مناسبات آمریكا – جمهوری اسلامی: تغيير یا ادامه وضع موجود؟

پرسش: با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا مساله مناسبات آمریكا و حكومت اسلامی در صدر مباحث جناحهای رژیم اسلامی قرار گرفته است. چه تغییراتی در مناسبات آمریكا و حكومت اسلامی محتمل است؟ آیا توافقی ممكن است؟ آیا برجام از حالت كوما خارج خواهد شد؟ آیا برجام ۲ را شاهد خواهیم بود؟ مساله سلاحهای موشكی رژیم اسلامی چه نقشی در این معادلات ایفا میكند؟

 

علی جوادی: قرار گرفتن تیم بایدن در كاخ سفید مسلما تغییراتی در یك سوی این معادله ایجاد خواهد كرد. بایدن موافق بازگشت به برجام است اما نه الزاما با توافقات و شرایط گذشته. مساله بر سر چگونگی بازگشت و مسائل جدیدی است كه اكنون و در این شرایط جدید در دستور مذاكرات احتمالی قرار گرفته است. واقعیت این است كه نه تنها اوضاع تغییر كرده است بلكه موقعیت طرفین و مسائل گرهی مورد مشاجره تغییرات معینی كرده است. بازگشت به موقعیت قبل از خروج آمریكا – ترامپ از برجام بر خلاف تصورت پوچ رژیم اسلامی اقدام ساده و سرراستی نیست.

توافق آمریكا با رژیم اسلامی در دور گذشته اساسا بر محور جلوگیری از دستیابی رژیم اسلامی به سلاح اتمی متمركز بود. امروز علاوه بر مساله اتمی شدن حكومت اسلامی، مساله تجهیزات موشكی و قابلیت رژیم در این زمینه نیز به صورت مساله مجادلات از جانب آمریكا و متحدین اش اضافه شده است. معضلی كه سران مختلف رژیم اسلامی بارها اعلام كرده اند كه بهیچوجه خواهان مذاكره در باره آن نیستند.

اما علاوه بر تغییر صورت مساله مذاكرات احتمالی آتی، موقعیت طرفین هم تغییر كرده است. آمریكا در حال حاضر شدیدترین تحریم های اقتصادی را بر علیه رژیم و مردم اعمال كرده است. (میگویم رژیم و مردم، چرا كه تحریمها مستقل از تاثیرش بر موقعیت رژیم اسلامی، تاثیرات مخربی نیز بر موقعیت و زندگی مردم داشته و توازن قوا میان مردم و رژیم را به نفع سیاستهای اقتصادی رژیم تغییر داده است.) خروج از این موقعیت بدون دریافت امتیازاتی از رژیم اسلامی، بدون “نرمش قهرمانانه” دیگری، بدون “سر كشیدن جام زهر” دیگری و یا بدون “چرخش استراتژیك” دیگری چندان ممكن نیست. در طرف دیگر، رژیم اسلامی در یك فلج اقتصادی تمام عیار قرار دارد. تمام امیدش را به خروج ترامپ از كاخ سفید گره زده بود. رژیم تاب و توان تحمل و تداوم این شرایط را علیرغم تبلیغات پوچ شان مبنی بر اتكا به “اقتصاد مقاومتی” ندارند.

موقعیت و مواضع اتحادیه اروپا و چین و روسیه نیز دستخوش تغییراتی به ضرر موقعیت رژیم اسلامی شده است. هم اكنون روسیه به رژیم اسلامی به علت زیر پا گذاشتن توافقات برجام در پس ترور محسن فخری زاده هشدار داده است. آمریكا و اروپا نیز موضع واحدی در قبال رژیم اسلامی اتخاذ خواهند كرد.

موقعیت رژیم در خاورمیانه و مشخصا در عراق و لبنان و سوریه نیز دچار تغییرات فاحشی شده است. جنبش اسلامی در عراق و لبنان زیر ضربات توده های مردم قرار دارد. توافقات اسرائیل و برخی كشورهای عربی را نیز باید به این مجموعه اضافه كرد. این شرایط رژیم اسلامی را در موقعیت شكننده تری قرار داده است.

معضلات و تغییراتی در مناسبات میان دو طرف صورت گرفته است، رسیدن به توافقی دیگر از نوع برجام و یا احیای مرده برجام در كوتاه مدت بسادگی ممكن نیست. این یك پروسه كشدار (با فرض شروع) است اما با انتهایی ناروشن. اما آنچه محتمل است، بر فرض شروع مذاكرات، تعدیل حداقلی در تحریم های اقتصادی از جانب آمریكا و بازگشت تدریجی حكومت اسلامی از شدت غنی سازی اورانیوم و تقلیل میزان اورانیوم غنی شده ای است كه در اختیار دارد.

 

پرسش: ارزیابی شما از تاثیر تغییرات احتمالی در مناسبات آمریكا و حكومت اسلامی در موقعیت رژیم اسلامی به لحاظ اقتصادی و سیاسی چیست؟ تغییر این مناسبات در گرو حل و فصل چه كشمكشهایی در صفوف رژیم اسلامی است؟ عدم دستیابی به توافق چه تبعاتی برای رژیم اسلامی دارد؟

 

علی جوادی: اجازه دهید پیش از پاسخ به بخشهای مختلف سئوال شما به این نكته اشاره كنم كه حتی بازگشت به برجام و تجدید مذاكرات با آمریكا مستلزم فائق آمدن بر كشمكشهای درونی جناحهای رژیم اسلامی است.

خامنه ای و جناح راست همزمان بر بی ثمر بودن برجام و شرایط حداكثری خود بمنظور پیوستن و از سرگیری پروسه مذاكرات صحبت میكنند. بر پرداخت غرامت و انتقام از ترور قاسم سلیمانی صحبت میكنند. این مواضع پوچ مسلما مصرف درون جناحی و تبلیغاتی دارد، روز خودش بر شرایط بازگشت تاكیدات دیگری خواهند كرد. در مقابل جناح دیگر خواهان بازگشت یكباره هر دو طرف به موضع قبل از خروج آمریكا از برجام است. این موضع را روحانی فورموله كرده است. بازگشت دو طرف به موقعیت قبلی و توافق شده. تجدید برجام در هر حال مستلزم تحمل حقارت بیشتری برای كلیت رژیم اسلامی است. رسیدن به توافقی بر سر شروع برجام به سادگی ممكن نیست.

واقعیت این است كه رژیم در هر حال پوست انداختن است. میدانند كه در پله آخر ایستاده اند. به دنبال تجدید آرایش برای نبردهای پیش رو هستند. میدانند كه آبان های دیگری در انتظارشان است. از طرف دیگر مدت زمان چندانی از دوران پایانی روحانی باقی نمانده است. خامنه ای و جناح حاكم در صدند تا تمامی ارگانهای رژیم را در اختیار خود قرار داده و رژیم را یكدست كنند. به دنبال پایان دادن به بازی جناحها و هموار كردن راه برای جانشینی خامنه ای اند. از هم اكنون صحبت ازحضور یك سپاهی در راس قوه مجریه است. نفس این مساله خود به معنای عدم توافق به محض تغییر در كاخ سفید است.

در طرف دیگر جناح روحانی تعجیل خاصی در شروع مذاكرات دارد. از هم اكنون اركستر ارتجاع اصلاح طلبان چه در حكومت و چه در خارج حكومت به راه افتاده است. خواهان شروع سریع مذاكرات هستند. امیدشان و یا بهتر بگویم سراب شان به قدرت جنبش ورشكسته اصلاح طلبی حكومتی در جامعه است. از حجاریان گرفته تا فرخ نگهدار به دنبال دریوزگی و توضیح منافع توافق با آمریكا برای رژیم اسلامی اند.

راه پیشروی در مذاكرات برای رژیم بهیچوجه هموار نیست. چشم انداز آن نیز چندان روشن نیست.

رفع بخشی از تحریم های اقتصادی و امكان فروش بخشی از ظرفیت تولیدی نفت خود در بازار جهانی امیدی است كه جناح اصلاح طلب در برابر جناح راست قرار داده است. از طرف دیگر كودنانه بر این باورند كه هر گونه تغییری در مناسبات رژیم اسلامی با آمریكا به تضعیف موقعیت اپوزیسیون در جامعه تبدیل خواهد شد. بر خلاف جناح راست حكومتی، بقاء رژیم را در سازش و بند و بست با آمریكا جستجو میكنند. این “كلید” روحانی است. بعلاوه به دنبال توافقاتی از نوع برجام در عرصه سیاسی و بین المللی نیز هستند. میدانند كه در نبرد با مردم دیر یا زود شكست خواهند خورد. از این رو به دنبال تعویق انداختن زمان نبردهای تعیین كننده اند. اما طرف مقابل، جناح خامنه ای، توهمی به سازش میان خود و مردم ندارد. در تدارك نبردهای پیشارو هستند، نبرد مرگ و زندگی.

رژیم اسلامی در موقعیت خطیری قرار دارد. توافق برای تجدید مذاكرات با آمریكا مستلزم یك چرخش سیاسی است. چرخشی كه رژیم را در مقابل مردم در موقعیت شكننده تری قرار میدهد. از طرف دیگر ادامه وضعیت كنونی چندان برای رژیم قابل دوام نیست. راه تغییر وضع موجود نیز بیشتر به میدان مین شبیه است. میدانند كه پا گذاشتن به آن، چه رسد به عبور از آن، برایشان چندان آسان نیست.

 

پرسش: اشاره كردید كه از هم اكنون اصلاح طلبان حكومتی برای حول دادن رژیم به مذاكره با آمریكا به خط شده اند، آیا امیدی به تغییر موقعیت رژیم در قبال مردم سرنگونی طلب دارند؟ احتمالات كدامند؟ آیا سازش با غرب نمیتواند به سازش مردم با رژیم تبدیل شود؟ آیا این تغییرات احتمالی میتواند بمثابه مانعی در گسترش جنبش سرنگونی طلبانه در جامعه عمل كند؟

 

علی جوادی: این تصور و یا امید واهی اصلاح طلبان حكومتی است. تغییر مناسبات رژیم و به درجه ای عادی سازی مناسبات با آمریكا را راه تداوم عمر سیاه حكومت اسلامی میدانند. پروژه اصلاحات شان مرده است اما هنوز فریاد میزنند، زنده باد اصلاحات! آب در هاون میكوبند.

برخلاف تصور اصلاح طلبان هر گونه توافق و یا تغییر مناسبات میان آمریكا و رژیم اسلامی نه تنها منجر به سازش مردم با رژیم اسلامی نخواهد شد بلكه بر عكس هر درجه عقب نشینی رژیم اسلامی از مواضع كور ضد آمریكایی تاكنونی شان از جانب مردم بمثابه چراغ سبزی برای تعرض به رژیم است. رژیمی كه پس از چهاردهه، بقاء خود در عادی سازی مناسبات با آمریكا جستجو كند، طعمه و شكار آسان تری برای مردمی است كه در كمین اش نشسته اند.

واقعیت این است كه  تغییرات محتمل در مناسبات رژیم با آمریكا منجر به تغییری در فلج اقتصادی كه رژیم اسلامی گرفتار آن است، نخواهد شد. حكومت اسلامی در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یك پروژه ورشكسته و رو به فنا است. با مردمی و نسلی از جامعه مواجه است كه در تلاش برای سرنگونی آن هستند. اقتصاد و سیاست و فرهنگ حكم به ورشكستگی رژیم داده است. مساله بر سر زمان تحقق چنین پروژه ای است.

 

پرسش: نگاهی به موقعیت اپوزیسیون راست از این منظر در جامعه بیندازیم. این نیروها سرمایه گذاری سنگینی بر پیروزی ترامپ در انتخابات كرده بودند. گویی خودشان در لیست كاندیداها قرار داشتند. تاثیر این تغییرات احتمالی در موقعیت این نیروها را چگونه می بینید؟

 

علی جوادی: به موقعیت این نیروها اشارات متعددی در گذشته داشته ایم. شكست ترامپ ضربه ای سنگین به ترامپیسم و شكستی برای این جریانات بود. ترامپیسم منجر به یك شیفت سیاسی در صفوف این جریانات شد. با شكست ترامپ امیدهای بسیاری در دل این جریانات از بین رفت. هر چند كه ترامپ بارها اعلام كرده بود كه هدفش از سیاست “فشار حداكثری” دستیابی به یك توافق و بند بست با رژیم اسلامی و به دنبال تغییر رفتار رژیم است.

در این مدت ما شاهد تشدید تمایلات ضد كمونیستی در صفوف اپوزیسیون راست ایران بودیم. شكل گیری جریانی شبه فاشیستی مانند فرشگرد محصول چنین فضایی است. چرخش جریاناتی كه خود را “لیبرال دمكرات” و “سكولار دمكرات” مینامند به دفاع عریان از گرایشات فاشیستی ترامپ نشان داد كه چقدر “دفاع” این جریانات از هر نوع “لیبرالیسم” سیاسی پوچ و بی معنا است. بار دیگر روشن شد كه بورژوازی غیر مستبد در ایران نداریم. این جریانات خوب میدانند كه دیكتاتوری و استبداد ضرورت چرخش و انباشت سرمایه است. كار ارزان نیازمند سركوب سیستماتیك كارگر و آزادیخواهی است.

بعلاوه دفاع وقیحانه این جریانات از جریان شبه فاشیستی ترامپ نشاندهنده جایگاه واقعی “حقوق بشر” در این صفوف این جریانات است. نمیشود هم از فاشیسم ترامپیستی دفاع كرد و همزمان مدافع مفاد “حقوق بشر” بود. سرمایه و “حقوق بشر” در ایران، سرمایه داری و درجه ای از آزادی در ایران، یك غیر ممكن سیاسی است.

اپوزیسیون راست و پرو آمریكایی اكنون در سردرگمی و پریشان حالی مفرطی بسر میبرد. گرایشاتی در این جنبش كودنانه به دنبال بند و بست با بخشهایی از ارتش و سپاه برای تغییر و تحول در رژیم اسلامی و نزدیكی به قدرتند؟ چه آینده ای!

 پرسش: و بالاخره به تاثیر این تغییرات احتمالی بر موقعیت جنبش كمونیسم كارگری میرسیم. ارزیابی شما چیست؟

 

علی جوادی: شكست ترامپ، شكست راست ترین گرایش راست در قدرتمندترین كشور جهان بود. این شكست موقعیت جنبش راست را در اپوزیسیون ایران به درجات قابل ملاحظه ای ضعیف تر كرده است. این شكست سیاستهای اپوزیسیون راست را بار دیگر در قدرت نشان داد، بدون اینكه این بار در قدرت باشند.

این شكست راه ما را برای جلب توده های مردم به اردوی آزادی و برابری، به اردوی كمونیسم كارگری، در تحولات جاری هموار تر میكند. به هر درجه كه جامعه برای سرنگونی رژیم اسلامی به خود و مبارزاتش تكیه كند، به قدرت اعتراضی كارگر و آزادیخواهی و برابری طلبی تكیه كند، به همان درجه زمان سرنگونی رژیم اسلامی و شانس پیروزی ما را افزایش میدهد. ما نیز باید برای نبردهای پیشاروی، برای سازماندهی اعتراضات كارگری با پرچم سوسیالیستی، برای رهبری جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم گامهای بلندی برداریم.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate