در مقابله با حمله حماس به انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در خارج از کشور

در مقابله با حمله حماس به انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در خارج از کشور

جمهوری اسلامی روز هفتم اکتبر به کمک پروکسی خود حماس، حمله ای به اسراییل کرد تا با کمک آن صفوف در هم ریخته خود را متحد کرده و حمله ای گسترده تر را به انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی سازمان دهد. در خارج از کشور، اپوزیسیون میتوانست با شعار قطع جنگ، آزادی گروگانها، محکوم کردن حماس و در دفاع از انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی وارد میدان شود و با فراخوان  خود اعلام کند که فقط با انزوای جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب ژن، ژیان، ئازادی است که میتوان به این جنگهای نیابتی در خاورمیانه پایان داد. متاسفانه اپوزیسیون راست، قند توی دلش برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی آب شده بود و برایش هورا می کشید و درنتیجه بیربط به انقلاب مردم ایران شده بود. اپوزیسیون چپ با حمله یکجانبه  برعلیه اسراییل و با نادیده گرفتن خواست آزادی گروگانها، محکوم نکردن حماس و استفاده آن از مردم غیر نظامی و … عملا به چوب زیر بغل جمهوری اسلامی و به جنبش “قوت قلب دادن به حماس” زیر پوشش جنبش ضد جنگ تبدیل شد. چپ ضد امپریالیست و اسلامی درکشورهای اروپایی که پس از جنبش اشغال در سال ۲۰۰۹، از میدان به عقب رانده شده بود و با آغاز انقلاب ژن، ژیان، ئازادی ناخنهایش را می جوید و منتظر فرصتی بود، بلافاصله به میدان آمد تا با کمک مساجد و جنبش اسلام سیاسی، جنبش “قوت قلب دادن به حماس” را زیر عنوان “ضد جنگ” مطرح کرده و در سایه نبود یک جنبش واقعی ضد جنگ، میدان را بدست بگیرد. این جنبش ارتجاعی که هیچگاه از انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی پشتیبانی نکرده بود،  با آبرو خریدن برای جمهوری اسلامی در خارج از کشور، با مطرح کردن دوباره جنبش ارتجاعی اسلامی، انتقام خود را از انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی گرفت. حالا پس از نزدیک به دو ماه که از این حمله به انقلاب ژن، ژیان، ئازادی میگذرد، چگونه میتوان به مقابله با آن پرداخت؟ به نظر من راه را مردم داخل ایران و انجمنهای مدنی و صنفی آن در این دو ماه به ما نشان داده اند که بایستی از درایت سیاسی انها بیاموزیم و بکار ببریم. این راهها چنین اند: ۱. جمهوری اسلامی بعنوان رهبر مهم جنبش ملی اسلامی، سر چشمه جنگهای نیابتی در خاورمیانه است. برای پایان دادن به این جنگها، بایستی به پشتیبانی از انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی پرداخت. فقط با پیروزی این انقلاب است که ریشه این جنگهای نیابتی خشک خواهد شد. ۲. جنبش اسلام سیاسی و همکاران آنها یعنی چپهای ضد امپریالیست و اسلامی بایستی دوباره منزوی شوند. ارزشهای این جنبش و همکاران انها، هیچ فصل مشترکی با جنبش ژن، ژیان ، ئازادی ندارد و در تضاد با آن قرار دارد. بایستی نشان داد که حمایت از کشتار شهروندان غیر نظامی، گروگانگیری و … روشهایی است در خدمت اهداف ارتجاعی این جنبش اسلامی که سالهاست جمهوری اسلامی ، طالبان، داعش و حماس مشغول عمل به آن هستند. بایستی نشان داد انقلاب ژن، ژیان، ئازادی، یک انقلاب مدرن، فمینیستی و غربگراست که اهداف آن در منشور حداقل منتشر شده از جانب ۲۰ ارگان صنفی و مدنی ایران پوشش داده شده است و در تضاد ریشه ای با جنبش ارتجاعی اسلامی و چپ اسلامی و ضد “امپریالیست” است. انقلاب ژن، ژیان ، ئازادی از هر جنایتکاری که بر علیه “امپریالیسم” مبارزه کند، پشتیبانی نمی کند. معیار این انقلاب، ارزشهای انسانی است. ۳. انقلاب ژن ، ژیان ، ئازادی متعلق به کل مردم خاورمیانه است. دشمن اصلی آن در خاورمیانه جنبش اسلام سیاسی است که در رژیمهای مختلف دیکتاتوری خاورمیانه جلوه گر میشود و بر این اساس متحدین و دشمنان خود را می یابد ۴. انقلاب ژن ، ژیان ، ئازادی بدلیل متحد شدن صفوف ضد انقلاب جمهوری اسلامی، ضربه ای محکم خورده است، برای مقابله با این ضربه، به حمایت سیاسی همه نیروهای آزادیخواه و برابری طلب در خارج از کشور نیازمند است تا با منزوی کردن جمهوری اسلامی در محافل سیاسی مختلف، دوباره صفوف انرا به هم ریخته و بتواند بعنوان پشتیبان انقلاب مردم ایران در خارج از کشور عمل کند.

بهزاد مهرآبادی

۲۹ نوامبر ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate