مناطق ویژه اقتصادی و مبارزه کارگران

مناطق ویژه اقتصادی و مبارزه کارگران

خلیل کیوان: مناطق ویژه اقتصادی چیست و در چه زمانی و با چه اهدافی شکل گرفته اند. دامنه کار آنها چقدر است. شرایط کار و مشکلات کارگران در این مناطق که به اردوگاههای کار شباهت دارند چیست. کارگران در این مناطق با چه مسائلی روبرو هستند و خواستهای آنها چیست. برای تحقق خواستهای خود، این کارگران به چه اقدامات و تلاشهایی روی آورده اند و چه در دستور دارند. حاتم شاکرمی معاون روابط کار در این میان از اصلاح  قانون کار و لزوم توجه به این مناطق صحبت کرده است. منطور وی از این اظهارات چیست. برای پاسخ به این پرسش ها شهلا دانشفر را در برنامه داریم.  

شهلا دانشفر شاید بسیاری و به هر حال عده ای از بینندگان این برنامه از چند و چون    مناطق ویژه اقتصادی و  مناطق آزاد اقتصادی مطلع نباشند و یا کم اطلاع باشند، پیش از اینکه به پرسش های دیگر بپردازیم برای ما و بینندگان این برنامه لطفا قدری در مورد این مناطق صحبت کنید؟

شهلا دانشفر:  مناطق ویژه اقتصادی و یا مناطق آزاد تجاری پروژه های جدیدی در سطح بین املللی نیستند. تئوریسین های اقتصادی بورژوازی چون فریدمن در این مورد طرح و برنامه داشته اند. الگوی آنرا در چین داشته ایم و اساس آنها بر تعرضات بیشتر به زندگی و معیشت کارگری و بالابردن نرخ استثمار استوار است. اما همه چیز در اوضاع اقتصادی  ایران که اساس  آن بر رانت خواری و چپاول و دزدی گذاشته شده است و یک رنگ و محتوای دیگری پیدا میکند و برای کارگران شرایطی بسیار جهنمی ای فراهم کرده است و میخواهم به آن بپردازم.  در ایران صحبت از ٦٥ منطقه ویژه اقتصادی است و بویژه مناطق کلیدی ای چون نفت  و پتروشیمی ها و بخش های انبارداری ها را در بر میگیرد. بر این مناطق قوانینی مجزا از قوانین سراسری کار حاکم است.  یعنی در این مناطق کارگران حتی مشمول قانون کار جمهوری اسلامی که قانونی ضد کارگری و بشدت ضد انسانی است و در آن کارگر از حقوق پایه ای چون حق تجمع، حق اعتصاب، حق اعتراض و حتی حق برگزاری روز جهانی کار محروم است،  نیستند.  قوانین ویژه اقتصادی یعنی قوانینی که در آنها دست کارفرما و پیمانکاران مفتخور باز گذاشته شده است که هر چقدر میخواهند کارگران را بچابند و استثمار کنند. یعنی استثماربی حد و مرز. در این قوانین بطور مثال دستمزد توافقی است و کارفرما هر چقدر زورش برسد از گرده کارگر کار میکشد و هر چقدر هم بخواهد مزد میدهد و تازه آنرا هم ماهها پرداخت نمیکند و معیاری برای حداقل دستمزدها وجود ندارد. همچنین بر اساس آن ساعت کار توافقی است و به هر شکلی که سودشان ایجاب میکند کار کارگر را شیفت بندی میکنند و از کارگر کار میکشند. بطور مثال در جاهایی کارگر ٢١ روز کار میکند وهفت روز استراحت دارد. در جاهایی کارگران ٢٤ روز کار میکنند و شش روز استراحت دارند. در جاهایی ١٢ ساعت کار میکنند و ١٢ ساعت استراحت و در مراکزی مثل حفاری ها ٢٤ساعت کار میکنند و ٢٤ ساعت استراحت. و همانطور که اشاره کردید اینها بطورواقعی اردوگاههای اجباری کار هستند که عمدتا در خارج از محدوده شهری واقع  شده اند. از جمله تا فاصله زیادی از این مناطق اصلا شهریتی وجود ندارد. از سوی دیگر در این مناطق فشار امنیتی بالایی هست و در فاصله نزدیکی از آن نیروهای سپاه مستقر هستند. بیشترین  مالکین و سرمایه داران این مناطق نیز خود  سپاه هستند و  به لحاظ امنیتی بیشترین حفاظت را از این مناطق میکنند. در این مناطق خیلی از آیتم هایی که به کارگران باید پرداخت شود مثلا حق مسکن، حق اولاد، شامل حال این کارگران نمیشود. همچنین بازنشستگی یک معضل این کارگران است. این کارگران قراردادهایشان عمدتا موقت و پیمانی است. از جمله قراردادهای ٢٩ روزه، ٨٩ روزه دارند. و چون خیلی وقت ها حق بیمه آنها پرداخت نمیشود و در واقع آگاهانه حق بیمه کارگران را پرداخت نمیشود، بسیاری از آنها با معضل بازنشستگی روبرویند. برای مثال کارگری ٤٠ سال است در این مراکز کار میکند و نمیتواند بازنشسته شود و مستمری ای داشته باشد و هیچ چیزی به آنها تعلق نمیگیرد.  از سوی دیگر بخش وسیعی از این کارگران از بخش های مختلف ایران به  این مناطق آمده و کار میکنند. کارگرانی که دارای تخصص کاری هستند و برای آنها خبری از تسهیلات زیستی نیست. برای مثال یکی از دوستان در مورد وضعیت زیستی در پتروشیمی اروند میگفت که آنجا مسافت بسیاری از شهر فاصله دارد و برای محل اسکان کارگران کانکس هایی گذاشته شده است و در هر کدام از آنها ده کارگر در شرایطی بسیار سخت و بهداشتی بسیار پایین  از جمله حمامهای غیر بهداشتی زندگی میکنند. و در دیگر مراکز نفت هم دیدیم که یکی از موضوعات اعتراض کارگران وضعیت اسفناک خوابگاهها و غذاخوری ها و دیگر امکانات زیستی بود. این گوشه ای از وضعیت کار و زندگی در مناطق ویژه اقتصادی است. در سال ٧٦ بود که  این مناطق برپا شد و بنیانگرار آن در واقع رفسنجانی بود. بعد هر سال بر شمار این مناطق اضافه شد. از جمله در سال ٩٥  نوزده منطقه جدید ویژه اقتصادی اعلام شد. و الان شمار آنها به ٦٥ منطقه رسیده است. در چنین شرایط وحشتناکی کارگران در این مناطق مشغول به کار هستند. و این مناطق در تمام شهر ها ازجمله سیستان و بلوچستان، خراسان، استان مرکزی، آذربایجان خوزستان و بویژه در جنوب بسیاری از مناطق نفتی مثل عسلویه، پارس جنوبی و پتروشیمی ها همه جزو این مناطق هستند. نکته قابل توجه اینست که مناطق نفتی واقع در مناطق ویژه اقتصادی امروز به کانون های داغ اعتراضات تبدیل شده اند و این اعتراضات در واقع کل ساختار اقتصادی – سیاسی جمهوری اسلامی را دارد به چالش میکشد.

خلیل کیوان:  به فریدمن اشاره کردید. میلتون فریدمن از نظریه پردازان و تئوریسین های سرمایه داری است. ایشان بر بیشترین استثمار و کمترین  حقوق برای کارگران تاکید دارد. همین سیاست در مناطق ویژه اقتصادی به اجرا در می آید. چین هم یکی ازنمونه هایی است که بر اساس  نظریه میلیون فریدمن کارمیکند. همانطور که توضیح دادید بهره کشی ازکارگران  در این مناطق، شدید تر و کارگران بی حقوقتر از جاهای دیگر هستند.  شرایطی که توصیف کردید این مناطق کاری را بیشتر به اردوگاههای  کار شبیه کرده است تا  محل کار.  چه اعتراضاتی در این مناطق جریان دارد و مطالبات کارگران چه هستند؟

شهلا دانشفر: اعتراضات کارگران در مناطق ویژه اقتصادی، علیه شرایط برده وار کاری در این مناطق گسترده است. بویژه این اعتراضات بعد از اعتصاب قدرتمند ٢٥ هزارکارگر غیر رسمی نفت در مرداد ماه  گسترش بیشتری یافته و کیفیت جدیدی پیدا کرده است.  البته در این مناطق اعتراضات همواره اینجا  وآنجا بصورت پراکنده وجود داشته است ولی بعد از مرداد ماه به یک صدای اعتراضی قدرتمند تبدیل شد و تکان بزرگی به مناطق نفتی و مناطق وابسته به آن داد. و تاثیر خودش را در سطح جنبش کارگری گذاشت و آنرا وارد فاز دیگری کرد. این اعتراضات پیامی برای جمهوری اسلامی داشت و این صدا از این مرکز کلیدی یعنی نفت بلند شد. یکی از موضوعات مورد اعتراض کارگران غیر رسمی نفت در مرداد ماه همین قوانین بود. آنها این اعتراض خود را در لیست خواستهایشان ریز کرده بودند. از جمله یکی از خواستهایشان این بود که هر ماه حقوقها به موقع پرداخت شود و دستمزدهای پرداخت نشده فورا تسویه حساب شود. همچنین خواست افزایش دستمزدها به ١٢ میلیون توسط این کارگران جنبش علیه دستمزدهای چند بار زیر خط فقر را گامی به جلو برد. بویزه اینکه در این مناطق حتی همان دستمزد  تعیین شده شورایعالی کار نیز مبنا نیست و میزان آن توافقی تعیین میشود. بعلاوه اینکه این کارگران در اعتراضاتشان برخواستهایی چون  بهبود شرایط زیستی و کاری خود مطابق استانداردهای قابل قبول، برخورداری از درمان رایگان که شامل کارگران رسمی میشود، پایان دادن به امنیتی کردن محیط های کار و دزدی ها و اختلاسها تاکید گذاشتند. و در راس همه این مطالبات خواستار لغو قراردادهای موقت و پیمانی و کوتاه شدن دست پیمانکاران شدند. البته قبل از مرداد ماه کارگران مراکزی چون پتروشیمی ماهشهر در مبارزه برای خواست لغو قراردادهای پیمانی پیشتاز بودند و دامنه اعتراض آن ها به خیلی از مراکز دیگر نفتی و کارگری از جمله به ذوب آهن اصفهان کشیده شد. و این اعتراضات در آن مقطع یعنی در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد آنچنان موثر بود که زیر فشار آن  دولت بخشنامه ای داد  مبنی بر همسان سازی حقوقها و اعلام کرد بسیار خوب به کارگران پیمانی و قراردادی نیز در برابر کار برابر با کارگران رسمی دستمزدی برابر پرداخت شود.  اما بعد در دوره روحانی این بخشنامه لغو شد. و بدین ترتیب این موضوع جدال هر روزه کارگران پیمانی با حکومت بوده است. منتها بعد از مرداد ماه جنبش برای تحقق این خواست وارد کیفییت جدیدی شد. و تاثیر خود را طبعا بر روی همه این ٦٥ منطقه اقتصادی ویژه میگذارد که اساسش بر این شکل برده وار کاری گذاشته شده است. همین الان هم کارگران غیر رسمی نفت در تدارک  برپایی اعتصاب دیگری برای پیگیری مطالباتشان و در اعتراض به اجرایی نشدن وعده های داده شده در اعتصاب مرداد ماه خود هستند. در این رابطه بیانیه دوم خود را انتشار داده اند ودر آن بر لغو مقرارت ویژه اقتصادی تاکید شده است. و این حرکت در سطحی سراسری پرچمی میدهد بدست همه کارگرانی که در این ٦٥ منطقه کار میکنند.  

خلیل کیوان: یکی از بخش های مهم مراکز ویژه اقتصادی، مناطق نفتی و موسسات وابسته به آنست. کارگران پیمانی نیزهمانطور که اشاره کردید از تابستان گذشته تا کنون اعتراضات گسترده ای را به پیش برده اند. کارگران غیر رسمی نفت در هشتم اسفند درهمین بیانیه ای که اشاره کردید  بر موضوعاتی تاکید کرده اند؛ از جمله خواست افزایش دستمزدها را طرح کرده اند. لطف کنید بیشتر در مورد این بیانیه و مطالباتی که کارگران بر آن انگشت گذاشته اند، صحبت کنید.

شهلا دانشفر: بیانیه هایی که این کارگران داده اند، چه در مرداد ماه، چه بیانیه شان در چهارم بهمن ماه و در حمایت از تجمع کارگران رسمی نفت در مقابل وزارت نفت و پشتیبانی از خواستها و مبارزات آنان و چه بیانیه دوم آنها، بیانیه هایی هستند برای پایان دادن بساط برده واری که در مناطق ویژه اقتصادی درسطح سراسری ایران به پا شده است.  و امروز کارگر نفت است که در جلوی چنین مبارزه ای قرار دارد و بطور واقعی پرچم مبارزه علیه قوانین ویژه اقتصادی رابدست گرفته اند. در این بیانیه ها کارگران میگویند که به زندگی زیر خط فقر تن نمیدهند و خواستارافزایش دستمزدها به بالای دوازده میلیون شده اند. کارگران کاری ندارند که آیا قانون کار در این مناطق اجرا میشود  یا نه و از اینها عبور کرده اند. کارگران میگوید مزد هیچ کارگری نباید زیر ١٢ میلیون باشد. به یک معنا کارگران نفت امروز به نیروی عظیم جنبش برای خواست افزایش دستمزدها تبدیل شده اند.  نیروی عظیم هزاران نفره نفت در این جنبش در کنار بخش های مختلف کارگری که بر سر خواست افزایش دستمزد ١٢ میلیون بیانیه داده اند به میدان آمده اند. از جمله ٣٤  تشکل کارگری و گروه کارگری از بخش های مختلف بر سر این موضوع بیانیه داده اند. فولاد اهواز بیانیه داده است. و زمزمه های این خواست در میان کارگران نیشکر هفت تپه نیز شنیده میشود. و این یک اتفاق سیاسی مهم است.  این درواقع طلایه های آن خیزش مردمی ای است که به کابوسی هر روزه برای حکومت تبدیل شده است. در بستر این حرکت صدای قدرتمند کارگر نفت و بخشهای مختلف جامعه به اینصورت پژواک پیدا کرده است. جدا از خواست افزایش دستمزدها، این کارگران مطالبات دیگری دارند که به آنها اشاره کردم. کوتاه کردن دست پیمانکاران، لغو قوانین ویژه اقتصادی، بهبود شرایط کارشان، پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات رئوس خلاصه وار مطالبات آنهاست. همه این مطالبات اقلام درشت خواستهای کل جامعه هستند. همچنین اعتراض این کارگران به اختلاسها و دزدیها که یک شکل آن همان خصوصی سازیهاست. این اعتراضات در تمام مراکز نفتی و موسسات وابسته به آن هر روزه جریان داشته است. اما امروز کارگران نفت دارند بصورتی فرموله و روشن مطالباتشان را طرح میکنند. و این مبارزاتی است که در آن کارگران دارند  کل ساختار سیاسی، اقتصادی حاکم  به چالش میکشند.

فراخوان من به همه بخش های کارگری اینست که وسیعا از بیانیه دوم کارگران غیر رسمی نفت و مبارزات کارگران نفت حمایت کنیم. این بیانیه را به پلاتفرم مبارزاتی برای جمع کردن بساط مناطق ویژه اقتصادی و پیمانکاران حریص و مفتخور تبدیل کنیم. صحبت من با آن ٦٥ منطقه ایست که با قوانین برده وار در این منطقه دارند کار میکنند و زندگی و معیشتشان هر روزه زیر تعرض است. در عین حال کارگران غیررسمی نفت با تاکیداتشان بر افزایش دستمزدها به بالای دوازده میلیون نیروی صف اعتراض بزرگی از این جنبش و یک بستر قدرتمندی هستند برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری و این حقیقتا شادی بخش است.

خلیل کیوان: اشاره کردید که این مبارزات بر بخش های دیگر تاثیر میگذارد. و از جمله گفتید که بیانیه کارگران غیر رسمی نفت میتواند پلاتفرم مبارزه برای ٦٥ منطقه دیگر ویژه اقتصادی باشد. خود کارگران پیمانی نفت در بیانیه ای که منتشر کرده اند، به تجربه هفت تپه اشاره میکنند. به اینکه آنها نیز دخالتگری و تصمیم گیری شورایی داشته اند، اشاره میکنند. کارگران پیمانی میگویند که ما هم باید به این سمت برویم. به این معنا تاثیری که از مبارزه کارگران هفت تپه گرفته اند را، به نمایش میگذارند. اهمیت مبارزت کارگران پیمانی چیست. این کارگران چه تاثیراتی در بعد سراسری در سطح جنبش کارگری میتوانند داشته باشند؟  

شهلا دانشفر: سوال مهمی را طرح کردید. ما در سطح مطالبات به این سوال پاسخ دادیم. اما به لحاظ شکل مبارزه هم مهم است. کارگران غیر رسمی نفت در بیانیه شان نکته بسیار حائز اهمیتی را اشاره کرده اند. وقتی که میگویند ما تجربه نیشکر هفت تپه را داریم و میخواهیم شورایی تصمیم بگیریم. بویژه وقوع این  اتفاق در نفت بسیار مهم است. برای اینکه مراکز نفتی یک شکل پادگانی و امنیتی دارد. کنترل در نفت و مراکز نفتی بحدی بالابوده که حتی امکان گرد آمدن آنها در همین گروههای مبارزاتی در مدیای اجتماعی که از طریق آنها بخش های دیگر کارگری توانسته اند به نیروی خود سرو سامانی بدهند، کم بوده و نتوانسته اند این شرایط  را بخوبی برای خود فراهم کنند.  این مشکل فرصتی به یکسری جریانات سازشکار داده است، از جمله در دور قبلی اعتراضات کارگران نفت دیدیم که کسانی به صرف داشتن یک گروه جلو افتند و تحت عنوان کمپین یک و دو وغیره از جانب کارگران نامه به خامنه ای و مجلس دادند و با این کار سعی کردند اعتراضات کارگران را بدنبال این جناح و آن جناح بکشانند و تحت کنترل داشته باشند. اما امروز کارگران نفت هم این تجربه را دارند و هم تجربه کارگر نیشکر هفت تپه را و میگویند با توجه به این تجارب ما میخواهیم شورایی تصمیم بگیریم. و صحبت من با کارگران نفت اینست که برای اینکه شورایی تصمیم بگیرید باید بتوانید از همین ابزار مدیای اجتماعی شما هم استفاده کنید. گروههای مدیای اجتماعی خود را تشکیل دهید و در آنها جمع شوید. تا امکان دخالتگری حداکثری بخش های مختلف کارگران نفت فراهم شود و بتوانید شورایی تصمیم بگیرید و عمل کنید. مثل هفت تپه، مثل فولاد، مثل معلمان، مثل بازنشستگان که با اتکاء به چنین ابزارهایی و با تصمیم گیری شورایی توانسته اند گامهای مهمی در جهت اعتراضات سراسری و طولانی مدت بردارند و الگو باشند. به نظر من این اقدام جایگاه کلیدی ای در مبارازت این کارگران دارد و اگر این کار را بکنند این هزاران کارگر نفت در فضای ملتهب جامعه و در شرایطی که اعتراضات کارگری چنین ابعاد گسترده ای دارد، اتفاق عظیمی خواهد افتاد. و این چیزی است که جمهوری اسلامی از آن وحشت دارد. و باعث شده که به تقلا بیفتد و می بینید دارند از اینکه قوانینشان باید اصلاح شود و غیره صحبت میکنند. اینها همه نشاندهنده قدرت اعتراضات کارگران نفت و جایگاه مهم آنها در مبارزات کارگری است.

خلیل کیوان: یک پرسش دیگر از شما دارم و آنهم اینست که حاتم شاکرمی معاون روابط کار در وزارت کار در باره اصلاح قانون کار صحبت کرده است. او در این رابطه با خبرگزاری تسنیم به نکاتی اشاره کرده است و از جمله اینکه قانون کار باید اصلاح شود. همچنین در بخشی از این گفتگو از ضرورت اصلاح قانون بیمه بیکاری صحبت کرده است. از مقررات اشتغال در مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی که باید اصلاح شود سخن گفته است. ازحق ایجاد تشکل کارگری در این مناطق میگوید. از حق برگزاری تجمعات صنفی و زمینه ایجاد تشکلهای ملی و سراسری میگوید. چه شده که او به این مسائل می پردازد، در حالیکه فعالین کارگری را میگیرند، شلاق میزنند و آنها را به حبس های طولانی مدت محکوم میکنند، آنها را با وثیقه های سنگین از ادامه فعالیت باز میدارند. از این روشها برای ایجاد رعب در میان کارگران استفاده میکنند. اعتراضات کارگری را سرکوب میکنند. ارزش مصرف صحبت های حاتم شاکری چیست؟ چرا او چنین صحبت هایی میکند؟ شما نظرتان چیست؟

شهلا دانشفر: به نظر من اینها صدای پای کارگر نفت را شنیده اند. اعتراضات وسیع کارگری را می بینند. تجمعات هفتگی و سراسری بازنشستگان را می بینند. و آنوقت از اصلاح قانون کذایی شان صحبت میکنند. اصلاح قانونشان هم جالب است. میگویند بیمه بیکاری به همه کارگران بیکار تعلق گیرد. اما زمانش کوتاه شود. آنهم آن پول ناچیزی که نصف حداقل دستمزدهاست که خود چند بار زیر خط فقر است. برای اینکه نمیخواهند قرانی از بودجه و خزانه حکومتی و از دزدی ها و چپاولگریهایشان هزینه کنند. تازه این هم فقط حرف و وعده است. چرا که همانجا با البته باید شرایطش را فراهم کرد، انجام آنرا به آینده موکول میکنند. ولی ما باید همین حرفشان را بچسبیم و آن  را نقد کنیم. اینهمه اعتراض علیه بیکاری در همین مدت شاهدش بوده ایم و زیر فشار این اعتراضات که با شعار”شورش گرسنگان در راه است” هر روز گسترده تر میشود، است که شاکرمی دارد این حرفها را میزند. کارگر باید بگوید بله بیمه بیکاری حق من است و این حق را  از حلقوم این چپاولگران بیرون بکشد. البته نه بیمه بیکاری برای مدت محدود و کوتاه کردن زمان آن بلکه بیمه بیکاری تا وقتی که کارگر بیکار است. بویژه باید تاکید کرد که همه کارگران بیکار اعم از زن و مرد باید از بیمه بیکاری برخوردار باشند. شاکرمی در بخش دیگری از صحبتش همانطور که اشاره کردید به مناطق ویژه اقتصادی اشاره میکند و میگوید برخی قوانین نباید ناقض قوانین سراسری و مسئولیت حاکمیت باشد. او به یاد مسئولیت حاکمیت افتاده است!!.  از جمله میگوید دستمزد باید مطابق میزان حداقل دستمزد سراسری باشد. یعنی تا الان توافقی بود، حالا باید میزان آن مطابق مصوبه شورایعالی کار باشد. اگر چه در کمیته مزدشان هم دارند از دستمزد توافقی صحبت میکنند و زیر تعیین حداقل دستمزد سراسری کارگر میزنند. یا ازاینکه باید به کارگران در مناطق ویژه اقتصادی طرح طبقه مشاغل پرداخت شود حرف میزند و غیره. زیر فشار اعتراض کارگر است که دارند این حرفها را به زبان می آورند. برای اینکه ترسیده اند. اما می بینیم که کارگر از همه  اینها عبور کرده است. و اکنون چه در مناطق ویژه اقتصادی و چه در غیر ویژه کارگران دارند حرف خودشان را میزنند و از افزایش دستمزدها به بالای دوازده میلیون سخن میگویند. میگویند حقوقهای نجومی باید برچیده شود. و میخواهند کل این بساط توحش و بربریت را جارو کنند. شاکرمی صدای پای انقلاب را شنیده است. صدای پای کارگر نفت را شنیده است که دارد با قدرت به جلو میآید. در عین حال بخش دیگری از مساله به نزاعهای درونی خودشان برمیگردد. ببینید ٨ سال پیش دولت روحانی و دارودسته آنها با سپاه بر سر مالکیت درمناطق نفتی درگیر بودند. دلیلش نیز اینست که بخش زیادی از این مناطق در دست سپاه است. به این اعتبار میخواهند اعتراض کارگر را دستمایه ای کنند برای سهم خواهی خودشان در این نزاعها. و کارگران نباید اجازه دهند. کارگر باید حرف مستقل خودش را بزند و حقش را طلب کند. کارگر باید بگوید بحث بر سر اصلاح قوانین نیست.  کلا باید قوانین برده وار ویژه اقتصادی باید لغو شود و ما  کلا این فقر و بردگی را نمی پذیریم. تاکید کارگر باید این باشد که بیمه بیکاری حق همه کارگران است و میزان آن باید در حد داشتن یک زندگی شایسته انسان باشد. و باید بر حق تشکل بعنون حق مسلم همه جامعه تاکید کرد. تشکل ملی، یعنی تشکل دست ساز جمهوری اسلامی. ملت از نظر جمهوری اسلامی یعنی خودش و منافع خودش. در مناطق نفت اینان آنقدر وحشت داشتند که حتی اجازه ندادند شوراهای اسلامی که تشکلهای دست ساز و مزدوران و جاسوسان خودشان در محیط های کار هستند، برپا شوند و ترسیدند که برایشان شاخ شود. الان دارند میگویند تشکل ملی درست شود. اما کارگر نفت در بیانیه اش جوابشان را داده و نوشته است که ما تجربه نیشکر هفت تپه را داریم و میخواهیم شورایی تصمیم بگیریم. این گفته ها اوج استیصالشان را در برابر جامعه ای که چنین از اعتراض میجوشد را نشان میدهد. این گفته ها در واقع قدرت ما کارگران را به نمایش میگذارد و باید آنرا ببینیم و با اعتماد به نفس بیشتری به جلو گام برداریم. همانطور که اشاره کردم بگوییم بیمه بیکاری برای همه. بگوییم افزایش حقوق به بالای خط فقر ودر قدم اول بالای دوازده میلیون و بر برچیده شدن حقوقهای نجومی و بساط چپاول و دزدی تاکید کنیم. با مبارزاتمان بساط زالوهای پیمانکاری را از محیط های جمع کنیم و به قوانین برده وار مناطق ویژه اقتصادی خاتمه دهیم. در یک کلام بساط جمهوری اسلامی را با  قانون کار و کل قوانین ارتجاعی اسلامی اش جارو کرد. 

خلیل کیوان: خیلی ممنون شهلا دانشفر که به پرسش های ما پاسخ دادید. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate