چندشعرازچند برهه ی مختلف

 

چندشعرازچند برهه ی مختلف

( یک فرایند ِ تکاملی)

دهه ی ۶۰

آقای مولوتوف!

مقداری بنزین

کمی صابون ِ رنده شده

یک بطری ِ خالی

با فتیله

بیاور برای مان

وعده ی دیدار داریم

با میزبانانی که

در تدارک ِ پذیرایی از مایند

با خوردنی های سردوگرم

نمی خواهیم

دست ِ خالی

به دیدارشان برویم

لطفن کبریت یادتان نرود.

دهه ی ۷۰

آقای گالیله!

دل ِ مان برای فرمول های تان

تنگ شده است

به دیدن ِ مان بیا

هرچه زودتر

اهرم ِ معروف ات را هم

بیاور به همراه ات

زمین را نه

می خواهیم قدرت را

جابه جا کنیم!

دهه ی ۸۰ 

آقای مارکس!

ازتو ودوست ات انگلس

سپاسگزاریم

که راه ِ درست اندیشیدن و

درست عمل کردن را

آموختید به ما

با تئوری های راه نما

که 

عرصه ی حضور ِ قوانین ِ

دیالکتیک است

نه میدان ِ تاخت و تاز ِ

زورمدارانه ی مکانیک.

به زودی:

گزارشگران!

دوربین های تان را

زوم کنید

روی ِ مغزها و قلم ها

و/ فیلم بگیرید

از مشت ها و انگشت ها

که باز می شوند به زودی

به شکل ِ 

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate