«زن، زندگی، آزادی» را ارج نهیم و پاس بداریم!

نزدیک به یک سال از نهضت سراسری نسل جوان ایران و بتبع آن اجتماعی و جهانی شدن شعار «زن، زندگی، آزادی» می گذرد!
شعار «ژن، ژیان، آزادی» که نخستین بار از طرف انقلابیون شمال کردستان مطرح و در غرب کردستان اجتماعی شده بود، با قتل مهسا و خیزش اعتراضی جوانان به این قتل و دیگر نیازهای اولیه جامعه ایران بویژه آزادی، بسرعت سراسری شد و در عرض چند هفته بوسیله دیگر آزادیخواهان بزبان های زنده ملل جهان ترجمه شد و سراسر کره ارض را  در عرض چند ماه درنوردید!
اما دلیل رواج سریع این شعار و فرا رفتن از مرزهای ایران و جهانی شدن آن، چیست؟
به درک نویسنده دلایل شیوع و جهانی شدن این شعار بسیارند و از وضع کنونی جهان بحران زده در زمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ناشی می شوند و نویسنده به سهم خود سعی می کند به بخشی از این علل اشاره کند. باشد تا دیگر آزادیخواهان نیز با پرداختن به اهمیت این شعار و بزرگداشت سالگرد این قیام سراسری، به تبلیغ و ترویج هرچه بیشتر و گسترش جهانی آن یاری رسانند.
نویسنده برخی دلایل جهانگیری این شعار را با توجه به زمان عملکرد این شعار و بدون توجه به میزان اهمیت هر یک از دلایل، ذکر می کند:
دلیل نخست: از نظر نویسنده همانا جهانی شدن نظام سرمایه‌داری است. در این تردیدی نداریم که نظام سرمایه‌داری جهانی شده است و در نظام سرمایه‌داری «زن»؛ بمثابه یک ابزار؛ در سه حوزه مورد استفاده سیستم سرمایه داری قرار دارد.
نخستین حوزۀ استفاده ابزاری از زنان در نظام سرمایه‌داری، همچنان امر تولید مثل و همچنین برعهده گرفتن مسولیت اصلی در حفاظت و رشد فرزندان و حفظ و ارتقای فرهنگ خانوادگی ست!
دومین حوزه استفاده ابزاری از زنان، بکارگیری زنان در روند تولید و ربودن بخش بزرگی از دسترنج زنان بوسیله حاکمیت بورژوازی هر کشور است.
و سومین حوزه سوءاستفاده کالایی از جسم زنان است.
دومین دلیل: بنظر نویسنده مقاومت شجاعانه و دوش بدوش زنان کوبانی در مقابل هیولای ضد زن داعش در منطقه نفت خیز و پرتنش خاورمیانه است!
مقاومت زنان و مردان کوبانی زبانزد خاص و عام و جهانی شد و بسیاری از جوان آزادیخواهان کشورهای مختلف جهان برای کمک به نهضت رژاوا عازم سوریه شدند تا از این شعار و مقاومت مردمی در غرب کردستان دفاع کنند. یاد این انسان‌های شیفته گرامی باد!
سومین دلیل: بنظر من همانا ابعاد خیزش مسالمت آمیز مدنی نسل جوان ایران در شهریورماه ۱۴۰۱ بود که جوان زنان و مردان برای آزادی و با دست های خالی، سینه خود را در برابر آتش سلاح نیروهای سرکوب حاکمیت مذهبی ایران، سپر کردند. گویی این جوان قهرمانان در دفاع از زندگی آزاد و شرافتمندانه، هیولای داعش ایرانی و عفریت مرگ را به سخره گرفته بودند!
این تناقض ظاهری در بزرگداشت زندگی و به سخره گرفتن مرگ، نه تنها بخش پایینی نیروهای سرکوب حاکمیت مذهبی ایران را  در مورد آنچه می کنند به فکر وادار کرد بلکه جهانیان را دچار حیرت کرد (۱) حیرتی که باعث توجه و کنکاش بیشتر وجدان جهانی شد!
غرض از نگارش این سطور نه حماسه سرایی و قهرمان سازی، که نشان دادن اهمیت این شعار و نهضت سراسری ست که بدنبال قتل غنچه نوشکفته مهسا ظهور کرد و کلیت فرهنگ و سیاست و اقتصاد حاکمیت مذهبی در ایران را بزیر علامت سوال برد.
بواقع این نهضت جوان زنان و مردان، بروز انباشت خشم و خواست های بحق مادران و پدران خود بود. خشمی که از سفره های خالی خانواده‌های خود احساس می کنند.
خشمی که از نداشتن حداقل‌های لازم برای ادامه یک زندگی شرفتمندانه احساس می کنند.
خشمی که از مشاهده روزمره رنج و ستمی که بر مادران و پدران شان اعمال می شود، احساس می کنند.
خشمی که از عدم وجود حداقل آزادی و امنیت برای مادران و پدران خود، احساس می کنند.
خشمی که از عدم امکان فکر و کار جمعی در دفاع از حقوق حقه انسانی و مدنی خود، احساس می کنند.
خشمی که از بی آیندگی خواهران و برادران خود احساس می کنند.
و در یک کلام احساس عمیق عدم امنیت و نداشتن آزادی و هرگونه امیدی به آینده، در صورت ادامه وضع موجود!
این همه و هوای آلوده در شهرهای بزرگ و کمبود آب و نان و کار و آینده‌ای روشن پر سراسر ایران، ارزش والای «زندگی آزاد» و برابری حقوقی شهروندان را بجای هر گونه خرافات و اوهام حاکمیت مذهبی سرمایه در ایران می نشاند و اینگونه است که جوان مردمان آزادی‌خواه ایران، برای زندگی آزاد و درانداختن ایرانی آباد، مرگ را به سخره می گیرند!
این همه از خودگذشتگی و فداکاری در  زیر تیغ حاکمیت مذهبی ایران باعث شد تا «راست» ایرانی و جهانی با تمام قوا به مصادره نامطلوب این نهضت مردمی دست زند و «چپ» ایرانی؛ که بازمانده دوران جنگ سرد است و تا قبل از نهضت جهانی «زن، زندگی، ازادی»، شعار «وحدت» می داد و در عمل و با رقابت های کودکانه مخرب به «تفرقه» دامن می زد؛ به فکر وادار شود!
دوران تفکر چپ ایران هفته ها بطول انجامید تا به این نتیجه روشن برسد که در شرایط خارج از ایران و تسلط بنگاه های خبرپراکنی امپریالیستی و امکانات کلان «راست» در سازماندهی خود، نداشتن صف مستقل چپ عملا همچون تیر خلاص بر پیکر کل جنبش اجتماعی ایران است و در نبود آلترناتیو «چپ» جامعه صد میلیونی ساکن ایران، عملاً و بناچار دنباله رو جناحی از بورژوازی غالب در ایران و یا بورژوازی مغلوب در کمین قدرت در خارج از ایران خواهد گردید و تجربه شکست سه انقلاب قرن گذشته در ایران، مجدداً تکرار خواهد گردید!
اینچنین شد که با فکر و کار جمعی در کمتر از شش ماه از اغاز نهضت مهسا؛ و در دورانی که گرایشات گوناگون بورژوازی غالب و مغلوب دست به تهیه منشورهای متعدد جهت تحمیق نسل جوان ایران زده بودند؛ حاصل فکر و کار جمعی بیست تشکل مدنی در ایران اقدام به تدوین و پخش بیانیه ۱۲ ماده ای حداقلی (۲)  زدند و برای نخستین بار خواست‌های تاریخی مردم ایران را به همگان ارایه دادند!
این تشکل ها بصراحت و روشنی اعلام کردند که این ۱۲ ماده حرف آخر نیست و در روند مبارزه طبقاتی شایسته است این ۱۲ ماده، پاسداری و تدقیق شوند.
باری سالگرد آغاز نهضت مهسا نزدیک است. بر «چپ» ایران؛ بویژه در خارج از کشور؛ است که در صفوف متحد و متشکل و مستقل از بورژوازی به میدان آید و با صدایی رسا، نهضت «زن، زندگی، آزادی» و بیانیه ۱۲ ماده ای تشکل‌های مدنی ایران را ارج نهد و پاس دارد!
در برگزاری سالگرد نهضت زن، زندگی، آزادی؛ در صفوف متحد و متشکل و مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنگ بورژوایی؛ دستتان را بگرمی می فشارم!
هادی میتروی، فرانسه
اول امردادماه ۱۴۰۲
hadi.mitravi@yahoo.com
(1) نوام چامسکی درباره زن، زندگی، آزادی
(۲)
۱. آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
نوام چامسکی درباره زن، زندگی، آزادی
۲. آزادی بی‌قید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکل‌های محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرم‌های تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایش‌های جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعه‌ی رنگین کمانیِ “ال‌جی‌بی‌تی‌کیوآی‌ای‌پلاس”، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی‌ و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل‌ مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نماینده‌های منتخب تشکل‌های مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساخت‌های مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبان‌های رایج در جامعه.
۸. بر چیده شدن ارگان‌های سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد‌.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروت‌های اجتماعی مردم ایران را به یغما برده‌اند. ثروت حاصل از این مصادره‌ها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوق‌های بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کم‌تری برخوردار بوده‌اند.
۱۰. پایان دادن به تخریب‌های زیست محیطی، اجرای سیاست‌های بنیادین برای احیای زیرساخت‌های زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شده‌اند و مشاع و عمومی کردن آن بخش‌هایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگل‌ها و کوهپایه‌ها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آن‌ها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده به‌کار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه
کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروت‌های زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.
مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهی‌ست در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیق‌تری به آنها خواهیم پرداخت.
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate