سندیکای شرکت واحد و اسانلو , ملغمه سیاست و سندیکا ودلدادگی و اخلاق

ماجرای اسانلو تبدیل به یک سریال آمریکایی شده است که در آن‌ها سیاست – قدرت و منفعت ها و روابط پنهان و آشکار درهم می لولند. سکس و عشق و پول و قدرت و جاه طلبی و بی‌اخلاقی و خلاصه همه چیز هست. ادامه‌ی خواندن

هاون مسعود در دست عباس

یکی دو هفته پیش مطلبی نوشتم در رابطه با نقشی که شمار زیادی از اصلاح طلبان و سبزهای اخیرأ به خارج آمده می‌خواستند بازی کنند و این که چگونه خیلی زود پته « آزادی خواهی » تو خالی شان روی آب ریخت. کلیشه ای ضمیمه آن بود که در سال ۱۹۹۷ در رابطه با مطلبی که از مسعود بهنود در آدینه چاپ شده بود، نوشته بودم.  ادامه‌ی خواندن

«اول تو، اول تو کوچولو؛ باشه، باشه، همین الآن»

من هم مثل خیلی‌های دیگر در سراسر دنیا مسحور «ئی تی» فیلم استیون اسپیلبرگ شدم؛ فیلمی که ده میلیارد دلار فروش کرد. مثل خیلی‌های دیگر سؤال برایم مانده بود : ئی تی کیست؟ چیست؟ نماد که و چه است؟ ادامه‌ی خواندن

تهاجم پیشگیرانه جمهوری اسلامی علیه مردم

جمهوری اسلامی در رابطه باکمک رسانی به قربانیانیان زلزله اخیر آذربایجان کاملأ با لاقیدی عمل کرد و حتی این شیوه عمل را نه پنهان که برجسته کرد و به چشم ها کشید. با هر گونه کمکی ولو از طرف دولت «مسلمان ودوست و همسایه» ترکیه هم مخالفت کرد. بیشتر از آن : با کمک‌های مردم ایران هم خصومت نشان داد و راهش را بست. صدا و سیما اخبار مربوط را یا با تأخیر پخش و یا سانسور کرد و به جای آن برنامه کمدی نشان داد. مقامات اصلی رژیم در بهترین حالت زیرلبی تسلیتی گفتند و دنبال کارشان رفتند. ادامه‌ی خواندن

فرح دیبا، صف متحد ارزش‌ها و «نه می‌بخشیم، نه فراموش می کنیم»

مصاحبه طولانی فرح دیبا، از «تهران تا قاهره»، اهمیت در خوری دارد. نه به لحاظ سئوالات انجام شده ـ که یک‌سره مسحور شدن مصاحبه کننده و دائماً آب شدن او را در مقابل «علیاحضرت ملکه» به نحو کمیک و رسوایی در مقابل چشمان بینندگان می‌گذارد ـ که از حیث کمیت و کیفیت واکنش‌ها، مفهوم آن ها و دفاع شان از ارزش‌های والای انسانی و در رأس آن‌ها عدالت طلبی. ادامه‌ی خواندن

شکنجه آزادی بیان

ماجرای شاهین نجفی یکی از غتی ترین اتفاقات سال‌های اخیر مربوط به ایران است. طبعأ شباهت و نزدیکی آن به قضیه رشدی از چشم هیچ‌کس پنهان نماند. اما، از آن جایی که مستقیمأ به ایرانیان مربوط می‌شد و بویژه در یک شرایط متفاوت سیاسی اتفاق افتاد، تأثیری بسیار بیشتر و دیرپاتر گذاشت. ادامه‌ی خواندن

یک قصه بیش نیست …

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب ـ کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

این بیت حافظ، تعریف مدرن هنر است. می‌گویند : « چه گفتن مهم نیست، چگونه گفتن مهم است». در عین حال دیدی عمیقأ انسانی و باز هم مدرن در پشت آن نهفته است. از کسی  شنیدم، یا خواندم، که عشق وجود ندارد، عشاق وجود دارند. غم عشق قصه ای مکرر است، اما به تعداد افراد عاشق قصه و داستان وجود دارد؛ چرا که آدم‌ها و نگاه‌ها و حرکات و کلمات و سکوت ها و جدائی ها همان نیستند. نا مکرر اند. هر یک فرد، وجودی بی تا دارد. ادامه‌ی خواندن

سرمایه داری، رقابت‌های امپریالیستی، کابوس

۱ـ سینِما

مؤثرترین وتکان دهنده ترین فیلم‌های تراژیک (و نیز رمان ها ونمایشنامه‌های تئاتر)، غالبأ آن‌هایی بوده‌اند و هستند که با آرامش و روال عادی زندگی و لحظات زیبای آن شروع شده‌اند و با آوار شدن واقعیت بر سر آدم‌های منفرد و یا تمام جهان ادامه بافته اند. با این وجود، این «جدایی» مانع از این نمی‌شود که : «زندگی ادامه دارد». ادامه‌ی خواندن