کارگران زندانی را آزاد کنید، دست از سر بازنشستگان بردارید، آن‌ها را دادگاهی نکنید / فعالان کارگری جنوب

کارگران زندانی را آزاد کنید، دست از سر بازنشستگان بردارید، آن‌ها را دادگاهی نکنید

در راستا و همسوئی با خیزش انقلابی جاری بود، که کارگران پروژه‌های صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، اعم از کارگران رسمی، کارگران پیمانی، کارگران قراردادی و پیمانکاری در قالب تشکل «شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» اطلاعیه‌های خود را مرتبط با وقایع و رخداد جان باختن زنده‌یاد ژینا – مهسا امینی همراه با بخشی از خواسته‌های برحق خودشان در مقابل کارفرما و دولت اعلام کردند.

در اطلاعیه‌ای کارگران رسمی نفت در محکومیت قتل زنده‌یاد ژینا آوردند که: «ما حمایت قاطع خود را از اعتراضات مردمی در کف خیابان اعلام می‌کنیم و خود بخشی از همین مردمی هستیم که بیش از چهل سال است زندگی و کرامت انسانی‌مان به دست حاکمیت مستبد و ضد بشر پایمال‌شده»

اغلب واحدهای پروژه‌ای نفت و گاز در شهرها و استان‌های جنوب همزمان با بالا گرفتن خیزش انقلابی علیه رژِیم ملتهب می‌شوند و وضعیت انقلابی پیدا می‌کنند – «صبح امروز دوشنبه ۱۸ مهرماه – همکاران پروژه‌ای در پتروشیمی‌های هنگام و بوشهر (سایت یک) اعتراضات خود را آغاز کردند. «ما از همین‌جا خطاب به باقی همکاران خود اعم از پیمانی، قراردادی، رسمی در تمامی پروژه‌های نفت و گاز و پتروشیمی، در همه پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها، در سکوهای نفتی و همین‌طور همکاران حفاری اعلام می‌کنیم که اکنون زمان آن رسیده تا به‌طور گسترده‌ای دست به اعتراض زده و خود را آماده اعتصاب سراسری و کمرشکن نماییم»

شورای سازمان‌دهی به دنبال فراخوان بعدی خود می‌آورد «قبلاً گزارش کردیم که امروز هجدهم مهرماه همکاران پروژه‌ای ما در پترو پالایش هنگام، دماوند و کاویان در عسلویه و در کنگان در همبستگی با اعتراضات مردمی دست به تجمع و اعتراض زدند. همکاران ما در این روز جاده‌های سه‌راه عسلویه را نیز به نشانه اعتراض بستند.»

به دنبال این تلاش‌ها بود که اوضاع صنایع سه‌گانه و جانبی بحرانی و حاد می‌شود، کارگران دست از کارمی کشند و در محیط‌های کار اعتراض می‌کنند، با بالا گرفتن تظاهرات جمعی، التهاب و تنش میان کارگران نیروهای امنیتی، عوامل کارفرما شدت می‌گیرد، کارگران با حربه اعتصاب به تهدید می‌پردازند، کارفرما و مدیریت پتروشیمی صدرا برای مقابله با کارگران پیشاپیش درکل پروژه اعلام تعطیلی می‌کند.

مبارزه کارگران در انتخاب امر اعتصاب و در پشتیبانی از اعتراضات عمومی وارد یک مرحله اعتلایی دیگرمی شود، و در شورای سازمان‌دهی به طرح حداقل‌های خواسته‌های خود می‌پردازند «جوهر اعتراض ما کارگران نفت علیه بردگی است که سال‌ها برما تحمیل‌شده و علیه آن مبارزه کرده‌ایم – برای اتوبوس‌های اسقاطی، برای زندگی حیوانی، برای خوابگاه ساسی، برای غذای آلوده، برای شرجی‌ها، برای ساعتی که اعلام می‌کنن اضافه‌کاری، برای صبح قبل از بوق سگ برای چکی که هرگز پاس نشده، برای بیمه‌ای که واریز نشده، برای ساعتی که لرزشت از لرزش اتوبوس بیشتر بود.”برای نیروهای پروژه‌ای”» شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، این خواست‌ها به انضمام همبستگی با اعتراضات مردم، تأکید بر آزادی بدون قید و شرط دستگیرشدگان اخیر و همه زندانیان سیاسی، جمع شدن نیروهای سرکوب از خیابان‌ها و پایان یافتن سرکوب‌ها و محاکمه آمرین و عاملین قتل مهسا امینی و همه‌کسانی که در این مدت به دست نیروهای سرکوب حکومت به قتل رسیده‌اند. فراخوان اعتصاب رو به همه کارگران نفت، پروژه‌ای و رسمی، قراردادی و حجمی، کارگران بخش حمل‌ونقل سوخت و عملیاتی، همکاران شاغل در ملی حفاری، بهره‌برداری‌ها، پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها صادر می‌کند.

اعتصاب همواره یکی از ابزارهای مؤثر کارگران در رویارویی با کارفرمایان و دولت‌های سرمایه‌داری است، ثمره نیروی رنج و زحمت کارگران است که باکار در شرایط سخت و غیر ایمنی، در ساعات طولانی کار، محیط‌های فاقد بهداشت، تغذیه ناکافی، مسکن‌های نامناسب به‌مثابه خون در رگ‌ها و شریان‌های اقتصادی جامعه جاری است. اعتصاب یک مرکز کارگری تمام مکانیزم و ساخت‌وساز را فلج می‌کند، همان‌طور که یک اعتصاب سراسری عمومی – سیاسی در شرایط کنونی ما می‌تواند تمام سیستم موجود با همه دستگاه دولت و نیروی نظامی آن را ظرف یکی دو ماه به وضع فلاکت‌بار درآورد و موجب سقوط حتمی و قطعی آن شود. هم کارگران دررسیدن به خواست‌های خود به‌خوبی از اثرات یک اعتصاب که می‌تواند یک دستگاه و سیستم را از پا بیندازد آگاه هستند، هم کارفرمایان و دولت‌های سرمایه‌داری آگاه از اثرات یک اعتصاب موفق هستند.

نیروی نظامی و سرکوبگر و رژیم سرمایه‌داری به‌خوبی از خطر اعتصاب کارگران نفت و گاز آگاه بودند، سال‌هاست در هراس از بیداری آن‌ها شدیدترین و سخت‌ترین تدابیر امنیتی را در مهار کارگران در دستور فعالیت‌های ضد کارگری خود دارد، می‌دانست که اعتصاب این کارگران به‌زودی به همه بخش‌های کارگری و جامعه تسری پیدا خواهد کرد و غول خفته چنانچه حرکت آغاز کند طومار حاکمیت را درهم خواهد پیچید.

رژیم در هراس از شکل‌گیری یک اعتصاب پایدار که زمینه سراسری شدن آن وجود داشت، دسته‌های امنیتی و سرکوبگر خود را بی‌شرمانه و مغول وار گسیل کرد، به فاصله یکی دو روز بعد از اعلام اعتصاب کارگران پروژه‌ای به مراکز کارگران حمله‌ای وحشیانه کرد به‌نحوی‌که تا چند روز بعد کارگران نتوانستند حتی از تعداد همکاران بازداشتی خود آگاه شوند.

در اولین اطلاعیه‌های آگاه رسانی روبه جامعه که اطلاع از بازداشت‌شدگان کارگران پروژه‌ای همکاران خود می‌دادند، نام‌های مهدی جهانبخشی، علی محمودی، هادی مولائی، نورعلی بهادری، فرید کو راوند، کامبیز مهمدی، شاهین نجفی، احمد پور، فرشید مرادی، علی شاپوری، امید شاپوری وامید کو راوند آوردند. در اطلاعیه‌های بعدی تعداد دستگیرشدگان بیش از ۲۵۰ نفر اعلام شد. رژیم توانست جلو حرکت آغازین کارگران پروژه‌ای را سد کند اما مشکل است بتواند مبارزات و حرکت‌های اعتراضی جنبش کارگران پروژه‌ای را متوقف کند. به دنبال حرکت اعتصابی و اعتراضی کارگران پروژه‌ای، واحدهای جنبی این صنایع رانندگان تانکرهای حمل سوخت بخش خصوصی پالایشگاه آبادان وارد اعتصاب شدند. کارگران پروژه‌ای نفت و گاز و پتروشیمی باید با به سازی، نوسازی و ورزیدگی در کار سازمان‌دهی این آمادگی این را پیدا کنند که در آینده همراه با تعمیق انقلاب جاری دریک کلیت فراگیر گام اساسی درهم سوئی و اعتصاب پیشاپیش خود برای رهایی جامعه از شر نظم موجود بردارند.

رژیم هرگز کارگران را دوست و یاریگر خود نمی‌داند. حداقل توجهی که به آنان دارد برای بهره‌کشی و استثمار آنان در بدترین شرایط است، زیر فشارهای بسیار شدید بوده که تن به آزادی بخشی از کارگران داده است. دستگاه سرکوب و پیگرد و حبس و زندان رژیم همچنان علیه کارگران و زحمتکشان فعال است، چنان‌که در همین چند روز اخیر اقدام به دستگیری دو تن از کارگران پروژه‌ای بنام محمد ململی گلزاری و فرید کو راوند کرده، رژیم و حاکمیت ارتجاعی و ضد کارگری جمهوری اسلامی در تلاش‌های خود، در سرکوب، پیگرد و زندان کردن توده‌های تحت ستم و کارگران و زحمتکشان هیچ حدومرزی نمی‌شناسد. وظیفه آزادی همکاران کارگر و کلیه زندانیان دربند و رهایی جامعه از قیدوبندهای ستمگرانه حاکم همه به عهده کارگران است.

در راستای سرکوب اجتماعی، قوه قضائیه هار و قلاده به گردن رژیم در اهواز اخیراً بازنشستگانی را که یک‌عمر دریک رابطه تبعیض‌آمیز و تحقیرکننده در گرما، شرجی و خفقان ناشی از آب‌وهوای مسموم به دادخواهی و برای احقاق حقوق بازنشستگی خود بیش از دو سال در جلوی اداره تأمین اجتماعی و استانداری به اعتراض پرداخته بودند، با پرونده‌سازی و انتساب اتهام‌های واهی جمعی از کارگران بازنشسته ازجمله اسماعیل مکوندی، محمد زمان کامروا، ناصر سعیداوی صبحی، مرید سازور، مراد ظهرابی، تورج مکوندی را به بیداد گاه خود در اهواز کشانده است.

ما فعالان کارگری جنوب با تن، جسم و روان خود تمام بیدادگری‌های رژیم جمهوری اسلامی را یا از نزدیک لمس کردیم و یا شاهد بوده‌ایم. ماهیت این رژیم، سرکوب گری و غارت سرمایه‌های ملی است. این رژیم بااحساس انسانی، مردمی و حق‌طلبی بیگانه و دشمن است. عموم توده‌ها زیر فشار چندین ساله این رژیم طاقتشان بریده به انقلاب برانگیخته‌شده‌اند. پدران و مادرانی که فرزند خود را ازدست‌داده‌اند، برادری که خواهرش کشته‌شده، خواهری که برادر عزیزش جلو چشمش غرق خون گردید، همشهریان بلوچی که فوج فوج کشته می‌شوند، دوستان جان‌باختگان کرد، ترک و لری که درنبرد خیابانی کشته‌شده‌اند، همه چشم‌ها نگاهشان متوجه حرکت انقلابی و سرنوشت‌ساز اعتصاب سراسری و عمومی – سیاسی کارگران است. شما می‌توانید با اعتصاب عمومی خودتان گلوی رژیم و راه تنفس رژیم را فشار دهید تا از جان ساقط شود.

ما فعالان کارگری جنوب، طبقه کارگر، خانواده‌های کارگری عموم توده‌های شهری و روستایی، دانشجویان و دانش آموزان، اقشار حقوق‌بگیر و توده‌های رنجدیده و زخم‌خورده از رژیم را به اعتصاب همگانی سیاسی و قیام توده‌ای مسلحانه علیه رژیم نکبت سرمایه‌داری جمهوری اسلامی فرامی‌خوانیم. آزادی کارگران زندانی، زندانیان سیاسی، گشودن درب زندان‌ها درگرو حرکت اجتماعی و توده‌ای ما علیه رژیم است.

زنده‌باد اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه همگانی

زنده‌باد انقلاب- زنده‌باد سوسیالیسم

فعالان کارگری جنوب

۱۶ /۸ /۱۴۰۱

کار نان آزادی حکومت شورایی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate