افتخار فرمانده نيروی زمينی رژيم اسلامی به سرکوب جنايتکارانه  

سرتيپ کيومرث حيدری فرمانده نيروی زمينی ارتش در مصاحبه ای با «پايگاه اطلاع رسانی IR.KHAMENEI « وابسته  به خامنه ای، با افتخار می گويد که نيروی زمينی ارتش در سرکوب جنبش های اعتراضی مردم در سال های اخير شرکت  داشته است. حيدری اضافه می کند که اين شرکت داوطلبانه بوده يعنی بدون آنکه مقامات بالاتر و سلسله مراتب نيروهای مسلح از نيروی زمينی خواستار شرکت در سرکوب و کشتار بوده باشند، فرماندهی نيروی زمينی از «اوامر مطاع رهبر» و  «منويات» او لزوم شرکت در سرکوب و کشتار را «استنتاج کرده» و در اين مورد به سرلشکر پاسدار باقری رئيس ستاد کل  نيروهای مسلح پيشنهاد داده که «خوشبختانه» پيشنهاد او پذيرفته شده است. او سپس می افزايد « ما توانستيم در برقراری امنيت  در داخل شهرهايی که دچار ناآرامی شده بودند، تأثير بسزايی داشته باشيم» و بدين سان از نوکری جنايتکارانۀ خود، اظهار  رضايت می کند.  

حيدری در همان مصاحبه، «اصول فرماندهی نيروی زمينی» را که به قول خودش راهنمای عمل او از آغاز فرماندهی اش در  نيروی زمينی ارتش بوده به صورت زيراعلام می نمايد: «اصل اّول، ولايتمحوری يا ولايتمداری؛ اصل دوم، عدالتمحوری  و اصل سوم، شايستهسالاری است.» ولايت مداری نيازی به توضيح ندارد. عدالت – محوری مورد نظر حيدری همان اجرای  

«اوامر مطاع رهبری» و توقع داشتن مقام و منزلتی شبيه مقام و منزلت فرماندهان پاسدار نزد خامنه ای است. شايسته سالاری مورد نظر او در عبارات زير به روشنی خود را نشان می دهد: «ما ديگر در ارتش عضوگيری نمیکنيم، بلکه عضويابی  میکنيم؛ يعنی اطلاعيه نمیدهيم که هرکس جويای کار است در ارتش بيايد، بلکه خودمان نيروهايمان را انتخاب میکنيم و  برايشان دعوتنامه میفرستيم که به دانشگاه افسری بيايند. اين افراد را هم با معيارهای خاصی که داريم از قبل شناسايی میکنيم.  وقتی اين افراد وارد ارتش میشوند، فرهنگ ولايتمحوری و ولايتمداری و سيرهی فرماندهان قبلی به آنها انتقال داده  میشود. افسری که از دانشگاه جمهوری اسلامی ايران فارغالتحصيل میشود، افسری است که در مکتب درس و بحث ولايی و  ولايتمداری و امامت آموزش ديده است.»  

بدين سان معيار اصلی فرمانده نيروی زمينی همان ولايت- محوری است که چيزی جز فرمانبرداری و اطاعت کورکورانه از حاکميت مطلق بورژوازی بوروکراتيک – نظامی – مذهبی نيست.  

نقل گفته های فرمانده نيروی زمينی جمهوری اسلامی توسط برخی از خبرگزاری های داخل و خارج کشور، گاه با اظهار  تعجب آشکار و يا ضمنی از شرکت ارتش در سرکوب اعتراضات و مبارزات مردم، همراه بوده است. اظهار تعجبی که خود  شگفت انگيز است! گوئی اين نخستين بار است که نيروهای مسلح ارتش در سرکوب مبارزات مردم شرکت دارند! گوئی اين  نيروهای زمينی و هوائی و ديگر نيروهای ارتش نبودند که در نوروز سال ١٣٥٨ و ماه ها و سال ها پس از آن، همراه با  «برادران پاسدار» خود، به سرکوب خونين مردم کردستان اشتغال داشتند. گوئی اين يگان های ويژۀ ارتش نبودند که در  هماهنگی با نيروهای مهاجم از زمين و با هليکوپتر از هوا کارگران خاتون آباد را به گلوله بستند؛ گوئی نيروهای ارتش همراه  با نيروهای پاسدار و بسيج و غيره در سرکوب مردم بلوچ و خوزستان و ترکمن صحرا و غيره نقشی نداشته اند و ندارند!  

واقعيت اين است که همۀ نهادهای رژيم اسلامی، بويژه نهاد های نظامی و امنيتی و انتظامی آن، در سرکوب اعتراضات  کارگران و مردم زحمتکش در يک صف قرار دارند هرچند برسر تصاحب امتيازات سياسی و اقتصادی با يکديگر وارد نزاع و  حتی کشتار و تصفيه می شوند. 

۱  

اما اظهارات فرمانده نيروی زمينی رژيم تنها در تِأييد نقش سرکوبگر ارتش در کنار سپاه و نيروهای امنيتی و انتظامی و بسيج  و غيره و خود افشاگری «آتش به اختياران» چاپلوس و پليدی مانند او خلاصه نمی شود. اظهارات حيدری بيانگر چند نکتۀ مهم  ديگر است:  

يکم- محدود شدن هرچه بيشتر پايگاه و تکيه گاه اجتماعی رژيم و تکيۀ هرچه بيشتر آن به نيروهای مسلح و نظامی شدن هرچه  بيشتر رژيم در معنی تمرکز تصميمات سياسی (داخلی و خارجی) و اقتصادی در دست حلقه ای هرچه تنگ تر از نظاميان و  بوروکرات ها که در رأس شان روحانيان حاکم قرار دارند.  

دوم- وحشت رژيم و نهادهای آن – از جمله ارتش و سپاه – نه تنها از مردم و اعتراضات آنها، بلکه از يکديگر که به صورت  وسواس و بی اعتمادی در انتخاب و تربيت فرماندهان و افسران خود را نشان می دهد.  

سوم – پيام به نيروهای ارتجاعی منطقه و قدرت های امپرياليستی بويژه آمريکا در مورد يکپارچگی نيروهای مسلح تا آنجا که  به سرکوب مردم در داخل و سهم خواهی در منطقه مربوط می شود.  

معنی همۀ آنچه گفته شد تبديل شدن سرکوب به تنها سياست رژيم در مقابل مردم است. پاسخ منطقی اين سياست ارتجاعی و  سرکوبگرانه، سياست انقلابی طبقۀ کارگر و توده های زحمتکش و مقاومت وسيع توده ای در برابر يورش های وحشيانۀ نظام  حاکم به تمام ريشه ها و مظاهر پويا و سازندۀ زندگی اجتماعی است.  

اين مبارزۀ انقلابی و مقاومت توده ای بايد به درون نيروهای مسلح نيز راه يابد. ريزش پايه های اجتماعی رژيم، تکيۀ بيش از  پيش آن به سرکوب نظامی و افزايش مراقبت های امنيتی از جمله در درون نيروهای مسلح، وضعيت اقتصادی نابسامان رده  های پائين نيروهای مسلح و واداشتن آنها به روياروئی قهرآميز بيشتر با مردم زمينه های عينی برای جداشدن توده های  نيروهای مسلح از فرماندهان و از رژيم را فراهم می سازند. بدين سان ضرورت تقويت عنصر ذهنی در اين زمينه، يعنی کار  آگاهگرانه، روشنگرانه و سازماندهی در ميان سربازان، درجه داران و افسران جزء، بويژه نيروهای وظيفه- به عنوان يک  مبارزۀ مهم نيروهای انقلابی بيش از پيش آشکار می شود. کار افشاگری، از جمله افشاگری نقش نيروهای مسلح پاسدار، ارتش،  نيروهای امنيتی و انتظامی، بسج و غيره هرچند لازم است اما به هيچ رو کافی نيست. افشاگری بايد با آگاهگری، ترويج  آلترناتيو مثبت انقلابی و سازماندهی – از جمله سازماندهی انقلابی و مقاومت در درون توده های پائين نيروهای مسلح – همراه  باشد.  

 ١٣٩٩ اسفند ٢٢ 

کارگران انقلابی متحد ايران  

www.aazarakhsh.org 

ruwo.iran@gmail.com 

azarakhshi@gmail.com 

 

۲  

۳ 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate