خدامراد فولادی

خدامراد فولادی به آنکه روی ِصندلی ِداغ نشسته است تاکی می خواهیa روی ِ صندلی ِ داغ بنشینی و فرمانروایی کنی تاکی می خواهی پا روی ِ گلوی ِ فریادکش بگذاری و صدای مرگ بر خودت را نشنوی تاکی می خواهی به پنجره های بازشده به سمت ِ هوای ِ آزاد شلیک کنی/ تاکی؟ این « مرگ بر»ها که می ...

  زباله گردها در درون ِ سطل ِ زباله چه می جویی از درون ِ سطل ِ زباله چه می خواهی خدای شان به هنگام ِ زادن ات به تو سهمی نداده است نه از« خزانه ی غیب» و نه از سطل های زباله اش حتا همه را یکجا ربود و تقسیم کرد میان ِ مقربان ِ درگاه اش حالا ...

شادباش ِ نوروزی نوروز و سال ِ نو را به گرداننده گان و خواننده گان ِ این سایت ِ ارجمند و دهه ی هشتادی های نوجو و نوپو شادباش می گویم و امیدوارم سال ِ آینده سال ِ سرنگونی ِ رژیم ِ اسلامی و کوتاه شدن ِ همیشه گی ِ دست ِ دین و مذهب از زنده گی ِ این ...

خانه تکانی به نوروز نزدیک شده ایم به روزگاری نو آستین های مان را بالا زده ایم باید خانه ی مان را پاک سازی کنیم از هرچه کثافت است از هرچه بوی کهنه گی دارد از هرچه بوی مرگ و مرده گی دارد باید اثاث ِ نو بیاوریم به این خانه و ایده های نو چشم انداز ِ مان را ...

  شادباش ِ روز ِ جهانی ِ زن روز ِ جهانی ِ زن را به مادران و خواهران و همسران و دختران ِ  تمام ِ مردهای جهان شادباش می گویم غیر از خدا- مردی که یکصد و بیست وچهارهزار پیامبر ِ  ختنه شده و ختنه نشده اش همه مرد بوده اند و در عرف ِ کتاب ِ قانون اش خون ...

  ماه ِ آلوده ماه ِ من! ماه ِ زمینی ِ من! در یکی از همین روزها یا یکی از همین ماه ها و سال های سیاه بود در غفلت ِ یخبندان ِ بهمن ماه سالک ِ زشتی بر چهره ات افتاد و شدی زشت ترین چهره ی دنیا حالا به باش و به بین ای ماه ِ آلوده به ...

  برای قربانیان ِ زمین لرزه های همین روزها هی! خدایی که آن بالا نشسته ای و شب و روز حکم ِ قتل صادر می کنی برای هر آن که کرنش نکند به مقام ِ خدایی ات خدای قتل های زنجیره ای ِ همه ی این سال های سیاه پنهان شده درپشت ِ دیوارهای نامریی کسی هم نمی داند مخفی ...

به: دهه ی هشتادی ها دخترم به مدرسه می روی حواس ات باشد سر ِ راه ات اوین است روی دیوارهای پوشیده از سیم ِ خارداراش نوشته اند اینجا مدرسه ی مختلط ِ دختر وپسراست فریب ِ شان را نخور زندان است به راه ات ادامه بده پسرم به دانشگاه می روی قلعه ی رجایی شهر سر ِ راه ات ...

دایناسورها از قیافه های تان شرارت می بارد بر شاخه های سرخگلان ِ جوان آی! جرثومه های عصر ِ یخبندان جمع شده گان زیر ِ عبای ِ یک نفر! بازیگران ِ نیرنگ و/ شعبده ای/ همه ی نام های خالکوبی شده برسینه ی دیوار ( کارنامه ی روزگار ِ سیاه تان) گورستان ِ مرام تان خواهد شد ویرانه ای که ...

  استقبال شهرها را چراغانی کرده ایم از همین حالا خیابان ها را آراسته ایم با بوی ِ گل های نوشکفته در خیزش ِ تازه پای ِ جوانه ها پشت ِ بام های تاریک- روشن را آب و جارو می کنیم هر شب دور از چشم ِ شب پره های خون آشام به پیشباز ِ خانه تکانی ِ تاریخ می ...

  وانتد ( تحت ِ تعقیب) قاتل ِ خطرناکی است ازهمان کودکی به جای قلم تیر و کمان به دست گرفت تا چشم ِ کبوتران ِ پیام رسان را از حدقه در بیاورد و آواز ِ هزار دستان را در گلوگاه ِ شباهنگان خفه کند و رقص ِ رنگین کمانی ِ طاووسان را تبدیل کند به عزای شان بزرگ که ...

سکوت زبان ِ تسلیم است در برابر ِ زبان ِ دراز و خشاب ِ پرفشنگ ِ استبداد. استبداد اسلحه و تفنگ دارد گلوله و فشنگ دارد اسکناس های رنگ و وارنگ دارد شیک پوشان ِ حلقه به گوش در لابی های فرنگ دارد در اتاق های خبر شمایل های هیس هیس کنان انگشت به لب دارد نقاب زده گان بر ...

  دیوارها دیوارهای شهر قلعه های مستحکم ِ آزادی ِ بیان فریاد ِ رسای ِ قلم های شکسته دهان های بسته تارهای صوتی ِ ازهم گسسته اند شاهدان ِ گویا و پیام رسانان ِ این شهراند که کوچه به کوچه خیابان به خیابان محله به محله شعار می دهند با زبان ِ زنده ی انسان ها « مرگ بر استبداد ...

آغامحمدخان! مردک ِ نادان! ازکدام سیاهچاله ی آسمان ِ جهالت فرو افتادی کدام نقطه ی تاریک ِ زمین شکافت و سر وکله ی تو شدپیدا مردک ِ نادان! آغامحمدخان! تخم و ترکه ات را کاشتی و گذاشتی در ایران که چشم در بیاورند از حدقه های جوان که تجاوز کنند به شیوه ی اجدادی ات به دختران و زنان آغامحمدخان! ...

خدامراد فولادی فیلترکننده ها و فیلترشکن ها جنگی تمام عیاراست این روزها پشت ِ سنگر ِ مبارزه ی سیاسی میان ِ آن که فیلتر می کند و آنان که فیلتر می شکنند یکی: آزادی می خواهد بی حد و حصر برای چشم ِ بینایی برای زبان ِ گویایی برای اندیشه و/ قلم برای زنده گی کردن به اختیار برای ِ ...

همه باهمی ازشرق تا غرب ازشمال تا جنوب مرگ می کوبد بر در خانه ی دیکتاتور جلوی اش را نمی شود گرفت به هیچ نیرویی صف شان را نمی توان جداکرد به ترفند هیچ فرقه سالاری این آزادی بیان است که فراخوان داده به هزاران زبان تجمع میلیونی آدم ها را این آزادی انتخاب و انتخاب آزاد است که خیابان ...

جلادها هم می میرند هی! که بر پیشانی ات مهر ِ آدمکشی خورده است چشم های ات را بازکن حواس ات راجمع شاید سربازهایی را ببینی با تفنگی در دست که بر روی ِ ماشه ی آن نوشته اند: جلادها هم می میرند! حواس ات باشد به پیشانی ِ مهر ِ آدمکشی خورده ات جلاد!

  کرج ایران ِ کوچک و مردمانی با آرمان های بزرگ شب ها به لرزه در می آورند کنام ِ شب پره ها را از پشت ِ بام ها با چراغ ِ تاریکی نشناس ِ اندیشه و روز ِ روشن ِ آگاهی می روند بیرون از حبس ِ خانه گی  تا انرژی ِ ذخیره شده ی شب را در خیابان ...

دعوت برای دختران و پسران ِ نوجوان و جوان ام ۱ شب ها که چراغ های اندیشه روشن می شود به پشت ِ بام ِ خانه ات بیا و همراه ِ ما در میهمانی ِ شب زنده داران ِ خواب از سر پریده شرکت کن ببین چه انعکاس ِ دلپذیری دارد در روشنایی های شهر آواز ِ دسته جمعی ِ ...

فرمانده( دیکتاتور) چشم ِ خورشیدرا کورخواهدکرد زنده را زنده در گور خواهدکرد تا بدانی کرامت اش چون است شکرش آب را شورخواهدکرد هرکلامی که آید از دهن اش خلق را بی شعور خواهد کرد تا بلافد من ام کلیم الله هرتلی کوه ِ طور خواهد کرد سرزمین های آباد را یکسر جای اهل ِ قبور خواهد کرد بی مروت نمیرد ...