مسلح شدن برای تسخیر قدرت

مسلح شدن برای تسخیر قدرت/ پرسش و پاسخ کوتاه با مازیار رازی

رفیق علی (فیسبوک):
چطور مردم باید مسلح بشند رفیق مازیار؟

مازیار رازی:
رفیق علی، زمانی که ستاد رهبری انقلاب تشکیل شد و اعتصاب سراسری برقرار شد، ستاد رهبری انقلاب از طریق سازماندهی توده های مبارز در خیابان ها، تسخیر پادگان های مراکز نظامی را سازمان می دهد و هر مقاومتی را از طریق خلع سلاح کردن مزدوران در هم خواهد شکاند. این اقدام، راه را برای سازماندهی انقلاب یعنی تسخیر قدرت هموار می کند. در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه چنین روالی طی شد.
اما بدون سازماندهی و عدم وجود ستاد رهبری و اعتصاب سراسری این اقدام عملی نخواهد بود. ما امروز در دوره وضعیت انقلابی هستیم و نه اعتلای انقلابی. اما از هم اکنون باید خود را با چشم انداز تسخیر قدرت آشنا کنیم و در جهت تسریع ایجاد ستاد رهبری کننده (یعنی حزب پیشتاز کارگری) و سراسری کردن اعتصابات در مراکز اصلی (نفت و گاز و پتروشیمی) از طریق دخالت مستقیم توسط هسته های مخفی کارگری، اقدام کنیم. این روال تدارکاتی از همین امروز می تواند آغاز شود و در برخی از موارد آغاز شده است.

رفیق وحدت (یوتیوب)
رفیق رازی در سال ۱۳۵۷ رهبری انقلابی نبود پس چطور کارگران توانستند خودشان را سازماندهی کنند و اعتصابات کارگری را سراسری کنند؟

مازیار رازی:
درسته کارگران در آن دوره هم اعتصاب کردند.اما، مساله بر سر صرفا مبارزه و مقابله نیست. مساله بر سر کسب قدرت سیاسی پس از سرنگونی است. اگر رهبری نباشد که در بهمن ۱۳۵۷ نبود، نتیجه اعتصابات که منجر به سرنگونی شاه شد، رفت به جیب یک رژیم ارتجاعی دیگر مانند خمینی! به جای بهره برداری خود کارگران و ایجاد حاکمیت خود کارگران به نمایندگی از کل جامعه. امروز هم اگر رهبری نباشد چنین خواهد شد. نتیجه اعتراضات خیابانی و اعتصابات کارگری منجر به قدرت رسیدن یک رژیم سرمایه داری دیگر خواهد شد. در نتیجه مساله رهبری اردوی کار باید حل شود و خود کارگران و متحدانشان باید قدرت را پس از سرنگونی بدست بگیرند. یک ستاد رهبری کننده اردوی کار (اکثریت مردم) باید از هم اکنون ایجاد شود تا هم رژیم آخوندی را سرنگون کنند و هم خود را به حاکمیت برسانند و نه وابستگان به دول امپریالیستی مانند اپوزیسیون راست و میانه را.

رفیق وحدت:
کارگران الان چرا نمیتوانند اعتصابات سراسری راه بیاندازند؟

مازیار رازی:
در دوره شاه به علت اینکه مارکسیست های ما به جای اینکه از پیش در میان کارگران می ماندند و همراه با آنها تدارک انقلاب را ببینند، رفتند مبارزه مسلحانه جدا از توده ها کردند و طبقه کارگر را بدون رهبری رها کردند. اما طرفدران آخوندها از طریق حوزه های علمیه و همچنین با امکاناتی که خود شاه برایشان آماده کرده بود (دشمنی شاه بیشتر با مارکسیست ها بود)، از اینرو آخوندها این رهبری را بدست گرفتند. اما این رهبری سالها پیش از انقلاب ایجاد شده بود. از اینرو اعتصاب عمومی را سازمان دادند. در همان دوران یزدی و چند آخوند دیگر با کارگران اعتصاب کننده نقت ملاقات کردند و هماهنگی های ضروری برای تسخیر قدرت به رهبری خمینی فراهم آمد. در نتیجه کارگران در دوران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ رهبری داشتند و آنهم خمینی و آخوندها بودند. زیرا که سایر مارکسیست ها و انقلابیون بدنبال راه اندازی موتور کوچک بودند و نه رهبری موتور بزرگ.

رفیق وحدت:
چرا کارگران انقلابی نمیتوانند از بین خودشان عده ای را انتخاب بکنند تا اعتصابات را سازماندهی کنند ودر این مورد به مارکسیستهای انقلابی نیاز دارند یا وابسته اند؟

مازیار رازی:
بله باید چنین کنند. بحث ما هم همواره این بوده است که خود کارگران پیشتاز باید چنین کنند. کارگران باید حزب خودشان را بوجود آورند. حزب پیشتاز کارگری باید اولا در خود ایران بوجود آید. دوما، توسط پیشتازان کارگری (و متحدان مورد تاییدشان) و سوما مخفی باشد. بحث ما اینست که جوانان سوسیالیست هم با تشکیل هسته های مخفی سرخ باید خودشان را با کارگران پیشتاز همراه کنند تا تجارب نظری و تاریخی و بین المللی را در اختیار پیشتازان کارگری قرار دهند. این دو برای تشکیل حزب پیشتاز کارگری می توانند زمینه اولیه را بوجود آورند. یعنی پیوندی باید از کارگر-روشنفکران و روشنفکر-کارگران در ایران بوجود آید. اما کارگر-روشنفکران (پیشتازان کارگری) باید خود تعیین کنند که این روشنفکر-کارگران چه افرادی باشند. محققا باید آزمایش خود را به کارگران پس داده باشند. اما نبود چنین تشکیلاتی منجر به وضعیت کنونی می شود که بسیاری از کارگر-روشنفکران بدون یک حزب پیشتاز سراسری پس از دوره ای یا زیر فشار روحی و روانی و مالی و غیره کنار روند و یا حتی از میان برداشته شوند. در آنصورت اگر حزبی وجود نداشته باشد کارها مجدد متوقف خواهد شد و پس از دوره از صفر شروع خواهد شد. یعنی آگاهی رسیده شده از میان می رود. در صورتی که حزب پیشتاز این آگاهی را در درون خود حفظ خواهد کرد حتی اگر چند نفر دستگیر و کشته شوند. پس برای تداوم آگاهی ضد سرمایه داری کسب شده نیاز به چنین حزبی است. برای کسب تجارب بین المللی و تاریخی نیاز به روشنقکرانی است که خود را در خدمت طبقه کارگر در عمل قرار داده باشند. وگرنه این تجمعات کارگری پیشتاز هم بدون وجود حزب پیشتاز کارگری از میان می روند. مشکل ما در ۴۳ ساله گذشته این موضوع در میان کارگران پیشتاز بوده است. کارگران پیشتاز متاسفانه به ضرورت کار مداوم سیاسی و سراسری و مخفی بر اساس یک برنامه انقلابی نرسیده اند. این موضوع ربطی به حضور و یا عدم حضور مارکسیست های انقلابی ندارد.

بهمن راد: (یوتیوب)
آقای رازی ۴۳ سال از انقلاب ویا قیام بهمن ۵۷ میگذرد و در تمامی این مدت سخن فراوان از ساختن حزب پیشتاز انقلابی بمیان آمد اما متأسفانه این مسئله هنوز انجام نگرفته که دلایل خاص خود از قبیل سرکوب شدید، احزاب خارج از کشور و رفرمیستها را دارد. متاسفانه با این اعتراضات جوانان در خیابانها تمام جریانات سیاسی واقعأ غافلگیر شده اند. در سال ۵۷ کارگران بدون داشتن هیچگونه تشکیلات رهبری کننده در اعتصابات عمومی شرکت کردند و با انقلاب سیاسی رژیم شاه را سرنگون کردند. آیا با توجه باین موضوعات ، طبقه کارگر آمادگی و فرصت این را دارد که حزب خود را بسازد؟ آیا فکر نمیکنید که برای ساختن حزب پیشتاز کارگری کمی دیر است ؟ آیا اگر اعتصاب سراسری صورت بپذیرد و انقلابی بوقوع بوقوع بپیوندد، طبقه کارگر قادر خواهد بود رهبری این انقلاب را بدون داشتن تشکیلات رهبری کننده یعنی حزب پیشتاز داشته باشد ؟ آیا فکر نمیکنند که بدون داشتن رهبری کارگران در این انقلاب ، ۵۷ دیگری تکرار شود و این انقلاب مثل گذشته بیک انقلاب سیاسی ختم شود و بورژوازی دیگری انقلاب را بدزد؟

مازیار رازی:
با سپاس دوست گرامی بهمن راد. بله بحث شما درست است. این رهبری باید از پیش و توسط یک اتحادی از گرایش های انقلابی مارکسیستی و کارگران پیشتاز تدارکتش ریخته می شد. اما درعین حال در تاریخ وقایع اجتماعی در وضعیت انقلابی (همانند وضعیت کنونی) با شتاب زیادی پیش می روند. مثلا در همین دو ماه گذشته می بینیم که چگونه بسیاری از جوانان (نه اکثریت البته) به ضروت پذیرش رهبری طبقه کارگر رسیدند. در ماه اول اعتراضات هیج نامی از کارگران در تظاهرات خیابانی برده نمی شد. فقط مطالبات دمکراتیک مانند زن-زندگی-آزادی بود. اما درعرض چند هفته شعارهایی نظیر «کارگر نفت ما- رهبر سرسخت ما» شنیده شد و امروز هم در مهابد شعار: «رهبر ما کارگران، سنگر ما خیابان» داده شد. در ماه اول عملا هیچ اعتصاب کارگری وجود نداشت و حتی کارگران هفت تپه هم به اعتصاب کارگری در حمایت از خیزش های اجتماعی اقدام فوری نکردند. اما در هفته پیش ما شاهد گسترش اعتصابات کارگری بودیم و امروز هم کارگران ذوب آهن اصفهان پیوستند. همانطور که مشاهده می شود حرکت ها به سرغت پیش می روند و باید در همین دوران هم خوش بین به ایجاد ستاد رهبری انقلاب باشیم. اما همچنین باید واقع بین هم باشیم و گزافی گویی و توهم آفرینی نکنیم. ما در هر حرکتی که در جامعه رخ می دهد موظف هستیم که بهترین سناریوها را مد نظر داشته باشیم و در آن راستای بر اساس توان موجود اقدام کنیم. اما در عین حال امکان شکست هم در نظر بگیریم. چنانچه این وقایع هم چنانچه به شکست به انجامد، ما با توان بیشتر برای دوره آتی خود وپیشتازان کارگری را باید آماده کنیم و تجارب این دوره را جمع بندی کنیم و در اختیارشان قرار دهیم و برای تحولات آتی آماده تر از پیش باشیم. اگر در این دوران کوتاه هم ستاد رهبری کارگری شکل نگیرد، محققا در نوبت بعدی (که طولانی نخواهد بود)، ما با ابزار بهتری و از پیش آماده تر به میدان مبارزاتی خواهیم آمد. باید به پیروزی نهایی اعتقاد داشته باشیم در هر حالتی با روشی درست اما با اطمینان و اعتماد به نفس بیشتر تا پیروزی نهایی پیش رویم.

ضمیمه:
غلبه بر عوامل بازدارنده تا پیروزی انقلاب

مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate