۱۶ دیماه، حکومت نظامی اردوگاهی(انشعاب در کومه‌له و حزب کمونیست ایران)

در فاصله ده روزی که گذشت از ۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۰ تا روز ۲۶ دیماه، وقایع قابل تامل و گویائی از چگونگی سیاست‌ها و علل کشمکش میان دو جناح در کومه‌له و حزب کمونیست ایران جلو چشم همه ما روی داد. ماجرا با بازگشت هیئت ۷ نفره رهبری حزب کمونیست ایران به اردوگاه این دو تشکیلات در کردستان عراق و نامه تهدید آمیز ۱۶ دیماه دبیرخانه کومه‌له به آنها آغاز شد. سر انجام این ماجرا به جدائی دو طرف از هم منجر گردید. کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در بیانیه ۲۶ دیماه و کنگره ۱۸ کومه‌له در همین روز در اطلاعیه و قراری به این جدائی رسمیت دادند. در این سه سند هر دو جناح، جدائی طرف مقابل از حزب کمونیست ایران و سازمان کردستانی آن ـ کومه‌له را اعلام کرده‌ اند و در نتیجه از این پس ما با دو حزب کمونیست ایران و اضافه شدن دو سازمان دیگر بنام کومه‌له، با هر پسوندی روبرو خواهیم بود.

انشعاب اینبار در کومه‌له با دو مورد قبلی تفاوت‌هائی دارد. دو انشعاب‌ گذشته، انشعاب عبدالله مهتدی و روت سوسیالیستی، از موضع اولترا راست ناسیونالیستی از مواضع کومه‌له روی داد. در این مورد کومه‌له و رهبری آن خود موضع اولترا راست را دارند و جناح مقابل را وادار به جدائی کرده است. جدائی اینبار دو جناح چون موارد گذشته محدود به کومه‌له نماند و حزب کمونیست ایران را در برگرفت. تفاوت‌های این جدائی با موارد قبلی و روی دادن آن در شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوت فعلی عواقب سیاسی و اجتماعی جدی در جامعه کردستان و در مناسبات و آرایش میان احزاب و سازمانهای سیاسی کمونیست و ناسیونالیست بدنبال خواهد داشت. در این نوشته ابتدا نگاهی مختصر به وقایع مهم این ده روز و بدنبال آن به علل و دلایل پایه‌ای این جدائی‌ها خواهم انداخت.

۱۶ دیماه را به خاطر می سپاریم

 

نامه تهدید آمیز دبیر خانه کومه‌له خطاب به آن هفت نفر با اعتراض شدید و وسیع احزاب و سازمان‌ها، شخصیت‌های سیاسی منصف و کمونیست روبرو گردید. در آن نامه رهبری کومه‌له مخالفبن سیاسی خود در حزب کمونیست ایران و کومه‌له را نه رفقا بلکه محفل کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران خطاب میکنند.

۷ نفر از رهبری حزب کمونیست ایران با ورود به اردوگاه از طرف رهبری کومه‌له تحت فشار و تهدید نظامی قرار می‌گیرند و چون بیگانه با آنها برخورد میکنند و نیروی پیشمرگ را برای مقابله با آنها تحریک میکنند. رهبری کومه‌له  در این اطلاعیه تازه بر سر آن هفت نفر عضو کمیته مرکزی حکا و کادرهای تا اندی پیش رهبری کومه‌له منت میگذارد که مانع طومار نویسی  نیروی نظامی در اردوگاه بر علیه آنها  شده‌اند. با این همه رهبری کومه‌له این هفت نفر غیر مسلح را مسئول ایجاد تشنج در تشکیلات علنی مسلح و عواقب ناگوار آن میدانند. در واقع رهبری این سازمان می گوید از هیچ اقدامی علیه منتقدین خط راست ناسیونالیستی خود کوتاهی نخواهد کرد. این تهدید نظامی گواه این است که رهبری کومه‌له از پیش بطور یکطرفه برنامه ریخته‌اند و تصمیم به جدائی گرفته و برای اجرایش قلدری نظامی بکار می‌برند. خودشان در همین نامه اقرار کرده‌اند که “… کە جدایی یا انشعاب قطعی شدە است، …”. اینگونه تهدیدات و زور گوئی‌های آشکار جناح ابراهیم علیزاده جلو چشم عموم بر علیه مخالفین سیاسی فقط از احزاب و نیروهایی ساخته است که در سنت احزاب و باندهای ناسیونالیستی کُرد، نظیر بارزانی و طالبانی، پ ک ک و پژاک و زحمتکشانی‌ها و….قرار دارند. تاریخ این احزاب و حکومت اقلیم کردستان و سرکوبگریهای آن پر از اطلاعیه‌های تهدید آمیز نظیر اطلاعیه رهبری کومه‌له و پر از سرکوبگری‌های خشن بر علیه احزاب رقیب، منتقدین درونی و بیرونی و مردم در کردستان میباشد.

کمیته رهبری کومه‌له با استفاده از فضای تهدید نظامی سه شرط خود برای گفتگو با آن ۷ نفر را بطور یکجانبه اعلام کرده است. با اندک دقتی به سه شرط زیر متوجه میشویم که این‌ها تعیین شرایطی برای گفتگو و رعایت حقوق ابتدائی مخالفین سیاسی نیست بلکه اعلام مقررات حکومت نظامی اردوگاهی برای ساکت کردن مخالفین سیاسی است. به عین نوشته و شرایط کمیته رهبری توجه کنید.

“کمیتە رهبری با توجە بە این نگرانی قصد دارد با آنها وارد گفتگو شود و از آنها بخواهیم کە:

١- برای جلوگیری از هر اتفاق ناگواری باید اردوگاە را ترک کنند و در شهر سلیمانیە مستقر گردند. در اینصورت ما آمادە هستیم کە امکانات لازم برای استقرار آنها را در شهر فراهم کنیم. با استقرار در شهر میتوانند پروژە خود را بە پیش برند و ما هم بە کار خود بپردازیم و امکان بروز تشنج را بە حداقل برسانیم .

٢- از این ببعد از آمدن هر فرد و هر تعداد دیگر بە اردوگاە ممانعت خواهیم کرد، عمدتا و اساسا بە این دلیل کە قصد داریم زمینە هر نوع تشنجی را از بین ببریم.

۳ – اگر آنان حاضر بە قبول آنچە کە ما میگوئیم نشوند( کە بە احتمال زیاد قبول نخواهند کرد) و بر استقرار خود در اردوگاە پافشاری کنند، مسۆولیت هر پیش آمد ناگواری را بر عهدە خواهند داشت”

در بند اول نامه ۱۶ دیماه صریحا و با تهدید ( “برای جلوگیری از هر اتفاق ناگوار”) اعلام داشته‌اند که ورود کادرها و رهبران منتقد خط راست کومه‌له به اردوگاه ممنوع است و راه خروجی و استقرار در شهر سلیمانیه را نشان آنها داده و نوشته‌اند “در شهر میتوانند پروژە خود را بە پیش برند و ما هم بە کار خود بپردازیم” یعنی مخالفین جناح ابراهیم علیزاده نسبت به اردوگاه و امکانات کومه‌له و حزب هیچ حق و حقوقی ندارند و مسئله تقسیم امکانات بر مبنای نیرو از نظر آنها متنفی است.

این زورگوئی قلدرمنشانه کومه‌له در روز روشن بر دو امکان متکی است. یکی مستقیما نظامی است که بر نیروی پیشمرگ طرفدارش در اردوگاه قرار دارد و دیگری بر حمایت اتحادیه میهنی استوار است. در بند ۷ نامه ۱۰‌ژانویه برابر ۲۰ دیماه رهبری کومه‌له به رهبری آن حزب به جای جواب روشن به تقسیم اردوگاه و امکانات به نسبت نیرو، در نقش هم سخنگو و هم وکیل حکومت اقلیم کردستان ظاهر میشود، از یکطرف آنها را به دنبال اجازه گرفتن از حکومت اقلیم ” حواله میکند و از طرف دیگر در مقام نصیحت گر، مشکلات و مانع تراشی‌های اتحادیه میهنی را به یادشان می‌آورد. در بخش پایانی همین نامه بار دیگر این مشکل را به رخ آنها می کشند و به اسکان آنها در محل دیگری تا گرفتن جواب قطعی از حکومت اقلیم کردستان اشاره‌ کرده‌اند. باند زحمتکشان در هنگام جدائی از کومه‌له تقلا کرد زورگوئی علیه کومه‌له را با حمایت اتحادیه میهنی از افکار عمومی پنهان کند. اما اکنون رهبران کومه‌له از این حمایت  بطور علنی علیه مخالفین خود استفاده میکند.

کنگره ۱۸ کومه‌له در سایه این تهدیدات و دسیسه چینی رهبری این سازمان و اجرای حکومت نظامی اردوگاهی برگزار شد و اجازه شرکت در آن را به هیچ فردی از جناح مخالف ندادند. بدنبال آن رهبری حزب کمونیست ایران در حالیکه کنگره در جریان بود بیانیه جدائیش را داد. کنگره ۱۸، کنگره کودتای نظامی کومه‌له ناسیونالیست است و شاهکار دیگری را به پرونده توطئه گری و قلدری نظامی سازمانهای ناسیونالیست کُرد اضافه کرد.

اگر فرد ناآشنا به کومه‌له بخواهد از این ماجرا سر در آورد و کومه‌له را بشناسد کافی است به عملکرد و نظرات این ده روز این سازمان و چند نوشته آنها در این رابطه که از ۱۶ دیماه شروع شد سری بزند. فرد ناآشنا با کومه‌له خیلی زود متوجه میشود رهبران اصلی این جریان یکی امر چماقداری و فرماندهی حکومت نظامی را به عهده دارد، دیگری وظیفه پرونده سازی و ترور شخصیت را و شخص دبیر اول آقای ابراهیم علیزاده امر هدایت و پیش بردن معقولانه پروژه را. فرد نااشنا با کومه‌له متوجه میشود که دست اندرکاران این جریان طبق نقشه و بطور آگاهانه دروغ می گویند، تاریخ کومه‌له و  حزب کمونیست ایران را تحریف میکنند، توطئه چینی می کنند، آگاهانه دست به ترور شخصیت می زنند و تفنگ و خشاب خود را برخ مخالفین سیاسی و غیر مسلح خود می‌کشند. اینها ظرفیتی است که فقط از احزاب ناسیونالیست شسته و رفته بر می‌آید. اینها فعلا این سنت را  در محدوده اردوگاه خود پراتیک کرده‌اند و خواب پراتیک کردن آن را در کردستان ایران را می‌بینند. اگر اینها به جائی برسند اجازه نفس کشیدن به کسی را نمی دهند، جواب زنان و جوانان آزادیخواه و شوراهای کارگری و مردم در شهرها را با زور و اسلحه خواهند داد و الگویشان حکومت اقلیم کردستان عراق است.

با وجود همه اینها، هنوز ناسیونالیست بودن کومه‌له و اعمال قلدرمنشانه دبیر اول و جناح همراهش در این روزهاعلل این جدائی و منشاء آن را توضیح نمی دهد و در بخش دوم این مطلب به آن خواهم پرداخت. ادامه دارد.

مجیدحسینی

اول بهمن ۱۴۰۰ – ۲۱ ژانویه ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate