اخراج گیت ح ک ک

افشاء گری ها علیرغم نیت “روشنگرانه”، توهم برانگیز اند!

اخیرا ح ک ک عضویت علی جوادی را تعلیق کرده است. کانون مباحثات کمونیسم کارگری یک کمپین افشاء گری از این اقدام سازمان داده است .این کمپین به جدالی در فیس بوک دامن زده است. طرفداران و مخالفین این عمل و این حزب وارد یک نبرد کلامی، بعضا بسیار  ناخوشایند، شده اند.

قصد ندارم حکمی در مورد این عمل بدهم. ماهیت این حزب مدتها است که برای من و مایی که زمانی بعلت راست روی های رهبری این حزب و تقابل با روش های تشکیلاتی مشابه از این حزب بیرون آمدیم و نیز برای کمونیست های انقلابی و رادیکال مثل روز روشن است. توهمی به این حزب نداریم که با این حکم قرار باشد فرو ریزد. نقد ما از این حزب عمیق تر و پایه ای تر از آن است که یک عمل تعلیق بتواند حتی نیم سانتیمتر آنرا تعمیق کند.

متعجبم که این رفقا این چنین از این عمل برآشفته شده اند! از قدیم گفته اند: “آزموده را آزمودن خطاست!” از این رفقا، بویژه رفقا جوادی و آسنگران می پرسم مگر پلنوم های ۲۶ و ۲۷ در پائیز ۲۰۰۶ و زمستان ۲۰۰۷ را فراموش کرده اند؟ یادشان رفته است چه تعزیه و سیرکی در پلنوم ۲۶ توسط بخشی از کمیته مرکزی به رهبری حمید تقوایی علیه ما منتقدین به سیاست های راست حزب و مدافعین بازگشت به رهبری جمعی سازمان یافت؟ یادشان رفته که چگونه تک تک هواداران حمید تقوایی تا پاسی از نیمه شب پشت میکروفون رفتند و زشت ترین کلمات و حملات را علیه ما به زبان آوردند؟ یادشان رفته که حمید تقوایی گفت انتظار داشتند اقلیت منتقد که در آن مقطع یک سوم کمیته مرکزی را پشت خود داشت، در اتاقی دیگر در همان محل پلنوم خود را تشکیل دهند. یعنی فکر کرده بودند که حزب منشعب می شود و آماده شده بودند که از حزبشان که هنوز در آن مقطع کاملا از “حزب محکم” به “حزب شاداب” دگردیسی نکرده بود، دفاع کنند. تهییج شده بودند که “خوارج” را بر سر جایشان بنشانند! معلوم شد، یعنی از دهن حمید تقوایی در رفت و لو داد که برای آمادگی پلنوم جلسه ای از دو سوم کمیته مرکزی تشکیل شده بود تا برای پلنوم ۲۶ برنامه ریزی کنند. یک سوم منتقد روحشان از چنین جلسه ای با خبر نبود.

در سخنان آخرم در آن پلنوم به اصول سازمانی حزب بعنوان یک ستون محکم ماهیت و خصلت حزب اشاره کردم. گفتم که این حزب فقط با برنامه اش شناخته نمی شود، اصول سازمانیش با پرنسیپ ترین اصول حزبی در میان احزاب چپ و کمونیست تاکنونی است. (هر دو سند را منصور حکمت نوشته است.) خوب یادم است که حتی به ضرب المثلی اشاره کردم که زبانزد مادرم بود. از بچگی بارها شنیده بودم: “سیاست پدر و مادر ندارد!” اما در تمام طول فعالیت کنار منصور حکمت متوجه شدم که نوع دیگری از سیاست نیز می تواند وجود داشته باشد.

در این پلنوم شوکی بمن وارد شد که هنوز فراموش نکرده ام. در این پلنوم علی جوادی و محمد آسنگران در دو جبهه مخالف بودند. بالاخره پس از اعلام فراکسیون از جانب ما، اکثریت دفتر سیاسی از ما خواستند که فراکسیون را ملغی کنیم یا از حزب برویم. در پلنوم ۲۷ این نمایش ادامه یافت. اعضای د س عضو فراکسیون، سیاوش دانشور، علی جوادی و من در انتخابات د س رای نیاوردیم. برایمان قابل انتظار بود و این عدم انتخاب را به موضوع افشاء گری بدل نکردیم. زیرا نقد ما پایه ای تر و عمیق تر بود. سیاست های راست و روش های غیر اصولی رهبری حزب می بایست مورد نقد قرار می گرفت. لازم به ذکر است که در تحلیل نهایی هر میزان محفلیسم و کمپین تبلیغاتی پشته پرده ای برای عدم انتخاب ما انجام گرفته بوده باشد، در روز رای گیری هر کس آزاد است که بشکل آزادانه و مخفی به هر کس که می خواهد، رای دهد.

بالاخره پس از پلنوم ۲۷ رهبری، مخالف قرارهای سازمانی حزب، یک جلسه کمیته مرکزی اینترنتی بدون ما تشکیل داد که حکم داد یا فراکسیون را ملغی کنید یا باید از حزب بروید. ما نیز از حزب رفتیم و حزب اتحاد کمونیسم کارگری را ایجاد کردیم.

با این سابقه روشن است که ماهیت این حزب برای تمام این رفقا روشن تر از آنست که نیازی به افشاء گری از عمل تعلیق داشته باشند. اما اگر فقط یک افشاء گری نالازم می بود، ضرورتی به نوشتن این خطوط نبود. متاسفانه این دوستان خواسته یا ناخواسته دارند نسبت به این حزب توهم ایجاد می کنند. تمامی انتقادات و استنادات شان در این ماجرا توهم برانگیز است.

ارجاع به نامه دیبر شماره ۱ منصور حکمت توهم برانگیز است. استناد به این نامه این نظر را القاء می کند که این حزب هنوز حزب “کمونیست کارگری” است، نه در اسم بلکه در ماهیت. و لذا اگر نامه دبیر منصور حکمت را در مقابلش بگذاریم متوجه اشتباه خود خواهد شد. راست روی این حزب یک اشتباه معرفتی نیست، که اگر برایش روشن کنید سیاست هایش با تئوری، پراتیک، سیاست ها و افق منصور حکمت در تناقض است، راه و مسیرش را تغییر دهد. راست روی سیاستی است که رهبری این حزب آگاهانه انتخاب کرده است و اعضاء و کادرهای متناسب با آنرا نیز جلب کرده و پرورش داده است. حزب موجود ذره ای به حزب کمونیست کارگری تحت لیدرشیپ منصور حکمت شباهت ندارد. تنها نقطه مشترک نام حزب است و بس.

رهبری این حزب برنامه یک دنیای بهتر و اصول سازمانی حزب را بایگانی کرده و هر روزه دور می زند، آنگاه ما به نامه دبیر منصور حکمت ارجاع می دهیم. این حزب یک دگردیسی کامل طبقاتی – سیاسی کرده است. حکومت کارگری را به حکومت انسانی، انقلاب کارگری را به انقلاب انسانی بدل کرده است؛ رسما و علنا می گوید اگر از دیکتاتوری پرولتاریا حرف بزنید به ریش تان می خندند؛ از عکس گرفتن با پمپئو برای رقم زدن یک رژیم چنج دیگر تعریف و تمجید می کند؛ مسیح علینژاد را با لنین مقایسه می کند؛ رسما به دولت ترامپ چراغ سبز نشان می دهد؛ به دانشجویان چپ و آزادیخواه در دانشگاه تهران می تازد چون مسیح علینژاد را مرتجع خطاب کرده اند؛ بارها از بیانیه ۱۴ معصوم دفاع کرده است. لیست بلند بالا است و برخی را خود شما در نشریه تان نقد کرده اید.

تاسف آور است که در چنین موقعیتی قرار گرفته ایم. این شرایط برای مایی که از ابتدای شکل گیری این حزب در آن و در کنار منصور حکمت فعالیت کرده ایم و اکنون تفاوت های عظیم و عمیق ده ساله اول حیات حزب را با بعد از آن مشاهده و درک می کنیم بسیار دردناک است. منصور حکمت در پلنوم ۱۴، آخرین پلنومی که در آن شرکت کرد، اعلام کرد که خط او در حزب حاکم نیست. آنگاه ما بیست سال بعد از آن تاریخ و با این میزان انحراف و راست روی در سیاست و تاکتیک، در روش و سبک کار، به نامه دبیر متوسل می شویم. این توهم برانگیز است.

در پایان باید بگویم که زیان چنین روشی از منفعت آن بیشتر است.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate