کارگران، علیه شورا های اسلامی و هر گونه تشکلهای رژیم ساخته

در دومین روز اعتصاب اخیر کارگران هفت تپه (۷ مهر ماه۱۴۰۰) تعدادی از کارگران اعتصابی به دفتر شورای اسلامی این مجتمع صنعتی حمله کرده و در حالیکه شعار می دادند “شورای ضدکارگر نمی‌خوایم، نمی‌خوایم” در یک اقدام ابتکاری درب این دفتر را گِل گرفتند. این حرکت اعتراضی بار دیگر نشان داد که شورا های اسلامی به مثابه نهاد های رژیم ساز در محیط های کارگری که وظیفه ای جز سرکوب مبارزات کارگران ندارند، تا چه اندازه رسوا بوده و ماهیت آنها توسط کارگران شناخته شده و مورد نفرت آنها قرار دارند.

کارگران هفت تپه از شورای اسلامی مزبور تجارب منفی مشخصی دارند. آنها به خوبی می دانند که این شورای ضد کارگری بعد از سرکوب تلاشهای کارگران برای بر پا کردن تشکل های مستقل خود، با همکاری کارفرما و نهاد های دولتی شکل گرفت و مورد پشتیبانی آنها هم قرار داشت. کارگران دیدند که کار اصلی این شورا نه کمک به کارگران جهت دستیابی به مطالبات بر حقشان بلکه نامه نگاری و پرونده سازی علیه فعالین کارگری در مجتمع هفت تپه بود  و این امر به هیچ وجه از چشم کارگران پنهان نمی ماند.

اساسا شورا‌های اسلامی کار از زمانی که حیات یافته اند نشان داده اند که نهادهائی ایدئولوژیک (مذهبی- اسلامی) و گوش به فرمان کارفرماها و نهاد های دولتی می باشند و در تمام واحد‌های تولیدی که به وجود آمده‌اند به مثابه ابزارهای سرکوب کارگران علیه منافع کارگران عمل نموده و همگام با مدیریت آن واحد و در چارچوب سیاستهای سرکوبگرانه حکومت، مانعی جهت سازمانیابی مستقل کارگران بوده‌اند. به همین دلیل هم مخالفت و ضدیت کارگران با این شوراها واقعیتی است که سالها در صفوف کارگران ایران جریان داشته است. در جریان مبارزات کارگران در بسیاری از واحد های تولیدی خواست انحلال شورای اسلامی کار و ایجاد تشکل مستقل کارگری یکی از مطالبات کارگران بوده است. برای نمونه در دی ماه سال گذشته (۱۳۹۹) کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز با خواست انحلال شورای اسلامی در محل کارخانه تجمع کرده و از به اصطلاح انتخابات “شورای اسلامی کار” در این واحد صنعتی جلوگیری نمودند. یا کارگران کارخانه ” فولاد و چدن” دورود در سالهای ۹۴ و ۹۵ خواهان انحلال شورای اسلامی در کارخانه خود شدند. بنابراین مخالفت اخیر کارگران هفت تپه با شورای اسلامی ای که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی آن را جایگزین خواست و تلاش های آنها برای ایجاد شورای کارگری مستقل خود کرده است، از تاریخ و زمینه های عینی روشنی برخوردار می باشد. اقدام شجاعانۀ اخیر کارگران در گل گرفتن درب دفتر شورای اسلامی تداوم این مبارزه و انعکاس یکی از خواستهای برحق کارگران ایران است. 

کارگران در جریان زندگی و مبارزات خود با همه وجود خود دریافته‌اند که شورا های اسلامی کارگری نه تنها هیچ حرکتی به نفع کارگران انجام نمی‌دهند بلکه بر عکس، عصای دست کارفرمایان و یکی از ابزارهای حکومت در مقابله با کارگران و مبارزات آنها می باشند. آنها می بینند که این شوراها قانونا از کسانی تشکیل شده اند که “التزام عملی به اسلام، ولایت فقیه و وفاداری به قانون اساسی” داشته و این التزام ضد کارگری را در برخوردهای عملی خود به خواست های برحق کارگران نشان داده‌اند. اعضای این شوراها قانوناً حق ندارند به “احزاب و گروه های غیر قانونی” که مسلما منظور نیرو های انقلابی طرفدار طبقه کارگر می باشد، گرایش داشته باشند. بنابراین، روشن است که کارگران مبارز چنین تشکل هائی را از آن خود ندانسته و آنها را در تقابل با منافع خود می بینند.

اگر این واقعیتی است که اعمال دیکتاتوری و سرکوب مداوم خواستها و مبارزات کارگران توسط جمهوری اسلامی آن عامل اصلی‌ ای است که پراکندگی و فقدان امکان سازمانیابی را بر کارگران ایران تحمیل کرده است این هم غیر قابل انکار است که شورا های اسلامی یکی از ابزارهای دیکتاتوری حاکم جهت جلوگیری از سازمانیابی کارگران و مانع پیشروی مبارزات آنها می باشد. چرا که تجربه بیش از چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان می دهد که شورا های اسلامی در هر واحدی که شکل گرفته اند به عنوان مانعی در جهت تشکل یابی مستقل کارگران عمل نموده اند. بر چنین اساسی است که کارگران مبارز ایران برای سازمانیابی خود قبل از هرچیز باید بکوشند به هر شکل مانع از تأثیر این شورا ها بر عملکردهای مبارزاتی خود بشوند. همچنین آنها باید بکوشند تا دایره نفوذ این شورا ها را در ایجاد تفرقه در میان کارگران محدود نموده و یا از بین ببرند. آنچه کارگران مبارز هفت تپه در روزهای اخیر با گِل گرفتن درب دفتر شورای اسلامی انجام دادند به معنی مبارزه آنان با چنین شوراهای ضد کارگری اسلامی بود که باید سرمشقی برای دیگر کارگران در سراسر ایران باشد.

بورژوازی زالو صفت ایران در پرتو دیکتاتوری رژیم حامی خود همواره با توسل به سرکوب قهر آمیز و پیگرد و مجازات کارگران با زندان و شکنجه کوشیده است جلوی هر گونه تشکل مستقل کارگران چه نام سندیکا روی آن گذاشته شده باشد و چه شورا را بگیرد. اما این تنها شیوه برخورد جمهوری اسلامی در حمایت از این طبقه انگل صفت در ایران نیست؛ بلکه در همان حال رژیم حاکم با تکیه بر شورا های اسلامی دست ساز خود در کارخانجات و مؤسسات تولیدی و همچنین “خانه کارگر” همواره می کوشد نفوذ خود را بین کارگران گسترش داده و در حالی که این نهاد های رژیم ساز را تشکل های مستقل کارگری جا بزند با فریب بخشی از کارگران در صفوف آنان تفرقه ایجاد نموده و مانع از مبارزات یکپارچه همه کارگران علیه کارفرمایان گردد. از این رو وظیفه همه کارگران آگاه است که هرچه بیشتر ماهیت ضد کارگری این شوراها را افشاء ساخته و همچون کارگران هفت تپه از فعالیت آنها جلوگیری نمایند.

نگاهی به تجربه تاکنونی مبارزات کارگران ما در طول حداقل ۴۳ سال اخیر و تجربه مبارزات اخیر کارگران هفت تپه این درس مهم را می آموزد که بدون مبارزه مستقل و قهر آمیز با رژیم جمهوری اسلامی در راستای نابودی این رژیم جنایتکار و ضد کارگر نمی توان به سازمان یابی مستقل در میان کارگران حتی در حد اقتصادی آن امیدوار بود. راه ایجاد تشکل های مستقل مبارزاتی برای کارگران، چه تشکل های اقتصادی جهت تأمین خواست های صنفی کارگران و چه تشکل سیاسی طبقه کارگر جهت رهائی آنها اساساً از قید استثمار سرمایه داران این است که کارگران پیشرو همراه با روشنفکران کمونیست و انقلابی دست به ایجاد تشکل های سیاسی- نظامی جهت مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بزنند تا در مسیر این مبارزه انقلابی قادر به متشکل کردن کل طبقه کارگر و تأمین رهبری این طبقه بر مبارزات توده های تحت ستم ایران گردند و بتوانند با این سلاح قدرتمند، نظام ظالمانه سرمایه داری را به زباله دان تاریخ بسپارند. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate