من فلسطینی ِ توام

 

 

مرزها را که پاک کنیم

از نقشه ی جغرافیا

نام ها را که برداریم

 از روی آدم ها

من فلسطینی ِ توام

در سرزمینی که

اجازه ی نفس کشیدن ندارد

شعر به آزادی

عشق به آزادی

زندگی کردن به آزادی.

من فلسطینی ِ توام

که می چکانی ماشه را

هر روز

روی شقیقه ی شعرم

تا صدای اش را بلند نکند

روی عربده های تو

که شلیک می کند هر روز

رگبارهای دشنام

به حنجره ی آوازخوانان ِ آزادی

به حنجره ی آوازخوانان ِ عشق

به حنجره ی آوازخوانان ِ زندگی.

دل نسوزان برای فلسطینی ها

وقتی بمباران می کنی

هر روز

با نعره های ات

خانه ی آرامش ِ مرا

که فلسطینی ِ 

کینه ی دیرین ِ

ویرانگر ِ توام.

من فلسطینی ِ توام

وقتی موشک های دور برد ِ توطئه را

شلیک می کنی 

به قلب ِ پناهنده گان ِ دگر اندیش

و نمی دانی

من زیادم و تو اندک

و

روزی که همراه شود دست و قلم ِ دگر باور

پاک خواهند کرد

صفحه ی سیاه ِ نام و کارنامه ات را

برای همیشه

از روی عرصه ی تاریخ.

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate