جرقه ای در انبار باروت اعتراض کارگری در ایران

نیمه اول آبان ۱۳۹۹ یک تند پیچ مهم از تقابل طبقاتی تاریخ معاصر ایران است، و تا سالها بعد اعتراضت کارگری به این تجربه مراجعه کرده و از آن الهام خواهند گرفت.

چهارشنبه ۲۱ آبان ماه، با عقب نشینی دولت و کارفرما، و با بازگشت به کار چهارده کارگر اخراجی، یکی مهمترین اعتراضات و مبارزات کارگری در ایران به پیروزی رسید. تاثیرات این تجربه از محدوده زمان و مکان فراتر است؛ بر کشمکش های طبقاتی تاثیرات مهمی بر جای خواهد گذاشت؛ فراتر از هفت تپه، کل جنبش کارگری در ایران در ارتفاعات تازه، نمیتواند به عقب بازگردد.

کشمکش آبان هفت تپه از آنجا ناشی گردید که کارفرما ۱۵ کارگر شرکت را “نامطلوب” اعلام کرد. باور کردنی نیست که چگونه اراده و منافع سود جویانه یک کارفرما تمام دستگاه حکومتی را در خدمت خویش به حرکت درآورد. طبقات، مفهوم دولت طبقاتی، و جانبداری قوانین و دستگاه دولتی از کارکرد سرمایه بجای خود، دنیا دولت های نوکر منافع سرمایه داران را کم بخود ندیده است، سوابق سرکوب بی رحمانه حکومت علیه حق طلبی کارگری، داستان رشوه و دزدی در تمام ساختار حکومت ایران بجای خود… اما ظاهرا هنوز جمهوری اسلامی سرمایه در رسوایی و خفت نوکری و خدمتگزاری چرکین در خدمت سرمایه ناگفته های بسیار در آستین دارد.

در یک نگاه کلی به کشمکش های جاری، همه مقامات و مراجع جای خود را به حضور مسخره امام جمعه دادند. مسئولیت مراجع، مذاکرات و وعده ها، قوانین، سوابق پرونده چند ساله و دادگاه و … همه چیز با لاطئالات امام جمعه جایگزین شد. از نیشکر هفت تپه یک سرزمین برهوت در قرق نیروهای مجهز و گوش به فرمان باقی ماند که پانزده کارگر را از در و دیوار کارخانه دور نگه دارد. مسخره تر از هر چیز، این مدیر کارخانه است که پرونده قطور دزدی اموال کارخانه و اتهامات جدی اخلال در تولید را یدک میکشید.

در نگاه به رویدادهای هفته قبل، اعتصاب و اعتراضات هفت تپه به آینه تمام قد کل طبقه بورژوا و تمام دستگاه و زرادخانه ضد کارگری آن تبدیل شده است… و در مقابل، هفت تپه میدان نمایش عمیق ترین اتحاد طبقاتی کارگری است. این جنبش کارگری است که چهل سال توطئه را با سرعت پشت سر میگذارد، قد علم میکند، و راه جلوی پای نسل تازه خود قرار میدهد…

هسته اصلی هفت تپه در ریشه های آن است. اولا، کارگری است و ثانیا، به کم رضایت نمیدهد.

کارگری است، چرا که اتحاد کارگران بخش تفکیک ناپذیر این حرکت، یک هدف در خود حرکت است. هفت تپه آتشبار بی وقفه حقانیت اعتراض کارگران است، هیچ روزنه، هیچ رویداد، و هیچ سکو را برای مقابله علیه شکاف و تفرقه؛ و برای تقویت اتحاد از دست نمیدهد.

هفت تپه بیشترین اتحاد کارگری را دستمایه اهداف بزرگ قرار داده است. تردید و دو دلی و “واقع بینی” به معنای اهداف نازل را دلیل اصلی ناکامی در همان اهداف نازل دید.

طبقه کارگر در ایران باید بورژوازی و جمهوری اسلامی را افسار بزند. امپراطوری پوشالی سرمایه، در سرسام فقر و تباهی و بهره کشی همه مرزهای ننگین خود باید پایان بپذیرد. هفت تپه راه را نشان میدهد، خون تازه، توقعات و اعتماد بنفس به رگهای طبقه ما است.

از طرف دیگر جنبش کارگری ایران در گذر “هفت تپه” خود هرگز به گذشته خود باز نخواهد گشت. هفت تپه تند پیچ عرض اندام نسل جدیدی از اعتصاب و اعتصابیون است که ابتکار عمل را میخواهد، برای پیروزی پای میفشارد و به کم قانع نمیشود. در سایه تجربه اعتراض اخیر، سوال روز کشمکش های طبقاتی در ایران این است که اعتصاب، که کارگران متحد با نیروهای سرکوب، با دوایر دولتی و با مدیر و دار و دسته کارفرما چه خواهد کرد؟

بدون تردید کوته نظری فاحشی است اگر کشمکش شوش و پیروزی آبان کارگران را دست کم بگیریم، بدتر اینکه پیشروی کارگران را در محدوده نیشکری های طبقه کارگر بنگریم. و هیچ چیز کوته نظرانه تر آن نیست که حفره ها و مصاف های پیش پای اتحاد و مبارزه سراسری کارگری در ایران را ندید.

طبقه کارگر ایران آبان پر تب و تاب و پرغرور هفت تپه خود را در عطش اتحاد بزرگتر صفوف خود سپری کرد، در یک قدمی جوابی برای گره گاه مبارزات سراسری به خود پیچید. این اتحاد جز در دامن زدن به اعتراضات کارگری در تعداد هر چه بیشتری از مراکز تولیدی حول مطالبات مشترک ممکن نیست. دستمزدها، اخراج و بیکاری پیکر طبقه کارگر را به بشکه های باروت از حق طلبی تبدیل ساخته است. این پیکر به چاشنی و جرقه متناسب با خود نیاز دارد.

Print Friendly, PDF & Email

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد


Google Translate