سرمایه و « سرمایه»

 

با گرامی داشت ِ اول ِ ماه ِ مه روز ِ جهانی ِ کارگر

سرمایه و « سرمایه»

پدرم کارگر بود

و با آنکه سرمایه نداشت

«سرمایه» اما داشت

پدرم می گفت

سرمایه اگر نبود

« سرمایه» هم نبود

در جهان ِ بدون ِ سرمایه

« سرمایه» بی معنیست

پدرم زاده ی ایل و طایفه بود

که سالی دوبار

کوچ می کرد

از گرمسیر به سردسیر

و از سردسیر به گرمسیر

به هوای ِ آب و علف.

صنعت ِ نفت که آمد

سرمایه هم آمد

کار هم آمد

پول هم آمد

برق و گاز هم آمد

مدرسه و آموزگار هم آمد

واژه و زبان ِ نو آمد

اندیشه های نو آمد

روشنایی و روشنگری آمد

و

ملایان ِ مکتبی

همراه ِ خدایان ِ فرتوت ِ شان

به تاریکخانه ی مکتب ها پناه بردند.

آدم های قدیمی

نو نوار شدند

در فکر و در پوشش

خان ها کوچیدند

از پشت ِ زین ها

به پشت ِ میزها

وبچه ها

از آغل ِ گوسفندها

به کلاس ِ درس ِ مدرسه ها

و قلمروی زنده گی

شد

عرصه ی ستیز ِ کار و سرمایه.

پدرم کارگر بود

و سرمایه ای 

جز «سرمایه» نداشت

و همان را

چون گوهری شبچراغ

برای آینده ی من

به ارث گذاشت.

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate