موانع پاگرفتن آلترناتیو کارگری در ایران کدامند؟

در مقاله آیا آلترناتیو کارگری خواهد توانست در ایران عرض اندام کند؟ (۱)  نوشتم:

از آنجایی که حرکت انقلابی بدون تیوری انقلابی ابتر است و تداوم تاریخی نخواهد داشت، در کلان فعل و انفعالات آینده ی ایران، برنامه حداقل اقتصادی-سیاسی و اجتماعی-حقوقی-فرهنکی پرولتاریا، شرط ذهنی کافی، برای پیروزی آلترناتیو کارگری و نجات اکثریت عظیم توده های ساکن ایران است. از این رو ترویج و اجتماعی کردن آلترناتیو کارگری، با کار مداوم تخصصی در زمینه های گوناگون اجتماعی و ایجاد تیوری های منطبق با شرایط امروز ایران، لازم و میسر خواهد گردید.

حال برای کمک به پاگرفتن آلترناتیو کارگری و تدوین تیوری انقلابی جایگزین پرولتری در ایران، خوب است نخست موانع شکل‌گیری آلترناتیو پرولتری را در مورد مشخص ایران بشناسیم. از نظر من قبل از رفتن به سوی مورد مشخص ایران امروز، بهتر است نخست به امر موانع پاگیری آلترناتیو کارگری در مقیاس دهکده کوچک جهانی اشاره کوتاهی کنم و سپس به مورد مشخص این موانع در ایران بپردازم.
در ساده ترین شکل، موانع کند کردن شکلگیری آلترناتیو کارگری را به عوامل «درونی» و «بیرونی» برای طبقه کارگر هر ملت تقسیم کنیم. از آنجایی که پرداختن به عوامل کلان بیرونی همواره هم ساده تر و هم کلی تر هستند، نخست به عوامل بیرونی ممانعت از  تشکیل آلترناتیو کارگری در دهکده کوچک جهانی، خواهم پرداخت.
در بحث گذشته نشان دادم که جامعه ایران از تضادی تاریخی رنج می برد. این تضاد ویژه تاریخی ریشه در عقب ماندگی تولید در ایران دارد و در نتیجه، بورژوازی عقب‌مانده ایران همچون انگلی از تمامی کوشش های کلان سرمایه داری جهانی در جلوگیری از تشکیل آلترناتیو کارگری در گوشه گوشه جهان، مستقیما «کلان سود» می‌برد!

اما کوشش های تاریخی کلان سرمایه‌های جهانی بر علیه آلترناتیوکارگری چه هستند؟
کوشش‌های تخریبی گسترده سرمایه‌داری جهانی، در ممانعت از شکل‌گیری آلترناتیوکارگری را شایسته است به دو بخش تقسیم کنم: «بخش روانی تخریب» و «بخش مادی تخریب». در این مختصر سعی خواهم کرد به این دو جنبه خرابکاری سرمایه‌داری جهانی در راه پاگرفتن آلترناتیوکارگری، بپردازم.

 

بخش «روانی تخریب»
از فردای دوران تفتیش عقاید و رشد تولید و آغاز پاگرفتن اندیشه سوسیالیسم اخلاقی و تخیلی و کلیسایی در اروپای دوران روشنگری، تهاجم به اندیشه اجتماعی کردن تولید و سیاست و بویژه توزیع عادلانه فرآورده‌های تولید شده در سطح جوامع بشر، با دشمنی و ستیز و در نتیجه تبلیغات گسترده و انواع تشبثات صاحبان سرمایه روبرو شد.

این تبلیغات گسترده بر چند پایه زیر استوار بودند:
یکم، ایجاد آشفتگی در نظر و تبلیغ همه جانبه برعلیه سوسیالیست های ماتریالیست که با نفی مذهب و و هر نوع خرافات ماورایی، خدا را ساخته ذهن انسان می دانند و در عمل خود، انسان را بجای خدا در محور هستی قرار می دادند.
دوم، مغزشویی اجتماعی بکمک «نت وورک سیستم» دال بر عدم وجود انگیزه کافی برای تولید و بازتولید دانش و تکنولوژی در توده ها آنهم بدلیل «عدم وجود انگیزه‌های فردی» ناشی از نفی مالکیت نامحدود، و «ضعف انگیزه» بخاطر امکان دست اندازی بر اموال و تولید اجتماعی!
سوم، سقوط تولید و رفاه در اثر کمی‌ دانش و بی انگیزگی تولیدکنندگان از یک سو و از سوی دیگر اجتماعی کردن تولید و مدیریت مستقیم تولیدکنندگان، باعث سقوط تولید و رشد فقر و عملا باعث تقسیم فقر در سطح کل جامعه می گردد!
در حوصله این مختصر نیست که یک به یک به لاطاعلات تاریخی بورژوازی در نفی سوسیالیسم بپردازم. در صورت لزوم خواننده می تواند به ادبیات ضدسوسیالیستی بورژوازی جهانی از دوران بحران سال های دهه سی قرن گذشته در ایالات متحده آمریکا و بخصوص به دوران شکار کمونیست ها در دوران حضرت «مک کارتی» تا امروز، مراجعه کند.

جنبه دیگر خرابکاری سرمایه‌داری جهانی در پاگرفتن آلترناتیو کارگری، کارزار ازلی و ابدی سرمایه‌داری برعلیه سوسیالیسم با ایجاد انواع فشارهای مادی و سیاسی و اجتماعی بر حاملان سوسیالیسم است.
بورژوازی جهانی با استفاده از احساسات ماورایی «مذهب»ی توده ها در ماقبل تاریخ بشریت، سوسیالیست‌ها را به انواع انحرافات متهم می کند و سپس با احضار و توجیه و اخطار و اخراج و دستگیری و شکنجه و حتی حذف فیزیکی سوسیالیست ها، سعی در خشک کردن این چشمه پاک علمی؛ برآمده از گوهر انسان ها و برای انسان‌ها؛ دارد.
اما برغم همه این کوشش های خانمان برانداز و خون آلود بورژوازی جهانی و برغم شکست اولین تجربه اجتماعی کردن مالکیت و تولید و توزیع در کشور شوراها و نهایتاً نابودی نظام بازمانده از انقلاب اکتبر و برغم دیگر اشتباهات و فجایع ناشی از انقلابات و تجربیات شکسست خورده قرن گذشته در آغاز دوران انتقال به سوسیالیسم، کماکان شبح سوسیالیسم حیات فرسوده نظام کم و بی کفایت سرمایه داری را در گوشه و کنار دهکده کوچک جهانی مورد تهدید قرار می دهد.
بویژه در وضع خراب جامعه خرافات زده و بیمار ایران لزوم اجتماعی کردن تولید و توزیع و خدمات ما را در شرایطی بسیار وخیم تر از کشورهای پیشرفته سرمایه داری قرار داده است و بواقع اقتصاد و فرهنگ بیمار ناشی از اقتصاد رانتی-نظامی ایران، در حال احتضار است و آنچنان از پا افتاده است که شیرازه کار حتی از دست «هسته مرکزی قدرت» خارج شده است و سردمداران حاکمیت جهت ادامه حیات خود، برای قوانین دست نوشته خود هم پشیزی ارزش قایل نیستند و حتی به همین قوانین موجود خود هم عمل نمی کنند!
عدم تعهد بورژوازی ایران به رعایت قانون خودنوشته، شرایطی را فراهم کرده است که نخستین شکننده قانون در ایران، نهادهای وابسته به دولت عیان و مافیاهای رانتی-نظامی پنهان هستند. بعبارت دیگر حاکمیت دوگانه پنهان و عیان بورژوازی ایران برای بقا و چپاول ثروت های ملی، «آتش به اختیار» به هر اقدامی از جمله حذف فیزیکی مهره های حساس مافیای رقیب، اعدام و ترور مخالفان سیاسی و حتی شلیک به سر و صورت معترضان غیرمسلح، دست می زند!

خب در چنین شرایطی تبلیغات ضدسوسیالیستی سرمایه داری جهانی در ممانعت از شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در سطح ملی و حتی سرکوب بیرحمانه حکومت توتالیتر ایران در جلوگیری از شکل‌گیری آلترناتیو کارگری در ایران، در تقسیم بندی من در کندکردن شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در ایران عوامل خارجی بحساب می آیند و همچون همیشه انحرافات چپ و راست در درون جنبش کارگری، از نظر من عناصر داخلی در کندکردن شکل‌گیری آلترناتیوکارگری در ایران بحساب می آیند!

تهدیدات داخلی در ایران امروز خود را چگونه نشان می دهند؟
انحراف راست از مشی پرولتری، انحرافی اجتماعی ست که ریشه در ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی طبقات میانی جامعه دارد و برای کم کردن هزینه تغییر، همواره تمایل به کند کردن حرکات اعتراضی اجتماعی دارد. این گرایش با منطق عدم آمادگی شرایط ذهنی لازم برای کسب قدرت بوسیله پرولتاریا، این اندیشه را تبلیغ می کند که برای شکل‌گیری آلترناتیوکارگری و پایان همیشگی حاکمیت بورژوایی در ایران، بایسته است تا در یک دوره تاریخی، بورژوازی خوب و تر و تمیز و دموکرات و لاییک در ایران بقدرت برسد تا طبقه کارگر قادر به ایجاد تشکل های مستقل پایدار توده ای خود بشود و بعد اگر «خدا» یاری کند و سرمایه‌داران حاکم هم مخالفتی نکنند، بالاخره روزی طبقه کارگر بفکر کسب قدرت سیاسی افتد!
فکر نمی کنم در رد این تیوری مکانیکی اکونومیستی از روند تکامل جامعه بشر، بحثی لازم باشد. چه
می بینیم که فهم و مقابله با آرزوهای خیرخواهانه و کم خطر گرایش راست جنبش کارگری دشوار نیست. اما متاسفانه بحث با انحرافات چپ در جنبش کارگری به این سادگی نیست چه، از سر سیری و عافیت جویی نیست بلکه گرسنه و ستمدیده و بس صادقانه است. گرایش انحرافی چپ جنبش کارگری، صادق و ستیزه جو و فداکار است و آنچنان در عشق انقلاب می سوزد که حتی تیوری بقا را رد می کند!
این گرایش بر این باور است که «شرایط عینی انقلاب» از دوران اسپارتاکوس تا همین امروز در همه جای جهان وجود دارد و در نتیجه با سازماندهی بخشی از روشنفکران انقلابی که جان بر کف آماده «شهادتند» می توان ارتشی خلقی ساخت و ماشین دولتی را درهم کوبید و قدرت جدید را سازمان داد!

این گرایش صادق و روشنفکر و فداکار و از خود گذشته و خود قهرمان بین «روشنفکران» طبقات میانی جامعه، کار را بجایی می رسانند که بی مهابا دست به «ابداع» انواع و اقسام «تیوری انقلابی» برای «رهبری» مبارزات توده ها می زنند و با ابداع تیوری های کودکانه ای همچون «رد تیوری بقا» و «مبارزه مسلحانه هم تاکتیک و هم استراتژی» و «ایجاد کادرهای همه جانبه چریک شهری» و «تبلیغ مسلحانه»، چنان بلایی بر سر جنبش روشنفکری و کارگری ایران می آورند که آثار مخرب مادی و معنوی آن همچنان پس از نیم قرن، در سراسر جامعه ایران مشاهده می شود!

با تاسف بسیار و عدم وجود آزادی حداقلی برای بحث و گفتگو، برخی از این جوانان سابق جان برکف خطاکار که از دست حاکمیت سفاک مذهبی ایران جان سالم بدر برده اند و هنوز زنده و سپید مو هستند،  بر این محور که «در حاکمیت های توتالیتر راهی بجز مبارزه مسلحانه باقی نمی ماند» کماکان می کوبند!

روند پیروزی انقلاب بهمن ماه و حوادث ناگوار متعاقب آن، که ناشی از عدم وجود حتی یک جریان سالم حزبی، آفتابی بود دلیل آفتاب که بروز این گرایش خطاکار صادق و از جان گذشته طبقات میانی جامعه ایران، نادرست،  ابتر و بسیار پرهزینه بوده است و «ابداع» برنامه تشکیل ارتش مسلح خلق بجای تدارک حزب، بدست گرفتن سلاح برای تبلیغ، و کشتن «متهمان» بنام «خلق قهرمان»، نه جایی در اسلام ناب محمدی دارد و نه در دکترین رهاییبخش کمونیسم جایی دارد و بدتر و بدتر اینکه انحراف اراده گرایانه-ماجراجویانه «اسلحه بدون اندیشه» نه تنها کمکی به پیشرفت و ارتقای مبارزه طبقاتی نکرده است بلکه چه در روسیه آغاز قرن گذشته و چه در ایران پایان قرن گذشته، به سدی در ایجاد و ارتقای شرایط ذهنی لازم در مبارزه طبقاتی درآمده است و عملا صادق ترین و شریف ترین نسل جوان را در مورد مشخص ایران، بباد فنا داده است.

و اما برای آن دسته از کسانی که معتقدند مرغ یکپا دارد و آغاز مبارزه مسلحانه جدا از توده ها را همچنان حجت بر ناگزیری مبارزه مدنی می دانند همین بس که در سال های پنجاه و آغاز دور نخست مبارزه مسلحانه در دوران قبل از انقلاب و دور دوم مبارزه مسلحانه از فردای انقلاب، مبارزه زمینی طبقاتی را بطور دایمی چه در صحن دانشگاه های کشور و چه در سطح کارخانه های کشور، مبارزان مخالف؛ تاکید می کنم مخالف مبارزه مسلحانه جدا از توده ها؛ به پیش برده اند و می برند و این دسته کوچک جونای فداکار جانباز مسلح، نقشی بجز تجزیه این جنبش ها و تضعیف این جنبش ها از طریق انتقال نیروهای مبارز از محیط طبیعی خود به خانه های تیمی و ایزولاسیون این نیروها و نهایتا قربانی کردن این وجدان های پاک در این و یا آن عملیات و یا درگیری نظامی، خدمتی به مبارزه دایمی طبقاتی توده ها انجام نداده اند!

و اما در مورد آینده، سال ها قبل و در فردای شکست انقلاب بهمن ماه رفقای ما نوشتند:

«بگو چگونه بقدرت می رسی تا بگوییم چگونه حکومت خواهی کرد»!

تجربه نشان می دهد که چه در روسیه ۱۹۱۷ و چه در ایران ۱۳۵۷ بقدرت رسیدن نخبگان سوپر متشکل، نه تنها دردی را از طبقه کارگر دوا نکرده است و نه خواهد کرد بلکه در عمل طبقه کارگری که انقلاب کرده است و همه قدرت را در انجمن ها و کمیته ها و شوراها مستقیماً در دست گرفته است را همین روشنفکران متشکل به کنار گذاشته اند و نهایتا بورژوازی باردیگر از قدرت را از آن خود کرده است.

خب اگر این دو انحراف راست و چپ در جنبش کارگری ایران همچنان وجود دارند، راه درست و بقولی راه میانه کوتاه و کم هزینه برای رهایی، کدام است؟

به درک نویسنده نخست شایسته است بپذیریم که شرایط مادی تولید و توزیع، در اثر بی کفایتی حاکمیت و نارضایتی گسترده توده ها، روز بروز بدتر می شود. بپذیریم که تا زمانی که جامعه مدنی ایران از تشکل های حرفه ای و اقتصادی و سیاسی سراسری توده ای بهره‌مند نباشد، به تجربه و حکم تاریخ، حتی اگر در یک برآمد توده ای قدرت حاکم را درهم کوبد و بزیر کشد، قادر به حفظ قدرت و ایجاد ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی و بتبع آن بازتولید ثروت نخواهد گردید.

از این رو بجای مرحله بندی مکانیکی در ایجاد تشکل های مستقل توده ای طبقه کارگر که از راست مطرح می شود و طرح شعارهای تهییج آمیز برای هرچه زودتر یکسره کردن حاکمیت بورژوازی در ایران از که از چپ مطرح می شود، مطمین تر و کم هزینه تر است تا بر مبنای ظرفیت اقشار و نسل های گوناگون طبقه کارگر ایران و برسمیت شناختن انواع تشکل های پایدار مستقل از بورژوازی؛ از هسته های مخفی سوسیالیستی تا کمیته های کارخانه ها تا تشکل های حرفه ای تا ایجاد اتحادیه سراسری تا تعاونی های تولیدی و خدماتی تا تشکل های سیاسی؛ به ایجاد تشکل های گوناگون مستقل از بورژوازی، در تمامی حوزه ها و ابعاد، چه در محیط کار چه در محلات و چه در درون خانواده و اقوام، بدون وقفه و در سراسر ایران اقدام کنیم!

بی تردید شبکه سراسری توده ای تشکل های گوناگون و مستقل از بورژوازی طبقه کارگر، نه در اثر اراده و فداکاری های من فعال کارگری و کارگران فعال، بلکه از نیازهای مبارزه روزمره دایمی طبقاتی و به اشکال گوناگون در درون طبقه کارگر شکل خواهند گرفت و در اثر گسترش انواع سازماندهی مستقل از بتن جامعه؛ و هریک برای پیشبرد هدفی مشخص؛ تشکیل می شوند.

همچنان که بارها گفته شده است، این تشکل ها در روند ایجاد و گسترش تاریخی خود، شبکه سراسری را جهت کسب قدرت و مدیریت تولید و توزیع، بوجود خواهند آورد.
به درک نویسنده اگر بدون عجله و کم سر و صدا، بر مبنای ظرفیت های خود کارگران فعال، به تشکیل هسته های سوسیالیستی و کمیته های کارخانه ها و تشکل های حرفه ای و تعاونی های مستقل از بورژوازی اقدام کنیم شاید، تکرار می کنم شاید، در لحظه صفر که در اثر مبارزات روزمره توده ها و بروز موقعیت انقلابی به خلا در قدرت می رسیم، اکثریت عظیم فاقدان سرمایه توان مدیریت بهین جامعه را با کنترل کارگری در پایین و برنامه روشن برای کسب قدرت سیاسی در بالا را بدست آورده باشند.
در غیر اینصورت و عدم وجود آمادگی عینی و ذهنی مستقل از بورژوازی برای کسب قدرت و نداشتن امکان مدیریت کارگری در پایین و برنامه روشن سیاسی و اجتماعی برای کل جامعه، بار دیگر قدرت را توده ها بدست خواهند گرفت و باردیگر قدرت را دو دستی به بخش دیگری از بورژوازی تقدیم خواهیم کرد.

زنده باد انقلاب!
زنده باد دموکراسی مستقیم!
زنده باد کمونیسم!

هادی میتروی، فرانسه

hadi.mitravi@yahoo.com
 …

(۱)  آیا آلترناتیو کارگری خواهد توانست در ایران عرض اندام کند؟ / هادی میتروی (roshangari.info)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate