گفتگوی سایت زمانه با مهرداد درویش پور وعلی رضا مناف زاده
در گوشه ای از این گزارش و گفتگو امده است مهرداد درویشپور، جامعه شناس و استاد دانشگاه ملاردالن در سوئد، به زمانه، میگوید، ما همواره به لحاظ تاریخی شاهد «دیگرسازی» از دیگران یا کسانی که غیر خودی محسوب میشوند، بیگانگان، مهاجرین، اقلیت ها یا گروههایی که هنجارها و رفتارهایشان شبیه به ما نیستند، بودهایم:
«این دیگرسازیها معمولا تا سر حد انسانزدایی از آن گروهها و حتی اینکه آنان به عنوان دشمن و آفت جامعه تلقی شوند، پیش میرود. به این ترتیب نژادپرستی بر بستر این دیگرسازی از انسانها و تفکیک “ما” از “انها” شکل میگیرد. در جنگ با توجه به اینکه احساسات ناسیونالیستی تحریک میشود، این دیگرسازی از آنچه که به نام دشمن شناخته میشود، اوج میگیرد و بیدلیل نیست که نژادپرستی در جنگها همیشه بیشترین زمینه رشد اجتماعی را دارد.»
به گفته درویشپور، تجاوز نظامی روسیه که باید با قاطعیت آن را محکوم کرد، به احساسات ضد روسی در کشورهای غربی شدت بخشیده و گروههای گوناگون به ویژه گروههای راست ناسیونالیست از این مساله بهرهبرداری خواهند کرد:
«روسیه همواره به لحاظ تاریخی جایگاهی داشته چه در دوره تزار و شوروی استالینی و چه در دوران جنگ سرد و روسیه پوتین که کمتر به آن به عنوان همکار یا عضو یک کشور اروپایی نگاه شده است. به طور کلی به دلیل سابقه دیرپای خودکامگی و جنگها و درگیریهای نظامی آن با دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و آلمان، نوعی فاصله گذاری علیه روس ها وجود دارد.»
این جامعهشناس، اما معتقد است، وجود نوعی از فاصله نسبت به جامعه روسی صرفا برخاسته از عملکرد حکومتها نبوده است، به این خاطر که نمیتوان انکار کرد که شکست فاشیسم توسط اتحاد شوروی صورت گرفت:
«ولی اینکه آیا این روسهراسی نسبتا قدرتمند بوده یا تا چه اندازه جنبه نژادپرستانه داشته است، در تحقیقات مربوط به نژادپرستی کمتر با آن روبهرو بودهایم. هرچند می توان از وجود یک نوع تنش تاریخی بین آنگلوساکسونها (Anglo-Saxons) که خود را نماد آزادی می دانستند با اسلاوها (Slavs) و به خصوص روسها که آنها را نماد استبداد می خوانند سخن گفت، اما در اساس ریشه این تنشِ امروز، برخاسته از حمله پوتین است.»
همچنین در روزهای اخیر، بروز آشکار نژادپرستی و رفتارهای تبعیضآمیز علیه پناهجویان و شهروندان کشورهای آفریقایی و آسیایی، و محتوی برخی رسانههای غربی با سویههای پررنگ نژادپرستی در میان خبرنگاران و کارشناسان، روی دیگر جنگ اوکراین بوده است.
تفاوت گذاشتن و رفتارهای دوگانه با پناهجویان و اولویت دادن به رنگ پوست، نژاد، مذهب، از دیگر رویکردهای نژادپرستانهای بوده که بارها در طی هفتهها و ماههای قبل به وضوح قابل مشاهده بوده است.
شهروندان روسی هم پس از شروع جنگ اوکراین با اشکال مختلفی از روسستیزی ناشی از اقدامات پوتین مواجه شدهاند.
اما آنچه که امروز شاهد آن هستیم، به گفته درویشپور، گسترش تعصبات ملی و نژادپرستیست، هرچند اشکال آن از برخی جهات متفاوت است:
«برخورد منفی با صاحبان مغازه یا افراد روستبار در فنلاند و برخی کشورهای غربی دیگر یا تلاش برخی از استادان در ایتالیا برای حذف داستایوفسکی از ادبیات کلاسیک دانشگاهی که در اثر اعتراضات عقب نشستند نمونههایی از آن است. حال اینکه همه شهروندان روسیه یا روسی تبارهایی که در کشورهای غربی زندگی میکنند، مسئول سیاستهای پوتین نیستند. این نوع برخوردها آشکارا مصداق رواج نابردباری (anti tolerante) و ایجاد هیستری علیه یک ملت است. این در حالی است که بخش گسترده ای از مردم و به ویژه جوانان روسیه خود پرچمدار جنبش ضد جنگ و اعتراض به پوتین و تجاوز به اوکراین هستند. بنابراین مساله اعتراض و محکوم کردن حمله نظامیِ پوتین را باید از اینکه یک ملت آماج حملات قرار گیرند، به شدت تفکیک کرد.»
این جامعهشناس میگوید، همانطور که عربستیزی، یهودیستیزی، ستیز با غیر سفیدها و بیگانهستبزی به طور کلی در رده نژادپرستی کهن و نوین قرار میگیرد و باید آن را محکوم کرد، چنین برخوردهایی نسبت به جامعه روس در هر گوشهای از جهان، نشانهای از یک رفتار نژادپرستانه است….
باقی گفتگو را در لینک زیر می خوانید..
روسستیزی مخالفت با جنگ نیست؛ نژادپرستی است، از رادیو زمانه (radiozamaneh.com)