برگی از تاریخ تقدیم به: دختران مبارز و انقلابی در اعتراضات اخیر

نامه ای از یک دختر مبارز در تاریخ (۲۹ / ۸ /۱۳۶۰)، پر از محبت و شور انقلابی و سرشار از روحیه مبارزاتی برای پدر پیشمرگ خود در سنگر دفاع از حقوق زحمتکشان در صفوف پیشمرگان کومه له.

ما ضمن تقدیر از چنین روحیه ای درود های انقلابی خود را تقدیم این رفیق گرامی کرده و نامه اش را که انعکاسی است از آگاهی و شعور انقلابی جوانان کردستان، به اطلاع شما عزیزان خواهیم رساند. 

«سلامی دارم سرشار از افتخار و اشتیاق دیدار برای تو و دیگر عزیزانم در سنگر دفاع از حقوق زحمتکشان در کردستان قهرمان، کردستان جای مبارزان واقعی و مکان تحقق افسانه ها.

پدر عزیزم که باعث سربلندی مایی به راه پرافتخاری که همان راه کارگران و زحمتکشان است، با اراده و قاطعیت ادامه بده و بدان که ما هم در داخل شهر همیشه یار و کمک شما هستیم و با کار و کوشش خود در راه بزرگ شما گام برمیداریم.

هر چند این راه فراز و نشیب زیاد دارد ولی باید رفت تا به مقصد رسید و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، حتی اگر لازم بود کشته میشویم.

پدر جان نامه ات روز  ۱۴/۸/ ۱۳۶۰، به دستمان رسید خیلی خوشحال شدیم و اتفاقآ خانه دایه …. بودیم، همگی ما از دیدن نامه شما خوشحال شدیم گفتند سلام برسان و احوالش را بپرسید.

وضع شهر هم ظاهر آرام است ولی مردم در انتظار بسر میبرند مانند آتش زیر خاکستر، تقریبا شهر حالت آرامش قبل ازطوفان را دارد روز سیزده آبان شهر خیلی ناآرام بود. صدای تیراندازی عجیبی که از صبح شروع شد و تا بعدازظهر ادامه داشت، بگوش میرسید.

صبح زود دانش آموزان دبستان و راهنمایی را جمع کردند که تظاهرات کنند ولی ترسیدند دبیرستان را تعطیل کنند چون میدانستند که شلوغ می شود. ولی ما هم بیکار ننشستیم به حیاط مدرسه رفتیم و به خواندن سرود و دادن شعار پرداختیم، مدیران و مسئولان هم از ترس اصلا بیرون نیامدند. 

ولی دبیرستان ….. خیلی شلوغ شد طوری که شاگردان به حالت تظاهرات بیرون آمده بودند ولی پاسداران شدیدا شروع به تیراندازی کرده و شروع به بازداشت دانش آموزان کردند، عده زیادی را گرفتند.

بعدا عده ای را آزاد کردند ولی هنوز تعدادی در بازداشت هستند.

این هم خلاصه ای بود از اوضاع شهر دیگر وقتت را نمی گیرم همگی سلام می رسانند.

به امید پیروزی.»

قربانت ………… .

(برگرفته از خبرنامه کومه له).

 

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate