دو نوشته … تهدیدی که در شرق ایران واقع است … نه خارجی و نه نوکرش

تهدیدی که در شرق ایران واقع است

ایران از سوی شرق با سه خطر مواجه است: طالبان، تحریکات پاکستان و حضور ترکیه. از طالبان که بزرگترین خطر را تشکیل میدهند شروع میکنم.

برای کسب اطلاع راجع به پدیده هایی مانند طالبان یا داعش یا هر گروه دیگری امروزه می توانیم مطالب زیادی را پیدا کرده و بخوانیم  ولی هیچکدام  تصویری واضح و روشن  از پیدایش این گروه ها و اهداف آن و تاثیرشان در پیرامون و منطقه خود و بخصوص کمک پنهانی به آنها سخن نمی گویند.  پدید آمدن گروه های نظامی که نیازمند اسلحه و تجهیزات است بدون کمک خارجی میسر نیست و این حلقه ی مفقوده ی گفتار در باره ی این گروه هاست . البته سال ها باید بگذرد تا اسناد این بازی های سیاسی افشا بشود. در مورد طالبان تنها مدرک ما گفته های خود مقامات آمریکایی است که می گویند بیش از ۲ تریلیون دلار خرج افغانستان کرده اند. ظاهراً این مخارج جنگ و سربازان ارتش آمریکاست ولی بخش عمده ی آن اختصاص به همین گروه های مذهبی دارد که هر دستار به سری چند تفنگچی ومقداری تجهیزات جنگی در اختیار دارد . 

دلیل این که چرا به بررسی طالبان می پردازم واضح است. این گروه قبلا ۵ سال درهمسایگی ما حکومت کرده و با کشتن ۸ دیپلمات و یک روزنامه نگار تا مرز جنگ با جمهوری اسلامی پیش رفته و اکنون نیز دو باره در آستانه ی گرفتن قدرت است .

طالبان : جمع طالب به معنای جوینده ، جویا، جویان  خواهنده  و در اینجا به معنای طلبه یعنی دانشجوی دینی معنی می دهد.

چگونگی تأسیس طالبان : این گروه در ۱۰ اکتبر سال ۱۹۹۴ میلادی در اوج جنگ‌های داخلی افغانستان در ولایت قندهار در جنوب افغانستان  تشکیل شد و نام خود را «تحریک اسلامی طلبای کرام» به زبان دیگر (جنبش اسلامی طالبان) گذاشت .

 این سازمان قومی بیشتر از قوم پشتون تشکیل شده است . ریشه ی طالبان در اردوگاه های پناهجویان پاکستان است که افغان ها پس از مداخله ی شوروی در افغانستان ۱۹۷۹ به آنجا گریختند . ژنرال ضیاء الحق  قدرت را در پاکستان بدست گرفته بود؛ او  به بهانه ی آنکه ممکن است شوروی به بلوچستان حمله کند از عربستان سعودی کمک خواست و با پشتیبانی عربستان و آمریکا مبالغ هنگفتی همراه با مهمات بسیاری گرفت که  طالبان را بی نصیب نگذاشت . به یمن پشتیبانی که از ملاعمرصورت گرفت تعداد شبه نظامیان ۵۰ نفره ملا عمر  یکباره به ۱۵۰۰۰ نفر افزایش  پیدا کرد به نحوی که در بهار ۱۹۹۴ علیه مقامات محلی به جنگ پرداختند.

در سال ۱۹۹۵ طالبان در جنگ با احمد شاه مسعود شکست سختی خورد و پاکستان بناچار بر حمایت اقتصادی و نظامی خود بر  طالبان افزود که در نتیجه در سال ۱۹۹۵، طالبان به بزرگترین پیروزی خود تا آن زمان دست یافت و موفق شد ولایت استراتژیک هرات در مرز ایران و ترکمنستان را تسخیر کند. در ۱۹۹۶ کابل را متصرف شد و حکومت اسلامی طالبان را اعلام کرد . به مجرد سقوط کابل، فاتحان محمد نجیب الله، آخرین رئیس جمهور رژیم تحت حمایت شوروی را که به دفتر سازمان ملل متحد پناهنده شده بود اعدام کردند . گروه طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر بیشتر افغانستان حاکم بود و نام  حکومت خود را  امارت اسلامی افغانستان گذاشتند.

در آگوست ۱۹۹۸ ، اعضای طالبان به شهر شمالی مزار شریف ، پایگاه سردار جنگی ازبکستان عبدالرشید دوستم ، مورد حمایت ایران، حمله کردند. در جریان فتح شهر ، اینها به کشتار گسترده ی هزاره ای ها دست زدند، پاکسازی قومی هزاره های شیعه را که قسمت عمده ای از جمعیت این شهر را تشکیل می دادند درحقیقت یک نسل کشی بود .کشته شدن دیپلمات های ایرانی  موجب تهدید ایران به حمله به افغانستان شد اما پس از میانجیگری بین المللی ، این برنامه ها کنار گذاشته شد ولی  ایران پاکستان را به شرکت فعال در فتح مزار شریف متهم کرد.

در سال ۱۹۹۸و در پی بمبگذاری شبکه القاعده در دو سفارت آمریکا در شرق آفریقا، بیل کلینتون رئیس جمهور وقت ایالات متحده دستور داد کمپ های آموزشی القاعده در ولایت خوست افغانستان هدف حمله هوایی قرار گیرد؛ حمله ای که آسیبی به اسامه بن لادن و دیگر رهبران القاعده نرساند.

در سال ۲۰۰۰، فشارهای ایالات متحده به طالبان برای تحویل دادن رهبران القاعده شدت یافت و سازمان ملل متحده این گروه را تحریم کرد

بعد از حمله ۱۱سپتامبر آمریکا شبکه القاعده را که رهبری آن در افغانستان پنهان بود، به عنوان عامل این حمله اعلام کرد و از طالبان خواست که رهبران این شبکه را به آمریکا تحویل دهند.

طالبان این خواست آمریکا را نپذیرفتند و آمریکا تصمیم به حمله نظامی به افغانستان را گرفت. 

در تمام این وقایع نقش پاکستان  بعنوان یاری دهنده و مشاور آمریکا بارز و روشن است . 

آنچه پس از اشغال افغانستان گذشت همه شاهد بودیم که در این چند سال هر روز از مردم بیگناه افغانستان چه توسط نیروهای اشغالگر و چه گروه های متخاصم مذهبی کشتار شد. اشغال افغانستان بی نتیجه و بی ثمر بود و کشور به ویرانه ای تبدیل شد.

درنوامبر ۲۰۱۳ دولت آمریکا قراردادی امنیتی با دولت مرکزی افغانستان بست . این قرارداد به آمریکا اجازه می‌دهد بعد از سال ۲۰۱۴ هم بخشی از نیروهای نظامی‌اش را در افغانستان حفظ کند.

فرماندهان نظامی آمریکا معتقدند که ادامه کمک‌ها و مشاوره‌های غرب به نیروهای امنیتی افغان هنوز بسیار ضروریست، و در نبود این کمک‌ها، امنیت افغانستان بشدت تضعیف خواهد شد. انها براین باورند که آمریکا سرمایه‌گذاری فراوانی در افغانستان کرده، و خون و پول زیادی را فدای این کشور کرده است و نسبت به افغان‌ها احساس تعهد می‌کند.در نتیجه، آمریکا نمی‌خواهد شاهد بدتر شدن وضعیت امنیت افغانستان و به‌خصوص غلتیدن دوباره این کشور به ورطه جنگ داخلی باشد. 

اما برخلاف آن چه گفته شد دولت ترامپ در سال ۲۰۲۰ با طالبان اولین توافقنامه ی صلح را در دوحه امضا کردند. پس از این توافق نامه نیروهای خارجی از کشور خارج شدند و بخشی از زندانیان طالبان با توصیه ی آمریکا از زندان آزاد شدند. 

خروج  قوای آمریکا و تنها گذاشتن افغانستان  برخلاف پیمان نظامی امنیتی بود که امضاء شده بود و ایالات متحده ، دولت مرکزی را تنها بدون تجهیزات و قوای کافی در برابر قوای طالبان تنها گذاشت .

ویژگی های طالبان 

 طالبان یک گروه بنیادگرای سنی است و و دشمنی خود را با شیعه ها پنهان نمی کند.افزون برآن حکومت طالبان به سبب اینکه بیشتر از پشتونها تشکیل شده، مخالفت  اقوام دیگر است  و به همین سبب همواره خصومت دیگر اقوام را برانگیخته است. ولی از جانب دیگر، کشورهای پاکستان ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی  هر یک به دلایلی همواره از طالبان حمایت کرده اند.

خاستگاه اصلی طالبان مناطق روستایی  است که همواره دیدگاه عقب مانده ای نسبت به شهری ها داشتند و با بدبینی به آنها می گریستند  آنها بر این نظر بودند که نظام شهری ، موجب رشد بی دینی می شود. با کودتای کمونیستی این نوع تفکر در بین روستاییان قوت بیشتری گرفت .

بزرگترین افتخار طالبان استقرار امنیت در مناطق تحت کنترلش بوده است.این امنیت نسبی و ناقص از طریق اجرای قوانین شرعی مانند قطع کردن دست دزد و قطع دست و پای راهزنان و یا قصاص که خانواده مقتول بتوانند قاتل را مجازات کنند بدست آمده است .

گروه طالبان افغانستان بسیار بنیادگرا و فناتیک است . برای مثال فتواهای مختلف در مورد پر کردن دندان موجود است یکی می گوید حرام است مفتی  دیگری حلال می داند . بدین ترتیب جنگ فتواها ادامه دارد و مردم در این میان سرگردان و پایمال می شوند . ولی درمورد سلب آزادی زنان تردیدی در کار نیست و مدارس دخترانه تعطیل شده و خواهد شد.

تعطیلی مدارس فقط منحصر به دخترانه نیست قبلا مدرسه ترک های افغان هم تعطیل شد. مدارس  و اموال مربوطه توقیف و معلمان اخراج شدند. نقاشی و ریاضیات ممنوع است و اگر در کیف شاگردان چنین چیزی کشف شود معلم و شاگرد مجازات می شوند. نتیجه این سیاست مهاجرت افغان ها به پاکستان یا ایران بوده است .

نقش پاکستان در افغانستان :

تهاجم نظامی به افغانستان و جنگ داخلی ضربات مهلکی به این کشور زد و متأسفانه پاکستان با پرورش دادن طالبان و دیگر گروه های تند رو اسلامی در تخریب افغانستان نقش اساسی داشته است .

افغانستان با پاکستان بر سر مرز «دیورند» اختلاف تاریخی دارد و جدایی پشتون ها خطری است که پاکستان از آن بیم دارد به همین سبب پاکستان خواستارافغانستان ضعیف است.

پیروزی طالبان در افغانستان با خواست پاکستان همخوانی دارد. پاکستان با بودن طالبان ضمن اینکه نقش مشاور بسیار مفید برای آمریکا را بازی می کند مانع از نزدیک شدن هند به افغانستان نیز می شود.

نقش ترکیه در افغانستان : 

ناتو از عضو خود، ترکیه، خواسته تا نیروهای خویش را برای تأمین امنیت فرودگاه بین‌المللی «حامد کرزی» در کابل اعزام کند. این کار با جاه طلبی اردوغان سازگار است و داشتن پایگاهی نظامی  در مرز تاجیکستان  و ایران برایش دستاوردی بزرگ به حساب می آید.

 او امید دارد که از کمک های مالی و لجستیکی آمریکا برخوردار باشد و همچنان چشم به یاری دولت های مجارستان و پاکستان نیزدوخته است . یکی دیگر از دلایل علاقمندی حضور ترکیه در افغانستان بجز اکثریت سنی مردم آنجا وجود ازبک ها و ترکمن ها بعنوان جوامع ترک زبان است که با خواست استراتژیک اردوغان همخوانی دارد. ترکیه با حزب اسلامی افغانستان و رهبر آن یعنی “گلبدین حکمتیار” به لحاظ تفکر و مواضع و همچنین با ژنرال “عبدالرشید دوستم” و جنبش ملی اسلامی به لحاظ نژادی روابط گرم و نزدیکی دارد و به نوعی این دو جریان را می‌توان همپیمانان اصلی ترکیه در افغانستان دانست. ترکیه کوشش می کند با  ترک زبانان افغانستان مثل ترکمن ها هم رابطه ایجاد کند و برنامه های رادیوی و تلویزیونی نیز به این کار اختصاص داده است . 

بدین ترتیب ایران شیعه در محاصره نیروهای نظامی  سنی قرار گرفته است. گفته می شود نیروی نظامی ترکیه در حاضر ۲۰۰۰ نفر برآورد می شود ولی این کشور قصد انتقال ۲۰۰۰ نفر از شبه نظامیان سوری یعنی همان داعشی ها را نیز به افغانستان دارد . آنها درخواست اجرت ماهانه ۳۰۰۰ دلار برای هرجنگجو را کرده اند. 

نقش ایران در افغانستان

موضع رسمی جمهوری اسلامی  درمورد سفر هیأت طالبان به ایران گفته شده  است که  جمهوری اسلامی می خواهد افزون بر شرح دیدگاه‌های خود، طالبان را در مورد موجودیت اجماع منطقه‌ای در خصوص تأمین آتش‌بس فوری، دستیابی به یک توافق جامع صلح در چارچوب نظام جمهوری و حفظ ارزش‌های قانون اساسی افغانستان، آگاه سازد .وزارت خارجه افزوده که ایران همچنین می‌خواهد اطمینان حاصل کند که افغانستان پسامنازعه بار دیگر به ‌پایگاه امن «گروه‌های تروریستی» مبدل نخواهد شد و همچنان مرکز اتفاق و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی باقی خواهد ماند.

جمهوری اسلامی  پیشینه‌ی کمک به حکومت ایالات متحده در افغانستان را دارد و دو دولت در زمینه‌ی مبارزه با طالبان والقاعده نیز با هم همکاری کرده اند.

ایران پیشنهاد همکاری برای آموزش ۲۰ هزارسرباز افغانستانی را نیز داشت که جرج بوش نپذیرفت . جمهوری اسلامی پشتیبانی کافی و لازم را از احمد شاه مسعود نکرد که اشتباه بزرگی بود ولی به هر حال  حکومت طالبان را هم هرگز به رسمیت نشناخت .

اکنون بازگشت طالبان مسأله فرق کرده است. ایران خواستار افغانستانی با ثبات است . جنگ در آنجا به سود ایران نیست زیرا افزون بر افزایش پناهندگان افغانستانی،  ناامنی در مرزهای شرقی را دامن می زند که برای گسترش پروژه‌های راه آهن، خط لوله گاز و تجاری در آینده مضر است. 

ایران نیز مانند سایر کشورهای همسایه ی افغانستان، به دلیل داشتن روابط فرهنگی مشترک با این کشور به طور فعال در افغانستان فعالیت دارد. شهر هرات تا سال ۱۸۵۷ بخشی از ایران بود. دری گویشی از زبان پارسی به عنوان یکی از دو زبان رسمی در افغانستان بشمار می آید. تهران یکی از بازیگران عمده‌ی اقتصادی در افغانستان است  و انواع کالاهای مهم از قبیل  غذا، نفت و دارو را به افغانستان صادر می کندو سالانه ۵۰ میلیون دلار برای مبارزه با مواد مخدر به افغانستان کمک می‌کند. تجارت دوجانبه میان افغانستان و ایران در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ دو برابر شده بود.

رابطه با افغانستان به سبب پیوندهای مشترک دو کشور و موقعیت جغرافیایی شان بسیار مهم است.

صلح ، دوستی و همکاری دو ملت ایران و افغانستان به نفع هر دو ملت است. ولی هیچ معلوم نیست که با سیاست کشورهای دیگر صاحب نفوذ در افغانستان سازگار باشد.

موضوع صحبت کلاب هاوس درتاریخ ۱۸ تیرماه ۱۴۰۰


نه خارجی و نه نوکرش

اعتراضات به مشکلاتی از قبیل بی آبی و معیشتی و صنفی خیلی زود به اعتراضات سیاسی تبدیل شد و این گام بزرگی است که خوزستان کلید آن را زده است اما هنوز با وجود همراهی لرستان و خرم آباد این خواست ها همگانی و سراسری نشده است. سبب آن بی تفاوتی مردم نیست بلکه علت آن را باید در  کارشکنی گروه های مزدور و تجزیه طلب جستجو کرد که با شعارها و پرچم های خود به این صفوف می پیوندند تا این اعتراضات را به سود خود مصادره کنند و باعث واکنش مردم می شوند.

شعارهای تجزیه طلبانه که یکپارچگی و استقلال کشور را تهدید می کند مردم را وادار به احتیاط می کند. آنها با وجود تنفر از حاکمان بی لیاقت جمهوری اسلامی، چون حکومت هنوز از تمامیت کشور محافظت می کند، آن را به آنارشی و هرج و مرج و جنگ داخلی ترجیح می دهند . در کنار فشار و تحریم خارجی، تشویق تجزیه طلبی هم ترمزی است برای براندازی. منبع هر دو مشکل هم همان چند کشوری هستند که می شناسیم. کیست که نداند که شعارهای تجزیه طلبانه ، عاقبتی جز  برادرکشی و جنگ نخواهد داشت .

این مشکل سابقه دارد. اگر به گذشته نگاه بکنیم می بینیم طرح مسایل قومی در پاشاندن بسیاری از تشکل های سیاسی در این چند سال نقش اساسی داشته است . هر جمعی که خواسته به صورت سازمان و گروه و حزبی در آید، عده ای  با طرح مسئله ی حقوق اقوام  در آن اخلال کرده اند و در نهایت همین باعث پاشیدنش شده. در هنگامی  که حقوق همه ی مردم  زیرپا گذاشته شده حقوق اقوام که مبنایی هم ندارد، طرح می شود تا جنبش را به بیراهه ببرند. در دمکراسی دولت یک طرف است و فرد طرف دیگر، قوم در این میان نقشی ندارد.

همه ی مبارزان راه آزادی و دموکراسی و لائیسیته خواستار رهایی از حکومت مستبد مذهبی جمهوری اسلامی هستند چرا که آزادی انسان امری فطری و طبیعی غیرقابل انکار است و حقوقی که از این امر منتج می شود غیر قابل لغو. اختلاف های قومی و مذهبی در یک ساختار حکومت دموکراتیک قابل حل است. هیچ کشوری نیست که اقلیت مذهبی یا قومی را در خود جا نداده باشد. حال اگر در حین مبارزه با حکومت استبدادی کسی در این میان بخواهد برای قوم خاصی یا مذهب خاصی مبارزه کند جز شکستن وحدت مبارزه کار دیگری نکرده است . مبارزه ی ما یا ملی می ماند و پیروز می شود، یا قومی می شود و شکست می خورد.

اگر مدافعان حقوق اقلیت ها ریگی در کفش ندارند و خواستار تکه پاره کردن کشور به نفع آمریکا و اسراییل نیستند باید هم خود را در برپایی یک کشور دموکرات مصروف کنند که در آن می توانند آزادانه به ترویج زبان ، سنت ها و مذهب خود بپردازند بدون آنکه لطمه ای به  کشور و مردم و تمامیت ارضی آن وارد آید.

ملت ایران در شرایطی بسیار دشوار قرار دارد و گرفتار چند دشمن است:

 یک- آمریکا و اسراییل که خواستار تجزیه ایران هستند.

 دو- جمهوری اسلامی که به ملت باور ندارد و با تاریخ و گذشته ی  ایران نیز دشمنی دارد و خواستار امت اسلامی است و همه هم خود راصرف کشورهای شیعه می نماید.

 سه –  گروه هایی که بعنوان اقلیت های قومی و مذهبی از آمریکا یا عربستان سعودی و غیره پول می گیرند و قصد تجزیه ایران را دارند.

در حال حاضر جمهوری اسلامی با دشمنی با ملت ایران و نگهداشتن آن در فقر و استیصال تا توانسته زمینه ی لازم را برای بیگانگان فراهم کرده است و اگر در مقابل آمریکا و دیگر عوامل ایستادگی می کند برای حفظ حکومت و صیانت از کیان خویش است .

ایران هرگز در چنین شرایط هولناکی قرار نداشته است و هنگامی که بازمانده سلطنت پهلوی نیز دستکم باید به عنوان سمبلیک مدافع تمامیت ارضی ایران باشد  سر بر آستان امریکا و اسراییل فرود آورده  و با تجزیه طلبان هم آوا گشته است، فقط خیزش یکپارچه ملت ایران می تواند از این ورطه خلاصیش دهد. امید نداشتن به قدرت های خارجی کافی نیست، باید به خدمتگزاران داخلیشان نیز پشت کرد.

سه شنبه – ۲۹ تیر ۱۴۰۰ 

۲۰۲۱-۰۷-۲۰

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate