اگر عدالت رفاه برای مردم سرزمینی وجود نداشته باشد ، نباید آرامشی برای حاکمان وجود داشته باشد

اگر عدالت رفاه برای مردم سرزمینی وجود نداشته باشد ، نباید آرامشی برای حاکمان وجود داشته باشد .

پیش از چهار ماه از خیزش سرنگونی طلبانه مردم درایران می گذرد. روزهای پراز افت خیز ، دراین دوره ماشاهد صحنه های باشکوه از شجاعت و آزادیخواهی درخیابانها بوده ایم ، مردمی که تصمیم گرفته اند به حق انسانی خودکه همانا داشتن یک زندگی باکرامت و رفاه و شاد است ، برسند. را نمی توان متوقف کرد . 

پروسه یک انقلاب دارای افت وخیز است ، کشمکش بین مردم و حکومت همواره یک شکل نیست ، بعضی مواقع انقلابیون برحسب شرایط محبور به عقب نشینی موقت میشوند و گاهی خیابانها را فتح میکنند .

اما چیزی که ثابت است ، هراسی است که در دل حکومت افتاده ، دیکتاورها زودتر از دیگران سقوط را حس میکنند ، فقط نمی خواهند باور کنند و به هرکاری دست میزنند برای ماندن.

سرکوب ، تهدید ، زندان ، اعدام .. واکنش همه حکومتهای دیکتاور مانند جمهوری اسلامی است ، وقتی تمامی دستگاه تبلیغ حکومت ، تمام دلقکهای مزدوراش از تریبونها شب وروز دارند میگویند که حکومت سرجایش هست و چیزی تیغییر نکرده ، در واقع اعترافیست به واقعیتی بزرگ : زوال جمهوری اسلامی.

امروز به واسطه خروش مردم در داخل کشور ، خواست آزادی وبرابری ، نفی حکومت دینی و سرمایه داری ما شاهد واکنشهای جهانی شده ایم ، سرمایه داری غرب که همیشه حامی جمهوری اسلامی بوده ، امروز متوجه شده که دیگر حفظ جمهوری اسلامی برایش پر هزینه است ، نمی تواند جوابگوی افکار عمومی و مردم خودش باشد ، نمیشود این حجم از جنایت را توجیه کرد ، نمیشود این همه حماسه را سانسور وتوجیه کرد ، علی رغم میلش باید دل از جمهوری اسلامی بکند .

امروز امریکا اعلام میکند که از برجام و مذاکره با جمهوری اسلامی ناامیدشده ، اتحادیه اروپا دارد پا روی سرمار میگذارد و‌سپاه را میخواهد تروریسم اعلام کند ، و‌تمامی اینها نتیجه قیام مردم در داخل است ، چون هیچ قدرتی نمی تواند در برابر خواست مردم ؛ مدت زیادی مقاومت کند ، ما همیشه گفته ایم که سرنوشت مردم ایران تنها توسط خودشان و در کف خیابانها تعیین تکلیف میشود ، ما هیچگاه به حمایت هیچ قدرتی توهم نداشته ایم ، تنها قدرت واقعی قدرت توده هاست ، توده ستمدیده ، توده ایی که استثمار سرمایه ، ستم ئیدولوژی مذهبی را تا مغزاستخوان لمس کرده و اکنون تصمیم گرفته خودش سرنوشتش را در دست بگیرد . 

روزانه ما شاهد ظهور ائتلافهای رنگارنگ سرمایه داری برای تحمیل به مردم هستیم که از پشتوانه بوق وکرنای رسانه هایی برخوردار اند ، از جانب توده مردم پس زده میشوند . فهم این مسئله که مردم یک جامعه چیزی را استفراغ کرده اند دیگر نمی خورند بسیار سخت نیست ، اما بخشی از اپوزیسیون این واقعیت رانمی خواهد درک کند ، نگاه کنید تا به امروز چند ائتلاف به اسامی مختلف از جانب طرفداران سلطنت اعلام شده و البته سرنوشت همه شان یک چیز بوده .

دیکتاورها درطول تاریخ در شمارش تعداد مخالفانشان دچار اشتباه میشوند ، آنها تصور میکنند ، مخالفانشان همان تعدادی اند که در خیابان آمده اند واگر سرکوب شوند ، کار تمام است ، این اعتمادبه نفس کاذب کار دست حکومت های دیکاتوری میدهد ، توده ها را تحقیر میکنند ، خواسته هایشان را به یکی ، دوخواسته تقلیل میدهند ، و فکر میکنند میتوانند همچنان ادامه بدهند ، انها نمی فهمند و یا شاید نمی خواهند بفهمند که آنان که درخیابان هستند تنها مشتی از خروار هستند ، امروز میدان مبارزه برای جمهوری اسلامی در  سلولهای زندان ، اتاقهای بازجویی وشکنجه ، آخرین صحبتهای یک زندانی ، مدارس ، دانشگاها ، کارگاها و کارخانه ها ، پالایشگاها است ، خیابان تبلور والبته مهمترین برآورد مبارزه است ، جایست که تعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی صورت میگیرد .

دستگیریهای فله ای , زندان تهدید و ارعاب و حتی اعدام عزیزنمان نمیتواند عزم مارا برای رسیدن به دنیایی بهتر را متزلزل کند .این سیل راه افتاده است و تا در هم شکستن تمامی مظاهر این حکومت متحجر دامه دارد .اکنون بیشتر از هر زمانی توازن قوا به نفع مردم است ,در داخل خود حاکمیت سر بقا تنشها بالا گرفته,خامنه ای هر روز مهرهایش را جابجا میکند سراغ وحشی ترین عواملش رفته و در تمام ارگانها یک آدمکش به معنی واقعی کلمه گمارده است ,فرمانده نیروری سرکوب انتظامیش را عزل کرد ,حرف از از عزل شمعخانی ست ,کسی که تا دیروز در حد معاون وزیر ومشاورش بوده را جاسوس میخواند و اعدام میکند ,درون سپاه دست به تصفیه حساب زده اند و دارند پاسدارهایشان ترور میکنند ,ظاهرا دیگر در بیتش هم آرامش ندارد ,ترس به جانش افتاده و دارد تقلا میزند ,هر روز چندین حکم اعدام در دادگاهای فرمایش شان صادر میکنند, میخواهند آتش انقلاب را خاموش کنند ,اما ظاهرا این انقلاب تمام شدنی نیست .

هرگاه تغییر اجتماعی با فهم طبقاتی شروع گردد ، دیگر نمیتوان آن رابه عقب برگرداند ، شاید بشود روندش را کند کرد ، اما نمی توان آن رامتوقف کرد ، کسی که سواد خواندن آموخت رانمی توان بی سواد کرد ، کسی که احساس غرور کرد ، نمی شود تحقیرکرد ، وقتی مردمی خواستشان آزادی باشد ، مردمی که تصمیم به دردست گرفتن سرنوشت خود را داشته باشند ، برای آن فداکاری کنند و‌شجاعت نشان دهند را نمیشود ترساند.خواست مردم در شعارهایشان متبلور میشود ؛هر کس را اعدام میکنند فریاد میزنند “هر یه نفر کشته شه هزار نفرپشتشه ” ؛وقتی برایشان الترناتیوهای رنگارنگ عرضه میکنند شعار میدهند “مرگ بر ستمگر ,چه شاه باشه عچه رهبر ” ؛و در نهایت خطاب به حکومت میگویند “فقر,فساد,گرونی ,میریم تا سرنگونی “.

حکومت دیگردر تامین مایحتاج اولیه جامعه ناتوان است ,تورم و گرانی ثانیه ای در حال افزایش است ,در اوج سرما نمی تواند سوخت مصرفی راتامین کند ,حاکمیت انگار دیگر توانش را فقط بر سرکوب گذاشته ,خودش میداند ماندنی نیست ,هر روز حضرات دانشمند حکومتی به مردم توصیه میکنند کمتربخورند ,کمتر سردشان بشود و … . این تاثیر عکس دارد ,آن بخش از جامعه که تابحال سکوت کرده اند ,به هردلیلی به صف اقلاب نپیوسته اند نیزامروز میبینند که با وجود حکومت اسلامی نمی توانند حداقل زندگی را هم داشته باشند.ادامه این خیزش قطعا با حضور اکثریت مردم و خواستهای رادیکالتر ادامه میابد ,تنها راه برای مردم ایران ,برای یکبار در تاریخ پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ,اداره جامعه توسط خود مردم ,بدون هیچ گروهی بعنوان طبقه حاکم است . و اینجاست که مردم فریاد میزنند ” نه شاه میخوایم ,نه ملا ,قدرت بدست شورا “-

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate