی دید و در گرد و خاک ناشی از رقابت‌ها و عدم هماهنگی‌ها و عدم همسازی های بورژوازی در داخل و خارج از کشور، نت ورک های امپریالیستی بر آن شدند تا از میان گرد و خاک و بدور خود چرخیدن ها، نیروهای «خودی» رژیم چینجی را بطور حداکثری، همراه «شاهزاده» در سرکه اندازند تا؛ در صورت بروز موقعیت انقلابی در آینده ایران؛ از آمادگی هرچه بیشتری برای تصاحب قدرت، برخوردار باشند!

مشاهدات نشان می دهد که کوشش غیرقابل انتظار نویسندگان بیانیه ۱۲ ماده ای حداقلی علمی؛ که بی سر و صدا و در بتن جامعه ایران مورد توافق اولیه قرار گرفت و برای تدقیق و تکمیل در اختیار جامعه قرار داده شد؛ بر سر اشخاص حقیقی و حقوقی که برای جایگزینی حاکمیت مذهبی ایران و حفظ و بقای نظام سرمایه‌داری در ایران گرد و خاک بپا کرده بودند و مورد حمایت های مادی و ارتباطی امپریالیسم جهانی قرار گرفته بودند، همچون صاعقه فرود آمده است!

بی تردید این همه تشبثات بورژوایی راست و بلانکیستی چپ در نفی بیانیه ۱۲ ماده ای، عزم نویسندگان و امضاکنندگان این بیانیه را در دفاع و تدقیق و تکمیل آن، بیشتر جزم خواهد کرد!

رفقای کارگر، کمونیست ها؛

در دفاع و حمایت و تدقیق و تکمیل و گسترش بیانیه ۱۲ ماده ای تشکل های مدنی و در ترویج خواست های تاریخی و حیاتی اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران از پایین و در بطن جامعه کوشا باشیم!

پ.ن:

الف) در پایان این مختصر، ذکر این نکته بی فایده نیست که تحقق خواست های حداقلی تاریخی و حیاتی ساکنان ایران مندرج در بیانیه ۱۲ ماده ای، بمعنای برقراری «سوسیالیسم» نیست!

سوسیالیسم بمثابه یک ساختار پایدار اجتماعی، الزاماتی دارد که چه در زمینه رشد نیروهای مولده و چه فرهنگ برآمده از رشد موزون نیروهای مولده، حداقل در ایران امروز وجود ندارند و حتی در کشورهای امپریالیستی، برای دستیابی به الزامات فرهنگی و شرایط ذهنی سوسیالیستی، «دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم» تحت حاکمیت اکثریت عظیم تولیدکنندگان در دستور کار اکثریت عظیم تولیدکنندگان قرار می گیرد!

به درک نویسنده، این بیانیه کوششی در ارایه روشن حداقل های لازم جهت تحقق یک

 در راستای تثبیت و تعمیق و گسترش دموکراسی و کنترل تولید و توزیع و خدمات، با تحقق «آلترناتیو کارگری» و حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان و آغاز دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم است!

ببا توجه به انقلاب ارتباطات و دسترسی به دیکسیونرهای متعدد، نویسنده دلیلی بر ترجمه مقولات علمی لاتین به دری نمی بیند و خواننده را تشویق می کند تا واژه های علمی تعریف شده را بطور دقیق بیاموزد و بکار گیرد.

به تجربه نویسنده واژه های علوم اجتماعی قابل ترجمه و حتی توضیح دقیق و کافی در یک عبارت کوتاه نیستند و خواننده برای درک صحت و سقم هر نوشته، بهتر است تاریخ و تعریف دقیق واژه های علمی بکار رفته را در نظر گیرد.

 (۱)

زن، زندگی، آزادی

 

منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی ایران

 

مردم شریف و آزاده‌ ایران!

 

در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشم‌انداز روشن و قابل حصولی را نمی‌توان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابان‌های شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کرده‌اند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظه‌ای آرام نگرفته‌اند.

 

پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز به‌دست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقه‌ترین حمایت‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.

 

این اعتراضات  زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبش‌های بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمم‌اند بر تاریخ یکصد سال عقب‌ماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.

 

پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبش‌های بزرگ اجتماعی  پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و.‌‌.. _ در ابعادی توده‌ای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفته‌اند.

 

از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکل‌گیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.

 

ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبش‌های اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواست‌های حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجه‌ی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعه‌ای نوین و مدرن و انسانی در کشور می‌دانیم و از همه انسان‌های شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند می‌خواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.

 

۱. آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.

 

۲. آزادی بی‌قید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکل‌های محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های صوتی و تصویری.

 

۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.

 

۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرم‌های تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایش‌های جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعه‌ی رنگین کمانیِ “ال‌جی‌بی‌تی‌کیوآی‌ای‌پلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی‌ و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل‌ مردسالارانه.

 

۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.

 

۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نماینده‌های منتخب تشکل‌های مستقل و سراسری آنان.

 

۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساخت‌های مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبان‌های رایج در جامعه.

۸. بر چیده شدن ارگان‌های سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد‌.

 

۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروت‌های اجتماعی مردم ایران را به یغما برده‌اند. ثروت حاصل از این مصادره‌ها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوق‌های بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کم‌تری برخوردار بوده‌اند.

 

۱۰. پایان دادن به تخریب‌های زیست محیطی، اجرای سیاست‌های بنیادین برای احیای زیرساخت‌های زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شده‌اند و مشاع و عمومی کردن آن بخش‌هایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگل‌ها و کوهپایه‌ها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آن‌ها سلب شده است.

 

۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده به‌کار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.

 

۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه

کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.

 

 از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروت‌های زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.

 

مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهی‌ست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیق‌تری به آنها خواهیم پرداخت.

 

بیدار زنی

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

 

اتحادیه آزاد کارگران ایران

 

اتحادیه تشکل‌های دانشجویی دانشجویان متحد

 

کانون مدافعان حقوق بشر

 

سندیکای کارگران شرکت نیشکر‌هفت تپه

 

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت

 

خانه فرهنگیان ایران( خافا)

 

ندای زنان ایران

 

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز

 

کانون مدافعان حقوق کارگر

 

انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه

 

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

 

اتحاد بازنشستگان

 

شورای بازنشستگان ایران

 

تشکل دانشجویان پیشرو

 

شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران

 

سندیکای نقاشان استان البرز

 

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران

 

شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)

(۲)

بحث آزاد با موضوع: بررسی متن ۱۲ ماده ای مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران – YouTube

زنده باد انقلاب!

برقرار باد حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان!

زنده باد کمونیسم!

هادی میتروی

فرانسه، نوروز ۱۴۰۲

بحث آزاد با موضوع: بررسی متن ۱۲ ماده ای مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صن

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate