رئیس جمهور شدن یک آدمکش و وصله های ناجور 

اراده مردم ایران از دیماه ۹۶ عبور از کلیت رژیم اسلامی است و لذا در مراسم تعیین جناح بد و بدتر رژیم شرکت نمی کنند کمااینکه در دوم اسفند ۹۸ شرکت نکردند. امتناع مردم برای شرکت در مراسم ۲۸ خرداد چنان گسترده است که حتی مقامات و نشریات رژیم هم قادر به پنهان کردن آن نیستند. دره عمیق بین مردم و رژیم و طرفدارانش در مراسم ۲۸ خرداد مجددا و به گونه ای آشکار می گردد که جایی برای بی طرفی باقی نگذارد و ادامه کاری افراد و جریاناتی که می کوشند تا با توسل به مقامات رژیم و از جمله آیت اله قاتل بدنبال منافع خود باشند، مختل کند. حتی تحقق خواستهای ابتدایی و گوناگون مردم ایران نیز در گرو سرنگونی رژیم اسلامی است.   

تمام باندها و جناحهای رژیم اسلامی مستقل از اینکه اکنون چه مناسبتی با خامنه ای و سپاه دارند از همان ابتدا و برای تثبیت این رژیم آدم کشته اند. اما ویژگی مراسم ۲۸ خرداد رئیس جمهور شدن آیت الهی است که حتی از نظر آیت اله منتظری که قرار بود جانشین خمینی شود نیز یکی از جنایتکاران تاریخ است. خامنه ای و سپاه در مراسم ۲۸ خرداد یک آدمکش به نام ابراهیم رئیسی را از صندوقها بیرون می آورند و مردم ایران را شریک جرم آدمکشی رژیم اسلامی خواهند کرد. بدین ترتیب ۲۸ خرداد یکی از تاریک ترین و شرم آورترین روزهای تاریخ مردم ایران خواهد شد. با رئیس جمهور شدن یک قاتل جامعه ایران دو پاره میشود. پاره ای که با هر بهانه ای در این مراسم شرکت می کنند و باعث شرمساری تاریخی مردم ایران میشوند که یک آدمکش را “انتخاب” کرده اند و پاره ای که شریک جرم بدنام کردن مردم ایران نیستند. 

طبقه کارگر ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی دچار یک فلاکت مرگبار اقتصادی شده که دهه ها پس از رژیم اسلامی نیز از تاثیرات مخرب جوانب گوناگون آن در زندگی خود رها نخواهند شد. این وضعیت نتیجه سرکوب جنبش کارگری توسط کلیت رژیم اسلامی است از طریق اخراج، دستگیری، شکنجه و اعدام فعالین جنبش کارگری و انحلال تشکلهای کارگری است. 

جنبش کارگری آموخته است که برای رسیدن به خواستهایش فقط بر نیروی خود و متحدینش در دیگر جنبشهای اجتماعی متکی باشد. پس از ۴۳ سال چشم امید داشتن به انواع و اقسام مقامات و ارگانهای رژیم که خود تماما بانی اوضاع اسفبار فعلی دهها میلیون کارگر هستند، بیش از یک ساده لوحی است. اما توسل به آدمکشی به نام ابراهیم رئیسی به ریشخند گرفتن تاریخ خونبار کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ است. جنبش کارگری و فعالینش از جمله پیشروترین ها در عبور از مقامات، ارگانها و قوانین رژیم بوده اند. از سال ۹۲ تا کنون تشکلها و فعالین جنبش مستقل کارگری از ماده ۴۱ قانون کار، سه جانبه گرایی و شورایعالی کار عبور کرده اند و شورای اسلامی را نیز دهه هاست کنار گذاشته اند.   

جنبش مستقل کارگری ایران و متحدینش در جنبشهای زنان، دانشجویی، معلمان و بازنشستگان و رفع ستم ملی با خواست “نان کار آزادی” با پسوندهای مختلف بخشی جدایی ناپذیر از حرکت کل مردم ایران علیه رژیم اسلامی است. این جنبشهای طبقاتی و اجتماعی نه با زد و بند با مقامات رژیم بلکه با اتکا به خود و با پایان عمر رژیم به خواستهای خود خواهند رسید. شرط موفقیت هر یک از این جنبشها ابتدا در آن است که در شکاف رو به گسترش بین مردم و رژیم “وصله ناجور” نباشند. نه تنها این، بلکه در این برهه همراه شدن با مراسم خامنه ای و سپاه که می روند تا یک قاتل را از صندوقها و به نام مردم ایران در آورند، تحت هر عنوان و بهانه ای نابخشودنی است. پایان عمر رژیم اسلامی دور نیست. مردم و تاریخ ایران به این روزها بر می گردد و درباره افراد و جریاناتی که در ساختن “روز شرمساری” مردم ایران دخیل بودند، قضاوت خواهد کرد. تشکلهای جنبش مستقل کارگری ایران و فعالینش از هر گونه دخالت و شرکت در مراسم ۲۸ خرداد که چند هفته ای است آغاز شده امتناع می کنند. جنبش مستقل کارگری ایران، تشکلها و فعالینش نه تنها “وصله ناجور” مردم ایران نیستند بلکه پیشا پیش به کسانی که دارند به پرونده سازی علیه مردم کمک می کنند که گویا یک آدمکش را به ریاست جمهوری “انتخاب” کرده، هشدار می دهند. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate