دو نوشته …توطئه یا توهم توطئه؟…برای چه مبارزه میکنیم؟

توطئه یا توهم توطئه؟- حسن بهگر

توطئه در لغت به معنای مقدمه چیدن برای انجام کاری  یا زمینه سازی است  و از آن چنین مراد می کنند که دو یا چند نفر برای اجرای یک برنامه محرمانه با هم همکاری کنند.

تئوری توطئه بر این اساس ساخته شده که حوادث  به طور تصادفی اتفاق نمی افتند و جهان تحت تأثیر این حوادث به دو حوزه تقسیم می شود: یکی توطئه گران شرور و دیگری اکثریت قربانیان بی گناه. طرح توطئه به منظور آسیب رساندن به دیگران و به طور مخفیانه تهیه و اجرا می شود و کسانی که آن را انجام می دهند به دور از شفافیت، در فضایی مخفی و اسرار آمیز حرکت می کنند. نظریه ی توطئه این فکر را القأ می کند که توطئه گران  سرانجام جامعه  یا جهان را به فنا خواهند داد. نظریه توطئه به دنبال تقلید از استدلال علمی  هم هست و می کوشد درست  بودن فرضیاتش را اثبات کند.

این که جزییات وقایع سیاسی، توسط  قدرت های بزرگ مخفی نگهداشته می شود به پروبال دادن توطئه کمک می کند . حاکمانی که قدرت را در اختیار دارند برای حفظ قدرت خود و دور نگه داشتن مردم عادی از حقیقت امور، از شفافیت و توضیح خودداری می کنند.این یک طرف داستان است. ولی نقاط ضعف گفتار های توطئه مدار، نباید باعث گردد تا منکر وجود توطئه در دنیا بشویم . توطئه وجود دارد و مطلقاً توهم نیست و به همین سبب هم نباید با تحقیر از آن یاد کرد. بویژه برای ما که پیه استعمار و استعمار نو به تنمان خورده است.  طبیعی است که با این سوابق تاریخی همواره دسیسه ای پشت پرده  ببینیم و بسیاری از کارها را به توطئه فلان گروه و کشور نسبت  دهیم.  افراط در این کار ما را از دایره واقع گرایی بیرون می اندازد، ولی تفریط هم از واقعیت دورمان می کند. باید جایی در این میان پیدا کرد.

یک عده مطلقاً منکر توطئه هستند و گروهی دیگر در همه جا توطئه می بینند. هر دو موضع نادرست است. یافتن توطئه دید تیزبین می خواهد و به هر حال مستلزم دلیل و مدرک. نمی توان فقط از پیش خود گفت که امری توطئه است یا نیست. بزرگترین توطئه ی تاریخ معاصر ما که کودتای بیست و هشت مرداد است، سال هاست که بر اساس مدارک معتبر توطئه خوانده می شود. باید جدی و سختگیر بود.

برای کسی که دل به توطئه بدهد از انقلاب ۵۷  که اکثریت مردم حضور داشتند تا  ۱۱ سپتامبر آمریکا  و رفتن آمریکا به کره ماه، قصه های آماده موجود است و کم نمی آید. چون دنیای توطئه بی حساب کتاب است؛ از تئوری این که فراماسیون ها  یا یهودیان  و یا  واتیکان دنیا را مخفیانه می چرخانند و برای مردم دنیا تصمیم می گیرند داریم تا هر چیز دیگر. به تازگی یهودی بودن  سردمداران حکومتی  به شایعاتی دامن زده است .شک نیست تنی چند از یهودیان ایرانی  با تغییر دین در هیأت حاکمه جمهوری اسلامی  حضور دارند ولی اینکه نتیجه بگیریم که پیدایش جمهوری اسلامی  توطئه اسراییل یا یهودیان  است که در ایران نفوذ کرده اند عقلانی نیست .

به فراماسون ها آنقدر مطالب بی اساس نسبت داده اند که داستان بیشتر شبیه شوخی شده است در حالیکه به گفته ی کارشناسان، اکنون فراماسونری دیگر انجمنی سری نیست و فقط برخی از مراسم آن مخفی است . (۱) در اثر رواج تئوری توطئه ی واتیکان، این کشور چند سال پیش بایگانی مخفی خود را در اختیار علاقمندان و محققان گذاشت . در آن بسیاری اسناد تاریخی از قبیل  ثبت تکفیر مارتین لوتر و اسناد مربوط به دادگاه علیه گالیله را می شد دید.

آخرین و موثرترین تئوری توطئه  درمورد ویروس کروناست که بلای جان مردم شده است .  شایعات بی اساس موجب شده برخی از زدن واکسن خودداری کنند و این  برای یک جامعه خطرآفرین است.

گاهی به نام مبارزه با تئوری توطئه حقایق تاریخی کتمان می شود. مردم ما در اثر سیاست های استعماری انگلیس، هنوز که هنوز است بسیاری از رخدادهای سیاسی کشور را به انگلیس نسبت می دهند بدون اینکه در نظر بگیرند که انگلستان دیگر صاحب آن امپراتوری و قدرت سابق نیست . این طرز تفکر پس از رمان دایی جان ناپلئون، اسم مشخص پیدا کرده است. بی بی سی  نیز در باره ی این اثر برنامه ساخت تا شاید تصویر سنتی انگلستان را در جامعه ی ایران ترمیم سازد.  ولی واقعیت اینست که با این کار ها نمی شود جنایات انگلیس را در ایران کتمان کرد. صادق زیبا کلام هم که معرف حضور همه هست، سرچشمه ی این طرز تفکر را در در مارکسیسم می جوید که در حقیقت پاک کردن دست انگلیس از جنایات مرتکب شده در ایران است . او کار را تا بدانجا می کشاند که حتا منکر شعار مردم در انقلاب ۵۷ علیه آمریکا و انگلیس می شود.(۲) خوب این دیگر مقابله با تئوری توطئه نیست پنهان کردن واقعیت های تاریخی است.

خلاصه اینکه تئوری توطئه گویای حقیقت نیست و متقاعد کردن کسانی که این نظریه را دارند نیز تقریبا غیر ممکن است و به سخره گرفتن آنان کار را بدتر هم می کند. نکته هشدار دهنده اینست که ما خود فریب نخوریم و بدنبال آن نرویم ؛ تئوری توطئه برای هر چیزی یک پاسخ آماده و بسته بندی شده دارد، ما باید هشیار باشیم که  به دنبال واقعیت ها برویم نه به دنبال افسانه ها. 

سه شنبه، ۰۸ تیر ۱۴۰۰

۲۹ June 2021

(1)- 

https://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/05/post-570.html

(2)-

http://tarikhirani.ir/fa/news/388/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%AF%DA%86%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF


برای چه مبارزه میکنیم؟- حسن بهگر

شک نیست ایران در شرایط خطیری است و با بحران های بسیاری روبروست . وظیفه ی اپوزیسیون در این شرایط عرضه ی طرح سیاسی روشن و واقع بینانه ای است که گروه های دموکراتیک را متحداً علیه دشمنان آزادی به پیروزی برساند. سازندگی کشور با یاری مردم و متخصصان آن میسر است و نه با زیر پا گذاشتن دموکراسی. اگر  آرمان ازادیخواهی را  حذف کنیم مردم به چه امیدی به میدان بیایند؟

حقانیت  یک جامعه دموکراتیک مبتنی بر این ایده است که شهروندان ، یا مستقیماً یا از طریق نمایندگان منتخب، بر خود حکومت می کنند. اما این ایده ی به ظاهر ساده به آسانی بدست نمی آید. این واقعیت که اکثریت مردم جهان هنوز در جوامع غیر دموکراتیک زندگی می کنند گواه این واقعیت است که اندیشه های دموکراسی مخالفانی قدرتمند دارند.

امروز مخالفان دموکراسی انواع توجیهات ضد دموکراتیک از قبیل دیکتاتور مصلح یا حکومت نخبگان و متخصصان  را تئوریزه می کنند . آنها نگاه مکانیکی به جامعه ایران دارند و تصویری نومید کننده به ما عرضه می کنند  و در نهایت حقانیت را به قدرت می دهند که حلال مشکلات است و دموکراسی را نه تنها دست نیافتنی که در حقیقت مطلوب هم نمی شمارند. 

در جامعه ی ایران گروه های متعددی در درون یک ملت به نام ایران زندگی می کنند .ملت اکنون در پی اجرای اصول دموکراتیکی است که حافظ حقوق افراد باشد . ملت به دنبال حاکمیت عدالت است که حقوق سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برابر را برایش تامین و تضمین کند. دولت آینده باید اینها را تأمین کند. البته به آسانی میسر نیست و البته فوری و سریع هم امکان پذیر نیست اما این موانع نباید باعث شود که رهبران فکری جامعه به بهانه ی کمبود امکانات به دموکراسی پشت کنند. اگر این باشد که مبارزات یک قرنه ی مردم را از مشروطیت به این سو، باید دور ریخت. این سابقه و آن آینده به هم بسته است.

نکته بسیار مهم اینست اگر الزام به دموکراسی نداشته باشید از حقوق برابر شهروندی خبری نخواهد بود و اصل وحدت ملی و منافع عمومی زیر سوال خواهد رفت و جای آن را مناقشات قومی خواهد گرفت زیرا فقط در یک حکومت دموکراتیک است که مردم به انتخاب آزاد حاکمان تن می دهند تا بتوانند صدای خود را به گوش آنها برسانند و تقاضاهای اجتماعی و سیاسی خود را مطرح کنند. کنار گذاشتن دمکراسی به جای خود، حتی صحبت از این کار هم بسیار خطرناک است.

گروه هایی که امروز تفکرات ضد دموکراسی و آزادی را تبلیغ می کنند کاملا شناخته شده هستند . پهلوی طلبان ، مزدوران رژیم جمهوری اسلامی و هواداران توتالیتاریسم مکتبی که هیچیک نزد ملت ایران اعتباری ندارند.

اگر قرار نباشد برای آزادی مبارزه کنیم، پس قرار است برای چه هزینه بپردازیم؟ مبارزه ای که برای آزادی نباشد چه فایده ای دارد؟ 

ایجاد تنوع در استبداد؟ 

تشویق مردم به این کار چه انگیزه ای میتواند داشته باشد؟

 جایگزین کردم حکام فعلی با مستبدان مدل جدید؟ 

حاصل این کار چه میتواند باشد؟ 

بازداشتن مردم از مبارزه یا از هم پاشاندن مملکت؟ 

هر کس می گوید باید از دمکراسی صرف نظر کرد، باید به این سؤالات جواب بدهد.

یک کلام بگویم: کسانی که حتی در حد کلام به دمکراسی پشت بکنند، در صفوف مبارزان جایی ندارند.

​​

۶ تیر ۱۴۰۰

۲۰۲۱-۰۶-۲۷

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate