مهسا و معلمان تاریخ ” مردم خر نشوید ” !

چیزی که این روزها واقعا توی ذوق میزند ، توی ذوق دختران دانش آموز ، دختران و زنان و مردان شجاعی که این روزها در خیابان با یک از وحشی ترین ، حیوانی ترین و درنده ترین نظام هایی که تا کنون بشر و تاریخ بخود دیده است دست و پنجه نرم میکنند ، آری توی ذوق خیابان و جنبش جاری میزند ، وفور نصیحت های ” خیر خواهانه ” ، حکیمانه جمع تاریخ دانان ، جماعتی زخم خورده از انقلاب ۵۷ با عنوان خود اهدایی و خود افتخاری معلمان تاریخ است . حضور معلمان تاریخ سر کلاس ” درس تاریخ ” ! و غیبت اشان در خیابان و جنبش جاری در کنار زنان و مردان از خود گذشته ! در بین ایرانیان ، داخل و خارج ، معلم تاریخ کم نداریم ، زیاد داریم . همین زیادی که به سر ریز تولید و مازاد تولید هم رسیده خود به مشکلی ، معمایی برای آن جامعه تبدیل شده است . جامعه واقعآ نمیداند با این مازاد تولید ” معلمان تاریخ ” چه کند ؟ 

مهسا امینی ، دختر جوانی با هزاران آرزو ، نه آنطور که بعضی سایت ها تیتر زدند ” مهسا جان باخت ” ، و نه آنطور که والیبالیست های ساحلی ” دفتر پژوهش ” ، در کنار ساحل و در کمال بی خیالی نوشتند ” مرگ مهسا امینی ” ! همین ! عجبا ! دفتر ” پژوهش ” ی که هیچ علاقه ای ندارد پژوهش کند که علت مرگ چه بود ؟ بهتر است دَر دکون بقالی دفتر پژوهش اش را یکبار و برای همیشه تخته کند .

نه ! جنابان ساحل نشینی که از ” مرگ مهسا ” ، از ” مهسا جان باخت ” سخن میگوئید ، مهسا امینی ، دختر جوان با هزاران آرزو ، نه به میل خودش ( خودکشی ) ، و نه به میل طبیعت ( به اصطلاح مرگ طبیعی ) جان نباخت ، مرگ را ” پذیرا نشد ” !

 مهسا امینی مثل هزاران هزار مورد دیگر از زمان به قدرت رسیدن این گله آدمخور ، به میل و اشتهای سیری ناپذیر حکومت اسلامی در آدم کشی ، به میل و اراده گله گشت ارشاد به قتل رسید . باید همین را گفت : به قتل رسید – با زدن ” جسم سخت ” به سر در گشت ارشاد – و نه هیچ چیز دیگر ” مرگ مهسا ” ، ” مهسا جان باخت ” !

با قتل ” عمد ” مهسا و انتشار خبر در سراسر ایران و سراسر خارج ، موجی از اعتراضات شور انگیز در داخل و نیز همزمان در خارج برپا شد که همه از کم و کیف اش ، کما بیش آگاه هستند . همه و بویژه خوانندگان ” تخصصی ” نیز از فرم و خواست جنبش جاری کم و بیش مطلع هستند . شکل ، فُرم زنانه جنبش جاری و خواست محو کامل آخوند و سردار اسلام و حکومت اسلامی در ایران ! فرم زنانه و خواست ” سرنگونی کامل حکومت اسلامی ” ! فرم بدون شک قابل تغییر ، اما خواست سر جای خود باقی !

همین فرم و خواست جنبش جاری ، فرم زنانه با خواست سرنگونی ، موجب شد که ” بار دگر ” معلمان تاریخ – مثل همیشه با غیبت در خیابان – سر کلاس درس تاریخ حضور بهم رسانند ، حضوری یا اون لاینی !

 معلمان تاریخ ” مردم خر نشوید ” !

مردم بیائید از تاریخ ” ۵۷ ” درس بگیریم که حکومت اسلامی را سرنگون نکنیم . زیرا ما معلمان تاریخ که خود دست اندر کار سرنگونی شاه در سال ۵۷ بودیم ، فریب خوردیم و تاریخ بد جوری گاز مان گرفت . بیائید خود فریبی را کنار بگذاریم و از خیر سرنگونی رژیم اسلامی بگذریم . بگذریم ، زیرا سیاه چاله اینشتین در انتظار ماست ! بنابراین ” در روزهای آتش و نور ” آگاه و هوشیار باشید که رژیم اسلامی سرنگون نشود !

این معلمان تاریخ ” مصرف گذشته ” ، با هر اعتصاب و اعتراضی ” خیابانی ” ، کارگری و غیر کارگری که کمی گسترش یابد و شهرهای بیشتر را در بگیرد فورآ وارد صحنه میشوند و به مردم معترض هشدار میدهند . ” مردم هشیار باشید ” ! دفاتر و دوایر رژیم چنج در غرب ، در آمریکا و اروپا و صهیونیست ها نقشه های شومی در سر دارند . این جماعت ” معلمان تاریخ ” معمولن خود را پروفی پولیتیکر میدانند و در لیگ دسته اول پروفی پولیتیک هم توپ میزنند . 

مسئله بر سر هشدار و هوشیاری نیست ، مسئله دقیقآ بر سر هوش و هشیاری این جماعت هشدار دهنده است .  

  این معلمین مبارز تاریخ ، واقعآ گشت ارشادی براه انداخته اند که نگو و نپرس ! تنها حکومت اسلامی نیست که گشت ارشاد دارد . در بین به اصطلاح مخالفین اش در بلوک چپ ، در میان مخالفین سوسیالیست ، کمونیست اش ، و معلمین تاریخ دان اش هم زیاد از این گشت های ارشادی داریم . این بدنام کننده گان نام سوسیالیسم و کمونیسم ! 

دائمآ به پوشش جنبش ایراد میگیرند که پوشش جنبش ” خیلی مارکسیستی ” نیست ، دائمآ با جسم سخت تو سر جنبش میزنند که اصول مارکسیستی را رعایت نکرده ، به اندازه کافی سرمایه ستیز نیست ، لغو کار مزدی را در دستور ” روزانه اش ” ندارد ، کارگری نیست ، بورژوایی ست ، جنبش زنان طاغوتی ست ، جنبش زنان از میدان ونک به بالاست ، و … ، و مهمتر از همه ” تا زمانیکه … ” !

عبدالرحیم طهوری از اعضای قدیمی حزب توده در کتاب اش ” سرابی به نام حزب توده ایران ” نقل میکند : 

” در روز ۲۱ بهمن ماه ۵۷ ، روز انقلاب ، پیش از ظهر در میدان انقلاب ( میدان ۲۴ اسفند سابق ) هیجان بود و شور و انقلاب ، مردم داشتند مسلح میشدند ، انقلابیون مردم را بیاری می طلبیدند ، دخترم و دامادم را دیدم  که با یکی از ” رهبر مآبان قدیم ” دارند در پیاده رو قدم میزنند . 

به رفیق رهبر گفتم :

 رفیق سیف اله سلمان پور ، چرا توی مردم نمی روید ، چرا از دور تماشا میکنید ؟ رفیق بادی در غبغب … انداخت … و فرمود : 

 ” ببینیم ، این نهضت اصیل است یا نه ” !! ( عبدالرحیم طهوری ، سرابی به نام حزب توده ایران ، صفحه ۳۶ )

معلمین مبارز تاریخ ما هم دارند بررسی میکنند ، ببینند این نهضت ، این جنبش زنان و دختران دانش آموز اصیل است یا نه !

و یا بدتر از این ، پس از تحویل قدرت به طالبان ها در افغانستان ، سخنگوی طالبان در مورد بازگشایی مدارس دخترانه و تحصیل دختران گفت : 

( ” علما در حال تحقیق ” در مورد تحصیل دختران هستند . ) 

معلمین مبارز تاریخ ما ، ” علمای مارکسیست ما ” هم سخت سرگرم تحقیق هستند ،” دارند پژوهش میکنند ” ببینند این جنبش جاری ، جنبش دختران دانش آموز شجاع ، جنبش زنان جسور ، جنبش جشن حجاب سوزان ، منطبق با اصول شان هست یا نه ، با دگماتیسم بی نظیر شان خوانایی دارد یا نه ، ببینند این نهضت اصیل یا نه !

نتیجه تحقیق و پژوهش ” علمای تاریخ ” هم از پیش برای ما روشن است . خُب نه ! منطبق با اصول شان نیست ، با دگماتیسم شان خوانایی ندارد ، و این نهضت اصیل نیست . جنبش نه گویان ابدی !

این معلمین تاریخ ، این علمای مارکسیست ، این انقلابیون پاستوریزه ، بدون شک انقلابی هستند . تنها و در صورتی در جنبش و قیام  و انقلاب شرکت میکنند که صد در صد پاستوریزه شده باشد ، صد در صد کارگری و پرولتریزه شده باشد ، و صد در صد به حکومت کارگری منجر شود .

 تنها و به شرطی در جنبش ها شرکت میکنند که جنبش به اینان ، به معلمین تاریخ و علمای مارکسیست تضمین ” کتبی و شفاهی ” بدهد که جنبش به بیراه نرود و صد در صد به سوسیالیسم و کمونیسم منجر شود . 

این معلمان تاریخ سرد و بی روح تاریخ را تدریس میکنند . قرار نیست خود جزو معلمانی باشند ، ” معلمی که خود باید تربیت شود  Erzieher selbst erzogen werden muß  ” ، قرار نیست خود تاریخ ساز باشند و اوراق جدیدی به ورق های تا کنونی تاریخ اضافه کنند .

مردم از تاریخ درس نمی گیرند ، اگر قرار بود مردم از تاریخ درس بگیرند که جنگ بین ملت ها چیز بدی است ، حالا با جنگ های پیشن بین ملل کاری نداریم ، همان جنگ اول جهانی با کشتار و ویرانی هایش کافی بود که مردم از تاریخ درس بگیرند که جنگ چیز بدی است و تکرار نشود . اگر درس میگرفتند – که معلمین تاریخ هم درس دادند – که جنگ دوم جهانی با بیش از پنجاه میلیون کشته و ابعاد ویران کننده تر اش اتفاق نمی افتاد . مثال و مورد زیاد است . 

مردم از تاریخ درس نمی گیرند ، بویژه از معلمانی که پاسیو تاریخ را تدریس میکنند . مردم بدون شک خود تاریخ خود را می سازند .  مردم و بویژه مورد ما ، مردم ایران ، جامعه ایران بدون شک نیازمند معلم است ، معلمانی که خود باید تربیت شوند ، معلمانی که خود در کارخانه و کوچه و محله و خیابان و شهر اکتیو هستند و دائمآ تربیت میشوند و تربیت میکنند . معلمانی که به جای تدریس تاریخ ، خود به تاریخ درس میدهند .

در یکی از ویدیو های منتشر شده در همان روزهای اول جنبش کنونی ، دختر جوانی دیده میشود که با شور و هیجان خاصی در خیابان  ” در میان نور و آتش ” در حال دویدن است و به پیش می تازد . چنان شورانگیز و سر مستانه میدود و به پیش میتازد انگاری دارد جهان را فتح میکند . 

آری عزیز و عزیزان به پیش ! به پیش تا محو کامل آخوند و سردار اسلام . به پیش تا نابودی کامل حکومت اسلامی . 

اژدر امیری :  ۱۳.۱۰.۲۰۲۲    

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate