کلام جدیدی در گفتگوهای داخل کشور متداول شده که اگر شخصی می خواهد مطلبی بگوید نخست می گوید : ریا نباشه من فلان کار را کردم .
این برای من بسیار تازگی داشت که طرف اول امکان اینکه به او نسبت ریا بدهند را می دهد بعد آن را نفی می کند. آیا این به معنای آن نیست که ریا بقدری رایج است که طرف مجبور است این را بگوید. این کار هیچ تفاوتی با آن ندارد که مثلا بگوید: باور کنید درو غ نمی گویم چون ریا به معنای ظاهرسازی و نقش بازی کردن است .
این مرا به فکر برد که چرا این کلام رایج شده است ؟ ما قبلا هرگز چنین چیزی نداشتیم.
مگر نه اینکه ریاکاری هنگامی است که کسی ادعا و ایده آلی در زندگی دارد که خودش از آن پیروی نمی کند ریاکار نامیده می شود.
خوب که فکر کردم دیدم چقدر ساده لوح هستم که مطلبی به این سادگی را این قدررویش فکر کرده ام . حاج اقا روح الله خمینی بر موج انقلاب ایران که سوار شد وعده هایی داد که بعد آن که به قدرت رسید گفت دروغ گفتم و مردم را فریب دادم .به زبان ساده تر او ظاهرسازی کرد و کلمات دلنشینی مبنی براینکه زن ها هم مثل مردها آزادند و جمهوری خواهیم داشت مانند فرانسه و غیره را دروع گفت و همه را شبیه سازی کرد در صورتی که این سخنان کاملا بر خلاف میل درونی او بود و همان موقع در دل می گفت بگذار دستم به قدرت برسد پوستتان را می کنم . همان حرفی که بعداً هم گفت آن امام ریاکار. خوب وقتی رهبر انقلاب و آیت الله و مرجع شیعیان و پیشنماز چنین کاری بکند از مرید و پس نماز چه انتظاری داریم ؟ اصلا رفراندوم جمهوری اسلامی هم ساقط است چون وعده ی مجلس مؤسسانش هم چیز دیگری از آب درآمد.
خوب یک چنین جامعه ای زیر ضرب و زور پاسداران باید اسلامی می شد. اکثر مردم که مسلمان بودند حالا در جمهوری اسلامی چکار باید بکنند. بله این بار باید به اسلام تظاهر کنند. مثل طالبان که می خواهند همه را دوباره ختنه کنند.
مردمی که درخانه بزن و برقص دارند و گه گاهی هم ممکن است گیلاس مشروبی میل کنند ، چون به محل کار می روند باید خود را مؤمن و نماز خوان معرفی کنند در غیر این صورت مجازات می شوند . پس مجبورند ریاکار شوند و بچه های ریاکار هم تربیت کنند.
یادم آمد که اول انقلاب به مجاهدین لقب منافق دادند. این لقب بدین مناسبت بود که آنها را مارکسیست هایی می دانستند که به اسلام تظاهر می کنند. اگر از حق نگذریم جلوتر از مجاهدین ، امام خمینی مقام نخست منافقین را داشت چون دستکم مطالب مجاهدین آشکار بود ولی خمینی تظاهر به اموری کرد که بدان باور نداشت
اکنون ریاکاری در جامعه بقدری رایج شده است که نمونه های فراوانی از آنها را روزانه در اخبار و حوادث می خوانیم . پس مردم مجبورند برای جلب اعتماد مخاطب در سخنان روزمره خود تأکید کنند که ریا نمی کنند و سخنی درست بر زبان می رانند و البته معلوم نیست که پذیرفته شود.
در انقلاب ۵۷ متفکری مانند میشل فوکو بر این باور بود که « انقلاب مردم ایران انگیزه مادی و اقتصادی نداشت.. ایرانیان خواهان این بودهاند که تجربه و نحوهُ زیستن خود را دگرگون سازند و برای این منظور پیش از هر چیز خود را هدف قرار داده بودند. آنان راه اصلاح را در اسلام یافتند اسلامی که برای آنان هم دوای درد فردی و هم درمان بیماریها و نواقص اجتماعی بود»
و چه اشتباهی کردند.
مردمی که بانک ها را آتش زدند ولی کسی پولی برنداشت و شعار می دادند دزدی کار ساواکه !
امام خمینی در آن مقام و منزلت گفت خدعه کردیم و شرم هم نکرد چون شرم صفتی است که موجب می شود انسان از کار ناشایست خود خجالت بکشد و این بسیار خوبست ولی نمی دانم این را خمینی دانست یا ندانست و مرد که چگونه اعتماد یک ملت را ویران کرد، ویران کردنی که به این زودی ها جبران نخواهد شد.
آری خمینی و حکومت های ریاکارانه پیروانش مسئول از بین رفتن اعتماد فردی در جامعه ما و مسئول چند قطبی شدن افرادجامعه ما هستند..
دیدگاه میشل فوکو درباره انقلاب ایران
دوشنبه – ۱۴ شهریور ۱۴۰۱
۲۰۲۲-۰۹-۰۵