دو قطبی کاذب شورا و سندیکا

اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر ایران دخالت جنبش کارگری برای تاثیر گذاری بر اوضاع به نفع طبقه کارگر را ضروری ساخته و فعالین و تشکل های مستقل جنبش کارگری بیش از پیش بسمت ایجاد تشکل های محل کار و تشکل سراسری کارگری سوق یافته اند. اینکه چه نوع تشکیلاتی و با چه ساختاری باید ساخت تا پاسخگوی نیازهای جنبش کارگری ایران در اوضاع کنونی باشد به مباحثی دامن زده که همگی راهگشا نیستند. از تراشیدن گرایشات من در آوردی و اختراع اختلاف کاذب بین شورا و سندیکا تا پرتاب القاب سندیکالیسم و رفرمسیم به فعالین جنبش مستقل کارگری از جمله مباحثی است که به ایجاد تشکل کارگری یاری نمی رساند. این مطلب کوششی است برای توضیح اختلاف گرایش چپ و راست جنبش کارگری حول شورا و سندیکا در دوران انقلاب و کاذب بودن آن در دوران کنونی و همچنین جایگاه مجمع عمومی تا کمکی باشد به کنار زده شدن اختلافات کاذب تا امر تشکل یابی در دوران حاضر را تسهیل کند.

گرایش چپ و راست در جنبش کارگری

جنبش کارگری ایران دارای دو گرایش چپ و راست است. شکل گیری گرایش چپ و راست در جنبش کارگری ایران حول راه های متفاوت برای دستیابی به خواستهای کارگری شکل گرفته و اختلافات این دو گرایش مرکز مباحث جنبش کارگری از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون بوده است. از جمله حول شورا و سندیکا، شوراهای اسلامی، قانون کار که می توان آنرا به نوعی به مباحث دوران انقلاب ربط داد. اختلاف بر سر تشکل کارگری با مبانی همکاری طبقاتی و یا ستیز طبقاتی (با و یا بدون اجازه از کارفرما و دولت)، سولیداریتی سنتر، سه جانبه گرایی، شورایعالی کار، مبارزه برای حداقل دستمزد و ماده ۴۱ قانون کار هم از دهه هشتاد تا کنون موضوع اختلافات دو گرایش درون جنبش کارگری بوده است. بعنوان مثال کارگران ایران خواهان افزایش حداقل دستمزد هستند اما گرایش چپ و راست دو راه متفاوت در مقابل جنبش کارگری قرار می دهند. گرایش راست با توسل به ماده ۴۱ قانون کار، سه جانبه گرایی و تشکل رسمی نامیدن شوراهای اسلامی بدنبال افزایش حداقل دستمزد است اما گرایش چپ هرگز شورای اسلامی و سه جانبه گرایی را نپذیرفته و از سال ۱۳۹۲ نیز از طریق تعیین یک حداقل دستمزد توسط تشکلهای کارگری و تلاش برای سازماندهی مبارزه کارگری کوشیده برای افزایش حداقل دستمزد مبارزه کند. این دو گرایش حذف شدنی نیستند اما نفوذشان در جنبش کارگری تغییر می کند. بعنوان مثال، فعالین گرایش چپ جنبش کارگری از فعالیت هر ساله برای تعیین رقم حداقل دستمزد برای سال ۱۳۹۹ غفلت کردند و فعالین گرایش راست در “یک چشم بهم زدن” با راه حل امضای تومار به میدان آمدند و چند هفته جدال نیاز داشت تا “خنثی” شوند. قدرت هر یک از این دو گرایش در جنبش کارگری در هر دوره به قدرت فعالین هر گرایش در اقناع کارگران به راه حلهای مورد نظرشان بستگی دارد. اقناع کارگران نیز ربط دارد به اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور در هر مقطع که کدام راه حل را نزد عموم کارگران عملی و معقول جلوه می دهد. مهمتر اینکه مطالبات هر گرایش و راه های دستیابی به آنها مستقیم و غیر مستقیم ربط دارد به اهداف آتی هر گرایش که کدام نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و راههای رسیدن به آن را مد نظر دارند. هر دستگاه تحلیلی متکی به وجود دو گرایش چپ و راست و علل آن برای درک و فهم مسائل جنبش کارگری ایران کفایت می کند مادام که شناخت کافی از جنبش کارگری ایران، تاریخ و مسائل مشخص آن داشته باشد و از گنجاندن مسائل این جنبش در مقولات ذهنی که از جنبش کارگری دیگر کشورها اخذ شده، اجتناب کند.

اختلاف شورا و سندیکا در دوران انقلاب

 

علت اساسی اختلاف دو گرایش چپ و راست جنبش کارگری در دوران انقلاب که خود را در دو نوع تشکل سندیکا و شورا نشان داد دو برداشت و یا دو تحلیل از پیروزی انقلاب ۵۷ بود. اعتصاب عمومی طبقه کارگر سهم اساسی در سرنگونی رژیم شاهنشاهی داشت. از نظر فعالین جناح سوسیالیست جنبش کارگری که رهبری این اعتصابات را در بزرگترین صنایع بعهده داشتند رژیم اسلامی ثمره پیروزی انقلاب نبود بلکه نتیجه شکست انقلاب بود. اما از نظر گرایش راست جنبش کارگری رژیم اسلامی ثمره پیروزی انقلاب و کلیت آن قابل دفاع بود. بنابراین نه تنها می بایست به رژیم تازه به قدرت رسیده فرصت داده میشد تا خود را تحکیم کند بلکه خواستهای کارگری نیز باید به گونه ای مطرح میشد که برای رژیم اسلامی دردسر ساز نباشد. شوراهای کارگری کنترل کارخانجات بزرگ را که اغلب صاحبانشان فرار کرده بودند را بدست گرفتند و آندسته از مطالبات دوران انقلاب خود را که در کارخانه قابل اجرا بود، راسا پیاده کردند، از جمله ۴۰ ساعت کار در هفته و تعطیلی پنج شنبه ها. سر باز زدن شوراهای کنترل کارگری از پذیرش مدیران دولتی در یک تصویر بزرگ ایجاد یک قدرت دوگانه در کارخانجات بود تا به دیگر بخشهای جامعه هم سرایت کند و مسئله قدرت سیاسی را یکبار دیگر باز کند. البته جناح چپ و سوسیالیست جنبش کارگری تنها نبود. اقدام مردم کردستان در پیاده کردن آنچه از ثمره یک انقلاب پیروز مد نظر داشتند و همچنین آنچه در ترکمن صحرا جریان داشت در راستای حرکت جنبش شورایی در کارخانجات بود. احزاب سوسیالیست نیز بر سر پذیرش یا عدم پذیرش حاکمیت رژیم اسلامی بعنوان نتیجه پیروزی یا شکست انقلاب دو شاخه شدند و در سازمان فدایی انشعاب شد. در نهایت رژیم اسلامی شوراها را با اخراج، دستگیری، شکنجه و اعدام فعالین آن سرکوب کرد و به سندیکاهای گرایش راست نیز رحم نکرد. اکنون پس از چهار دهه از سرکوب انقلاب، نه علل تقابل شوراها و سندیکاها وجود دارند و نه حتی خود شوراها و سندیکاها. آنچه اکنون در غیاب صدها شورا و سندیکا جریان دارد “به جان هم افتادن” هواداران “ایده سندیکا و شورا” بر سر اختلاف کاذبی است که خود آنرا تراشیده اند و ربطی به اختلاف شورا و سندیکا در دوران انقلاب ندارد.

در دوران پس از قیام ۱۳۵۷ بیان عمومی و کلی اختلاف شورا و سندیکا گمراه کننده نبود زیرا فعالین جنبش کارگری هم به علل اختلاف این دو نوع تشکل کاملا واقف بودند و هم می دانستند همه سندیکاها در مقابل شوراها نیستند. اما اکنون و پس از چهار دهه توضیح آنچه در آنزمان در جریان بود ضروری شده تا فعالین کنونی جنبش کارگری به بی ربطی القابی که طرفین بحث بهم پرتاب می کنند، پی ببرند. چند روز پس قیام کارخانه ها باز شدند. کارگران با اعتصابات عمومی خود که کمر رژیم شاه را شکست نقش بزرگی در انقلاب داشتند، اما در تقسیم قدرت جایگاه و سهمی نداشتند. در حالیکه “دیگران” برای سهم از انقلاب با هم جدال می کردند و چانه می زدند، کارگران باید به کارخانه ها باز می گشتند و مانند سابق مجددا کار و تولید می کردند! تا قبل از قیام ۲۲ بهمن ۵۷ شورایی وجود نداشت و اساسا کمیته های مخفی اعتصاب مبارزات کارگری را هدایت می کردند. با سقوط رژیم شاه موقتا دیکتاتوری که مانع ایجاد تشکل یابی کارگران بود از میان رفت و تا رژیم جدید پایه های قدرت خود را تحکیم کند کارگران فرصت کوتاهی یافتند تا تشکلهای مورد نظر خود هم شورا و هم سندیکا را ایجاد کنند. صاحبان بسیاری از کارخانجات بزرگ فرار کرده بودند و کارگران از همان ساعات اول ورود به کارخانه با فقدان مدیریت برای اداره کارخانه روبرو شدند. در این دسته از کارخانجات شوراها بسرعت ایجاد و چاره ای جز بدست گرفتن کنترل کارخانه نداشتند. در کارخانجاتی که صاحبانش فرار نکرده بودند حد بالایی از آگاهی کارگری لازم بود تا شورا درست کنند و بر سر بدست گرفتن کارخانه با کارفرمایی که فرار نکرده بود، مبارزه کنند. کارخانه بنز خاور یکی از معدود کارخانه های بزرگی بود که صاحبانش فرار نکرده بودند اما شورا که در همان روز اول بازگشت به کار ایجاد شد، طی مدت کوتاهی روسای تمام بخشهای کارخانه را اخراج کرد و کنترل کارخانه را بدست گرفت. بنابراین کارگران به منظور کنترل کارخانه شورا تشکیل دادند و در غیر این صورت انتخابات گذاشتند و سندیکای جدید درست کردند که طبعا محدودیت های سندیکاهای دوران شاه را نداشت. بطور مثال کارگران برق تهران که نقش مهمی در اعتصابات عمومی داشتند نیز سندیکا تشکیل دادند بدون اینکه مخالف شوراها و کنترل کارگری باشند. در سال ۵۸ و در زمانی که داریوش فروهر وزیر کار بود، از دهها شورا و سندیکای تهران دعوت کردند تا در وزارت کار درباره تشکل سراسری کارگری که منظورشان سندیکا و اتحادیه بود و نه شورا، جلسه ای برگزار شود. در این جلسه که من هم از طرف شورای بنز خاور در آن شرکت داشتم، بحث بین نمایندگان شوراها و سندیکاها بسرعت بالا گرفت. نمایندگان چند سندیکا که به حزب توده نزدیک بودند از اینکه شوراها مثل قارچ همه جا را گرفته اند شکوه می کردند و نمایندگان شوراها از اینکه چرا سندیکاها به زندگی دوران شاهی و انگلی خود هنوز ادامه می دهند، به آنها پاسخ می دادند. در این جلسه اسدی نماینده سندیکای کارگران برق تهران که صحبتهایش را با درود به خلق قهرمان ویتنام شروع کرد، جانب شوراها گرفت. سندیکای کارگران پروژه ای نفت آبادان با چهارده هزار عضو هرگز در مقابل جنبش شورایی نبود. بعلاوه کارگران کارگاههای کوچک و متوسط که هنوز هم بیشترین تعداد طبقه کارگر ایران هستند، همگی و تنها بدین دلیل که شکل مناسب تشکلشان سندیکا و اتحادیه است در مقابل شوراها قرار نداشتند. بنابراین حتی در دوران انقلاب هم همه سندیکاها علیه شوراها نبودند.

در میان سندیکاهای مخالف شوراها، فعالترین ها سندیکاهای نزدیک به حزب توده و اکثریت بودند زیرا شوراها را مخل تثبیت قدرت حکومت اسلامی می دانستند. از جمله، حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نفوذ خود را در بسیاری از سندیکای کارگری کارگاههای کوچک تهران نظیر کفاش، خباز، قند ریز بنوعی حفظ کرده بود. این سندیکاها که در تهران حدود ده تا بودند و از پائیز سال ۵۷ فعال شدند در مقابل شوراها ایستادند بدون اینکه موقعیت و وزن گذشته خود در دهه بیست را در جنبش کارگری داشته باشند. نمونه دیگر سندیکای کارگران کارگاههای کوچک چاپ تهران بود. هیات مدیره این سندیکا حاضر نبود کنار برود مگر مطابق با روال و مقرراتی که رژیم شاه برای سندیکاها تعیین کرده بود. رژیم شاه رفته بود اما هیات مدیره سندیکا هنوز به مقررات سندیکایی رژیم شاه وفادار بود! مهمتر اینکه فعالین کارگری که کارگر سوسیالیست در میان آنها کم نبود برای ایجاد سندیکای جدید به مقررات رژیم سرنگون شده گردن گذاشتند تا هیات مدیره را عوض کنند.(۱) سندیکاهای دوران شاه متعلق به هیچ کدام از گرایشات درونی جنبش کارگری نبودند زیرا جهت گیری، روال کار و مقررات آنرا وزرات کار رژیم شاه تعیین کرده بود. کمااینکه شوراهای اسلامی که قانون و مقرراتشان را مجلس تصویب کرده و به تایید شورای نگهبان رسیده، متعلق به هیچ گرایش درون جنبش کارگری نیست. کارگران کارگاههای کوچک چاپ تهران اعم از سوسیالیست و غیر سوسیالیست برای ایجاد سندیکا یک محافظه کاری و قانونگرایی غیر قابل درک را در دوران انقلابی نمایندگی می کردند!

شورای “نظارت” یا “دخالت”

با فشار خرد کننده رژیم علیه شوراها از جمله اخراج و دستگیری نمایندگان شوراها، بلوکه کرده حسابهای بانکی، جلوگیری از ترخیص لوازم آنها از گمرک، ممنوع کردن کارخانجات از فروش لوازم لازم به کارخانجاتی که در کنترل شوراها بود، در زمستان ۱۳۵۸ چند صد نماینده شوراها در مسجد جواد واقع در میدان ۲۵ شهریور تهران (هفت تیر) جلساتی برگزار کردند تا درباره مشکلات خود تبادل نظر کنند. کارخانجاتی که تهیه مواد اولیه تولید آنها از بازارهای ایران امکان پذیر بود و تولیداتشان هم مصرف کننده خاص نداشت امکان مقابله با فشارهای رژیم را بیشتر داشتند. بعنوان مثال یک شرکت تولید پوشاک که پیراهن مردانه تولید می کرد چرخ خیاطی، اطو، نخ، دکمه و پارچه را می توانست از بازارهای ایران حتی با دشواری تهیه کند و به تولید ادامه دهد. محصولاتش را هم در بدترین حالت خود کارگران می توانستند از طریق دست فروشی، بفروش برسانند. در مقابل ادامه تولید برای امثال کارخانه خاور آسان نبود. کارخانه ایدم تبریز موتورهای بنز برای کامیونهای خاور و برای اتوبوس و مینی بوس های ایران ناسیونال را تامین می کرد و با نرسیدن موتور تولید در خاور متوقف میشد. البته گروه صنعتی خاور از سهام داران عمده کارخانه ایدم بود و شورای آنها نیز با شورای خاور مناسبات خوبی داشت. رژیم شورای کارگران کیان تایر را زیر فشار شدید گذاشت تا به کارخانه خاور لاستیک نفروشند. اعضای شورای کیان تایر تسلیم نشدند و لاستیکهای لازم را به شورای خاور فروختند. رژیم حسابهای بانکی کارخانه را بلوکه کرد و شورا بجز حساب بانک ملی شعبه کارخانه به حسابهایش دسترسی نداشت. کامیونها توسط دفتر مرکزی شرکت فروخته میشد و بخشی از پول به حساب بانکی که حقوق کارگران را پرداخت می کرد، واریز نمیشد. حتی تامین یک وعده غذای گرم هم غیر ممکن شد. یک سوم یک نان بربری، دو تخم مرغ آب پز و چند سیب زمینی تنها غذایی بود که شورا می توانست تامین کند. برای مقابله شورا تصمیم گرفت فروش را راسا بعهده بگیرد و با پول آن کارخانه اداره کند. یک روز بعد از ظهر، ساعتی پس از آنکه که آخرین کارمندان دفتر مرکزی در بلوار الیزابت شرکت را ترک کردند، دهها کارگر وارد ساختمان شدند و وسائل اداری یک ساختمان پنج طبقه بجز بخش بایگانی را خالی و بار کامیونهای نو و نمره موقت خاور کردند و به محل کارخانه در جاده ساوه بردند. بدین ترتیب بخش فروش به کارخانه منتقل شد و شورا مستقیما فروش را بدست گرفت و با پول آن اندکی و برای مدتی اوضاع بهبود یافت. از معضلات یک شورا برای کنترل یک کارخانه تولید پوشاک تا معضلات شورایی نظیر کارخانه بنز خاور، شوراهای کارگری در سطوح مختلف با انبوهی از معضلات روبرو بودند. بررسی این معضلات موضوع محوری جلسه چند صد نماینده شوراهای کارگری بود که تا زمستان ۵۸ هنوز دوام آورده بودند. این معضلات بخشی از شوراها را به این نتیجه رسانده بود که کنترل کارخانه را به مدیران دولتی بسپارند و به نظارت بر کلیه امور بسنده کنند. عقب نشینی از شورای کنترل کارخانه به شورای نظارت بر امور کارخانه. از نظر آنها فشارهای رژیم از جمله متوقف شدن تولید و یا ناتوانی در فروش تولیدات اوضاع اقتصادی کارخانه را چنان وخیم می کرد تا زمینه برای عوامل رژیم فراهم شود و کارگران را علیه شورا بشورانند. این بزرگترین کابوس بود. شوراها باید از رژیم اسلامی شکست می خوردند نه از شورش کارگران! شوراها باید بعنوان تجربه مثبت در تاریخ جنبش کارگری باقی می ماند برای دوران بعد که دوباره کنترل کارخانه در دستور قرار بگیرد. قدرت دوگانه در کارخانه ها به دیگر بخشهای جامعه سرایت نکرده بود و رژیم با سرکوب بی رحمانه هر روز بیشتر کنترل کارخانجات را بدست می گرفت تا پس از هفت تیر ۱۳۶۰ آخرین شوراها نیز منحل شدند.

  

ادامه دارد.

  • برای توضیح بیشتر رجوع کنید به “دو استراتژی در جنبش کارگری”، “مروری به مبارزات کارگران صنعت چاپ تهران”، انتشارات کارگر امروز، چاپ اول تیرماه ۹۷ – ژوئن

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate