بی بی سی  و ماموریت جنگ نیابتی برای فاشیسم دینی!

در میان تعاریف مختلفی که برای عصر حاضر گفته شده است، یکی هم پسا مدرنیسم است که  خصیصه اصلی اش درهم ریختن مرزها و ارزش ها بویژه  اخلاق و ضد اخلاق و عادیسازی خیانت است. منشاء آن آزادی عمل بی نهایت ترکیب قدرت و ثروت البته بسیاری مواقع نتیجه اش حماقت است! 

ایده به خدمت گرفتن مزدور برای جنگ نیابتی، خلق جدیدی نیست و سابقه ایی به درازنای تاریخ دارد و در قرون وسطی و در جنگ های صلیبی هم اوج گرفته بود. البته آن روزگار در جنگ فیزیکی و جاسوسی بکار گرفته می شدند، و مثل امروز وسایل ارتباط جمعی پیشرفت نکرده بود که عرصه های جدیدی در جنگ گشوده شود. با رعایت انصاف! اما باید گفت، جنگ نیابتی بوسیله مزدور، در دوران فاشیسم دینی در ایران پیشرفت زیادی کرده و تبدیل به عنصر اصلی برای حفظ عمق استراتژیک نظام و انتقال جنگ به آن سوی مرزها یک صنعت نان و آب داری برای آنها شد. ولی فقیه فاشیسم دینی صریحا گفته بود: «اگر در آن سوی مرزها نجنگیم مجبوریم در تهران بجنگیم!» معلوم است که تا مغز استخوان به رابطه خونین خود با مردم ایران اشراف دارد که فقط در کلمه «جنگ» خلاصه می شود. اما این تدبیر افاقه ای نکرد و سرانجام جنگ در تقدیر سال قبل به داخل مرز کشیده شد. حالا داریم به اولین سالگرد انتقال جنگ به پشت در بیت ولایت در پایتخت ام القرا ، نزدیک می شویم!  

همچنانکه در میان حیوانات، تیره های مختلفی مثل سگ سانان و گربه سانان وسخت پوستان و… بوجود آمد، آخوندها هم تیره های مختلفی از مزدور را تولید کردند و با تبدیل آن به شغل های مختلف درآمد زایی، آنها را در امر شبکه های قاچاق سلاح و مواد مخدر و فروش اعضای بدن انسان! وصدور دختران نوجوان! به کشورهای خلیج و…بکار گرفتند. یک تیره از مزدوران که برای جنگ سیاسی تولید انبوه شده است، نام ژنريک! آن «خائن»است، از یک سال گذشته برای مقابله با گسترش جنگ در داخل و رادیکالیزم قیام یکی از کالاهای صادراتی رژیم ملاها به خارجه، و بویژه در پیرامون خانواده فاشیسم ساز! پهلوی، و همچنین در محافل هنری و آکادمیک و تحلیلگران و فعالان سیاسی و رسانه های از ما بهتران است. این تیره به منفوریت و بی حیثیت شدن خود اشراف دارند، هم خود و هم استعمال کنندگانش، شرم مي کنند نام تعلق فعلی و لاحق خود رابگویند، لذا با نام «عضو سابق» معرفی می شوند. 

گرداننده برنامه پرگار بی بی سی که تلاش میکند پادوی با منطقی برای سردبیر باشد و با پریدن با فرهیختگان در برنامه های هفتگی اش، کمی نم فرهیختگی بگیرد!، در برنامه این هفته در رذالت شگفتی آفرید. به قول فردوسی سخن سرا: همی نام کوشم که ماند نه ننگ بدین مرکز ماه و پرگار تنگ!

 او دریک گفتگوی لجن پراکنی علیه مجاهدین در این پرگار تنگ، ننگ را کوشید!  میهمانان برنامه بطور خیلی اتفاقی! از مامور لاحق و همکار سابق وزارت اطلاعات انتخاب شده بودند، یکی ( باقروند ارشد) که لاحقا مامور پیشانی سیاه اطلاعات آخوندهاست! و ابتکارش نمایش پرده جدیدی از دروغ و وقاحت بود. بطوریکه از فرط دروغ گویی ناچار شد دو بار غیر مستقیم کارت زرد بگیرد. میهمان دیگر: خانمی (سطوت) که روزگاری داعیه چریک و سوسیالیسم داشته و پس از شرکت سازمانی در اطلاعات ۳۶ میلیونی جهت دستگیری مجاهدین، حالا پس از سه سه بار به نه بار غلط کردم گفتن از گذشته خود،» به سوسولیسم و ضد خشونت،و به قول شوهرش «از مبارزه قهرآمیز تا علیه قهر» دگردیسی پیدا کرده است. به آنها درهیئت سازمانی الهام شده بود: بدلیل بالندگی، (انقلاب بخوانید ارتجاع) حق دارد مجاهدین را در زیر گام‌های سنگین و استوار خود له ‌کند.»! (۱) او در این برنامه نقش بازجوی خوب و نرم را علیه متهم (مجاهدین) که غایب بود بازی میکرد! ولی گاهی گوی سبقت از آن یکی می ربود! زبان حال آن موقع این جماعت زبان حال کرم خاکی بود که در بشقاب ماکارونی ارتجاع تصور میکردند به میتینگ کرم ها! دعوت شده اند اما در لابلای میتینگ بلعیده و از هضم رابع ارتجاع گذشتند و تفاله آنها به فرنگ رسید. تا قبل از قیام سال گذشته هنوز خواستار اصلاح ارتجاع بودند! و بعد از یک سال از قیام، خواستار عبور! و نه سرنگونی از رژیم شده اند. این مصداق حماقت وخیانت اگر نیست نام مناسب را شما انتخاب کنید. بگذریم.

مجری در قسمتی از برنامه بدجوری بند را آب داد و در نقش رضوانی بازجو خبرنگار رژیم ظاهر شد و پرسش کرد: «چه رفتاری باید با مجاهدین پیشه کرد!؟» او ظاهرا یادش رفته است که امام رذالت پیشگان ۴۴ سال پیش در باره رفتار با مجاهدین فتوا را صادرکرده است که مجاهدین بدتر از کفارند! 

از شما چه پنهان این سوال چند روز است که بر ما خلایق هنوز نامکشوف است که چرا بلندگوی بریتانیای کبیر! بر روی بزدل ها سرمایه گذاری کرده و میکند و اصرار هم دارد که ادامه دهد!؟ زیرا براي درک اين مطلب، نیاز نیست هوشمند بود کافي‌ست فقط کمي کمتر حماقت کنند! در تعریف حماقت گفته اند: اصرار درکژی به وقت دیدن راستی! اینکه دلیلش این باشد که میهمانانی ارزان قیمت یا شیفته دیده شدن هستند یا یک اجبار سیاسی در کار است، می تواند هر دو دلیل درست باشد. حوادث یک سال گذشته قیام مردم ایران و چپ شدن اتوبوسی که به تپه های اوین می رفت، بر آن ها پوشیده نیست. علاوه بر این منجمین کاخ باکینگهام دیده اند که ستاره اقبال یکی غروب کرده و ستاره اقبال یک مصدق دیگر ( شورای ملی مقاومت) چگونه در آسمان ایران در حال بالا آمدن است و در آستانه سالگرد قیام و همزمانی آن با سالگرد کودتای ۲۸  مرداد که بسیار فراتر از سال های قبل بازخوانی شد، می بایست، هدیه ایی به بیت ولایت ارسال کند. اما در ورای آنچه در بالا آمد، تا آنجا که به جوهره سیاست گزاران باکینگهام برمیگردد، از این جور جنس ها و رفتارها در دکان دیپلماسی دولت سابقا فخیمه! زیاد دیده می شود! به الان شان نگاه نکنید که پشم و دندانشان ریخته، و دستمال یزدی را در چک لیست الزامات و اسامی دوازده امام شیعیان را در آموزش های دیپلماسی وارد کرده اند! روزی روزگاری آفتاب در سرزمین شان غروب نمی کرده! مگر یادمان رفته همین چند سال قبل وزیر دفاع بریتانیا از پارلمان خواسته بود نقد عربستان را متوقف کنند تا فروش و صادرات سلاح آسیب نبیند. به همین صراحت و به همین بی‌شرمی!

یاد شاملوی بزرگ بخیر که نیست ببیند صاحب حرامزاده ترین سانسور، با چه وقاحتی مرزهای بی شرافتی را جابجا کرده است و مزدور صادراتی را تحت عنوان تحلیلگر و فعال حقوق بشر بخدمت گرفته است. رکورد این بی شرافتی مبارکشان باشد، اما نشان افتخار برای مقاومتی است که شورای ملی مقاومت را در روز ۳۰ تیر روز مصدق بزرگ و با یاد او تعهد به راه او بنیان نهاد و ۴۲ سال است ثابت کرده است که در میهن و مردم دوستی پیروان راستینی برای پیر احمد آباد هستند و البته که باعث برانگیختن کینه شتری بلندگوی استعماری پس از ۷۰ سال از آن کودتای سیاه علیه نوادگان سیاسی مصدق می شود.

به قول آن ادیب آمریکای لاتین هنگامی که «امید» کالایی کم یاب می شود، نوستالژی جان می گیرد. سناریو نویسان و ژورنالیست هایی از قماش پرگار، با نگاه به حوادث یک سال گذشته و همچنین حوادث پیش رو، سرخورده در حوزه سیاست ایران بیش از پیش امید را کمیاب می بینند! آنها مامور هستند در سالگرد قیام، با مشارکت در کمپین شیطان سازی علیه پیروان راستین مصدق بزرگ، (شورای ملی مقاومت و مجاهدین) امید به سرنگونی و پایان فاشیسم را کمیاب کنند تا نوستالژی به سلطنت را جان ببخشند و زمان برای فاشیسم دینی خرید کنند. 

بعد از بیش از ۴ دهه توده مردم ایران که قدرت های جهان معاصر وجودشان را به هيچ مي‌گيرند، دریافته اند که از کجا باید آغازی چندباره کنند؟ در جهانی که «دفاع از خود»، برسمیت شناخته شده است، آخوندها و مزدوران شان باید بیش از اینها مراقب خودشان باشند. بخصوص که بوضوح می بینند و لمس میکنند که زیر پوست شهر چه میگذرد و قیام مردم در حال وارد شدن به فاز «دفاع از خود» است. این حقیقت را در بروکسل در ۱۵ سپتامبر در سالگرد قیام بتاکید فریاد می زنیم. این مردم ایران و پیشتازانش هستند که امید استعمار را به بازگشت به یاس مبدل میکنند. 

نعمت فیروزی 

۷ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۲۹آگوست ۲۰۲۳

پاورقی:

  1. اطلاعیه فداییان اکثریت در باره ۱۹ بهمن و شهادت موسی خیابانی
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate