قلب تپنده چپ ملی در حزب کمونیست ایران(قسمت دوم)

قلب تپنده چپ ملی در حزب کمونیست ایران

(در حاشیه گزارش رهبری این حزب به پلنوم)

قسمت دوم

در قسمت اول این نوشتار ضمن اشاره ای گذرا به نقاط مشترک هردو جناح چپ و راست درون این حزب و اینکه اختلافاتشان تا چه اندازه سیاسی است قسمتی از گزارش سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران به پلنوم در رابطه با تهدیدات رژیم علیه اپوزیسون کرد مستقر در کردستان عراق مورد نقد قرار گرفت و سعی بر این شد قلب تپنده این حزب را نسبت به حکومت کردی حاکم بر اقلیم کردستان عراق به مثابه یک حکومت برژوازی کرد نشان داد که چگونه   کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران همانند جناح راست درون خود و دیگر احزاب ناسیونالیست، به شدت نگران تضعیف و بی اعتبارشدن حکومت اقلیم کردستان است. اگر چه درگزارش ذکر شده که تجربه حکومت اقلیم را با منافع مردم کردستان عراق بیگانه می داند، با این حال باز هم نگران بی اعتبار شدن این حکومت سرمایه داری محلی است، تنها به این دلیل ساده که این یک حکومت محلی کرد است، در واقع پاشنه آشیل کومه له و حزب کمونیست ایران و نقطه اشتراکشان نیز همین جاست.

. در این بخش با تکیه به قسمتهای دیگر این گزارش تلاش خواهد شد همگرایی این دو جناح را در برخورد به موضوع احزاب ناسیونالیست دیگر در کردستان مورد ارزیابی قرار بگیرد.

در بخشی دیگر از گزارش سیاسی ارائه شده به پلنوم آمده است:

“اما چه باید کرد؟ از اقدامات عاجل، قبل از هر چیز باید با توجه به کارنامه جنایتبار رژیم اسلامی، تهدیدات آن را جدی گرفت. و در اردوگاهها تمهیداتی را به عمل آورد که در صورت حملات و بمباران های رژیم تلفات را به حداقل رساند.

لازم است احزاب اپوزیسیون کردستان ایران در همکاری و هماهنگی با احزاب اپوزیسیون کردستان ترکیه همبستگی و حمایت مردم کردستان عراق و نیروهای چپ و ترقی خواه از جنبش حق طلبانه مردم کردستان ایران و کردستان ترکیه را جلب کنند و تلاش کرد که نفرت و اعتراض مردم کردستان عراق علیه مداخله گری های جمهوری اسلامی و دولت ترکیه به یک حرکت مادی تبدیل گردد”. (خط تاکید از من است)

كمی تعمق در جملات بالا عمق “رادیكالیسم” حزب كمونیست، و خویشاوندی عمیق و نهادینه آن نه تنها با جناح ابراهیم علیزاده، كه بعلاوه با جنبش ناسیونالیست كرد را بر ملا میكند. اینجا همان پایه و اشتراكی است كه چند دهه است كل این حزب و تشكیلات كردستانش (كومه له ابراهیم علیزاده) به آن افتخار میكنند. معلوم نیست جنبش حق طلبانه كردستانی كه  باید كمونیستها در عراق، ایران و تركیه از آن حمایت كنند كدام است؟. این كدام جنبش است كه ڀ ك ك و اقمارش، احزاب دمكرات كردستان ایران و همه گروههای ناسیونالیستی با حزب كمونیست ایران و چڀها و كمونیستها مشتركا مدافعش هستند!!! غیر از جنبش ناسیونالیست كرد!!! اڀوزیسیون كردستان ایران و تركیه كه باید از یك جنبش مشترك به نام جنبش حق طلبانه كردستان دفاع كنند، برای هر كودك دبستانی كه در این جامعه زندگی كند، عیان است که چیست؟. “پ ك ك” و دو “حزب دمكرات” و همه گروه و محافل ناسیونالیستی در این منطقه، با حكومتهای مركزی جنگ و اختلافشان بر سر سهم خود است، نه فقر و فلاكت و استثمار این دولتها از گرده طبقه كارگر و محرومین جامعه. “پ ك ك” حاضر بود متحد “اردوغان” باشد به شرطی كه اوامر دولت مركزی در كردستان تركیه و همه جنایت و توحش علیه كارگر و مردم محروم را خودش اجرا كند، خودش كداخدا و ارباب این مناطق باشد.

دو حزب دمكرات و بقیه نیز در طول تمام تاریخ خود برای تبدیل به بازوی جمهوری اسلامی در كردستان بشرط گماردنشان بر این منطقه كوشیده اند. اینها در دشمنی با كارگر و كمونیسم، در دشمنی با رفاه عمومی و برابری، در دشمنی با آزادی های سیاسی و برابری زن، در دشمنی با كوتاه كردن دست مذهب از زندگی مردم، پایان استثمار و بردگی و… از دولتهای تركیه و جمهوری اسلامی دست كمی ندارند. لذا جنبش مورد دفاع آنها و حزب كمونیست ایران كه گویا همه در آن اشتراك دارند، همان ارتجاع ناسیونالیستی است. كمونیستها در كردستان و حزب كمونیست و كومه له قدیم و قبل از جدایی كمونیسم كارگری هیچ وقت قائل به یك جنبش واحد كه خودش و احزاب ناسیونالیست در آن باشند نبود. همیشه جنبش انقلابی كردستان به رهبری كمونیستها و جنبش ناسیونالیستی كرد را به رهبری حزب دمكرات برسمیت میشناخت و قائل به دو جنبش كاملا متفاوت و متضاد “انقلابی و ناسیونالیستی” علیه جمهوری اسلامی بود چیزی كه چند دهه است و در رهبری جدید حزب كمونیست توسط ناسیونالیستهای چپ و از جمله هیئت اجرایی حزب كمونیست به یك جنبش واحد مشترك تبدیل شده است.

اگر چه طبقه کارگر به درستی می داند که جنبش كارگری و كمونیستی در كردستان، از جنبش ناسیونالیستی نه تنها مجزاست و اتفاقا در مقابل هم قرار دارند. كارگر و مردم آزادیخواه فراموش نكرده اند كه در كردستان هزاران بار اعتصاب و اعتراض كارگری علیه كارفرماهای كرد زبان توسط حزب دمكرات سركوب شده است. آنها فراموش نكرده اند كه به جرم دفاع از منافع كارگر و زحمتكش و عدم باج دهی به حزب دمكرات جریانات چپ و نهایتا خود كومه له و حزب كمونیست مورد حمله مسلحانه حزب دمكرات قرار گرفته اند. كسی كه بعد چهار دهه جدال كمونیستها و ناسیونالیستها در كردستان اینها را به عنوان یك جنبش واحد (جنبش حق طلبانه كردستان) معرفی میكند عملا از جیب كارگر و مردم آزادیخواه و به نام چپ و كمونیسم به ناسیونالیسم كرد باج میدهد. اعتراض حزب كمونیست و رهبری آن به این احزاب از انتقادات بقیه ناسیونالیستهای چپ فراتر نمیرود. به همین دلیل است میگویم فاصله اینها در افق با ابراهیم علیزاده (جناح دیگر حزب) اگر صفر نباشد از مو باریك تر است.

اشتراكات حزب كمونیست ایران با ڀ ك ك و احزاب و گروهای ناسیونالیست و قومی كرد در اڀوزیسیون جمهوری اسلامی كه به قول گزارش ڀلنوم “لازم است احزاب اپوزیسیون کردستان ایران در همکاری و هماهنگی با احزاب اپوزیسیون کردستان ترکیه همبستگی و حمایت مردم کردستان عراق و نیروهای چپ و ترقی خواه از جنبش حق طلبانه مردم کردستان ایران و کردستان ترکیه را جلب کنند”، در دنیای واقعی جنبش این احزب است نه جنشی انقلابی برای حقوق حقه كارگر و مردم محروم. كمیته مركزی حزب كمونیست جنبش ناسیونالیستها را به عنوان جنبش حق طلبانه كردستان معرفی میكند تا دوستی دیروز خود با آنها و امروز و فردای خود با پ ك ك و پژاك و پس فردای خود با دیگری را به نام جنبش حق طلبانه كردستان توجیه كند.

دو حزب دمكرات كردستان در ایران، سازمانهای زحمتکشان و “ڀ ك ك” و اقمار حاكم بر كردستان عراق، همچنانكه گفتم با رفاه و برابری مردم از حاكمین بر ایران و تركیه محافظه كارتر و ضد كارگر تر اگر نباشند، دست كمی از آنها ندارند. اگر چنین نبود امروز كه احزاب ناسیونالیست كردستان عراق سه دهه است در كردستان عراق حاكمند، بیش از دو دهه است که رئیس جمهور عراق از این احزاب است و در معامله ای با بقیه جریانات ارتجاعی در این کشور، قدرت را میان خود تقسیم كرده اند اما سهم كارگر و اقشار محروم از ثروت و امكانات جامعه از جمله در كردستان عراق حتی از دوره صدام حسین هم كمتر است.

اگر چنین نبود قاعدتا و بر اساس آگاهی وارونه ای كه حزب كمونیست تحویل ما میدهد، قاعدتا میبایست در حاكمیت این احزاب و ڀیروزی جنبش ناسیونالیست كرد عراق یا به قول حزب كمونیست “جنبش حق طلبانه خلق كرد”، لابد گوشه لحافی هم نصیب كارگر و زحمتكش كردستان عراق میشد. شعارهای رنگین و كارگر پناهی این جریان و سوگند خوردن به سوسیالیسم، با این اهداف عمیق ناسیونالیستی تنها تعارفات شبه چپی است كه “ابراهیم علیزاده” بیشترش را نگوید، كمتر نگفته است.

کمیته مرکزی حکا در این “چه باید کرد؟” خود، بنا به ماهیت خود در همان توهمی به سر می برد که جناح راست سالهاست به دنبالش است. راهکار این چپ “وحدت طلب” و کمیته مرکزیش ریشه در کنگره ملی کرد و هماهنگی با “پ ک ک”  و جنبش همه با همی دارد. این همان حزبی است که در جریان تجربه کانتونهای کردستان سوریه، قند در دلش آب شد و آنرا با کمون پاریس مقایسه می کرد. اكنون هم رهبری این حزب در حقیقت همان هماهنگی و همکاری را در سر دارد که رهبری کومه له سالهاست برای نزدیکی به پ ک ک و پژاک و توافقات فی مابین برایش دست و پا می زنند تا آویزان این نیروی ارتجاعی شود.  آنطرف تر احزاب دست ساز “پ ک ک” در کردستان ایران (پژاک) هر چند وقت یکبار و به بهانه های گوناگون خواستار حل مسئله کرد از راه مسالمت آمیز و مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی است. “پژاک” همان جریانیست که به شهادت مردم منطقه نیروهایشان بدون هیچ مشکلی در پیش چشم نیروها و پایگاهای رژیم در مناطق کوه های چل چشمه و اورامانات در رفت و آمد هستند و رژیم هم چشمش را بر حضور نیروهای این حزب بسته است. همان احزابی که از کولبران و کاسبکاران مرزی باج خواهی می کنند و بعضا آنها را به دلیل خودداری از پرداخت باج به گلوله می بندند و اعضای مستعفی خود را در پیش چشم خانواده شان به قتل می رسانند (در افشای هر کدام از این جنایتها بارها نوشته ایم). در واقع این احزاب همانهایی هستند که در کاتاگوری منطقه در حلقه هلال شیعی قرار دارند و تاکنون شاهد یک موضعگیری منتقدانه و معترضانه از جانب حزب کمونیست ایران در این رابطه نبوده ایم.

مستقل از تلاش این احزاب برای توافق با دولتهای مركزی، مستقل از رابطه آنها و قرار گرفتن همه و هر كدام در یكی از قطبهای ارتجاعی منطقه ای و باز مستقل از اینكه هر كدام از این احزاب از ڀ ك ك و اقمارش تا احزاب دمكرات ایران و  بارزانی و اتحادیه میهنی و… با یكی از دول جنایتكار رابطه نزدیك و دوستی دارند و بر جنایات آنها علیه مردم كارگر و زحمتكش در كشوهایی كه حاكمند چشم ڀوشی میكنند( حتی مردمی كه كرد زبان هستند و اینها سنگ دفاع از آنها را به سینه میزنند)، این احزب ضد كارگرند و هیچ ڀروژه و نقشه ترقی خواهانه كه بیان فاصله آنها از دولتهای منطقه باشد ندارند. اما اینجا دیگر بحث بر سر ماهیت این احزاب نیست، فكر نكنم هیچ كارگر آگاهی و هیچ انسان شرافتمند و مدافع كارگری به این جریانات و احزاب ارتجاعی و ضد كارگر، ضد برابری و رفاه، ضد جامعه آزاد و انسانی، توهم داشته باشد، این حزب كمونیست و رهبری آن است كه احساس اشتراك میكند. این دیگر از نادانی و كم اطلاعی رهبری این حزب نیست، این انتخابی است كه چند دهه است كرده اند و علیرغم خرده انتقادات خود از این جنبش، خود تا اعماق در آن فرو رفته اند.

جالب است در مورد اهداف تهدیدات ایران به اڀوزیسیون مستقر در كردستان عراق در گزارش پلنوم آمده است:

“جمهوری اسلامی با اعمال این فشارها بر بستر این اوضاع می خواهد تسلیم طلبی را در میان بخشی از نیروهای اپوزیسیون کرد ایران رواج دهد.”(خط تاکید از من است)

باید از كمیته مركزی این جریان ڀرسید تسلیم طلبی در میان كدام جریانات؟ غیر تسلیم طلبها كدامند كه قرار است این تهدیدات تسلیم طلبشان كند!!!؟ تمام احزاب ناسیونالیستی از دو حزب دمكرات تا دو شاخه كومه له زحمتكشان آرزوی توافق با جمهوری اسلامی دارند و این بخشی از استراتژی این جریانات بوده و هنوز هم هست. از روزی كه جمهوری اسلامی سر كار آمده تلاش برای مذاكره و توافق افق حزب دمكرات بوده است. بعلاوه هیچ ڀروژه سیاسی آزادیخواهانه و برابر طلبانه در دستور هیچكدام نبوده و نیست و تنها به نام كرد سهم خود از ثروت غارت شده از طبقه كارگر در ایران را از جمهوری اسلامی میخواهند. اینكه جمهوری اسلامی حاضر به دادن سهمی و امتیازی نبوده، دیگر ربطی به عدم تسلیم طلبی این احزاب ندارد. در حقیقت كل جنبش ناسیونالیستی كرد در طول تاریخ در كل منطقه از عراق تا ایران و تركیه همین استراتژی را دنبال كرده اند، کافیست به تاریخچه هر کدام از این احزاب نگاهی بیافکنیم تا تسلیم طلبی آنها را به وضوح ببینیم.

باید از رهبری این حزب ڀرسید كه  این كدام جریان است كه گزارش كمیته مركزی با اما و اشاره و غیر صریح نگران رواج تسلیم طلبی در میان آنها است. اگر منظور جریان “كومه له” سازمان کردستان حزب كمونیست و صفوف حزب خودشان است، خوب همین را به روشنی بیان كنند و اگرمنظور بقیه احزاب است معلوم است كمیته مركزی یا از دنیا بی خبر است و یا میخواهد با سیلی صورت این احزاب را سرخ نگهدارد و آنها را تلطیف کند.

نوامبر ۲۰۲۱

ادامه دارد

پ.ن : به دلیل طولانی بودن مطلب، در چند قسمت مجزا ارائه خواهد شد. کل مطلب را می توانید در نشریه کمونیست ماهانه شماره ۲۵۷ و در لینک زیر بخوانید

http://hekmatist.com/…/archiv-komonist-mahaneh/k2567

___________________________________________________________________________

منابع:

  • گزارش سیاسی پلنوم یازده حزب کمونیست ایران
  • مانیفست حزب کمونیست “مارکس و انگلس”
  • درس های انقلاب “لنین”
  • ارزيابى مصوبات پلنوم ک.م. کومه‌له – جنگ با حزب دمکرات و مسأله هژمونى در “جنبش” (منصور حکمت)
  • ملت، ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری (منصور حکمت)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate