به مناسبت دوم سالروز قتل حکومتی مهسا«ژینا» امینی «در تصور یک رویا» بدون زن زندگی میمرد و دنیا خالی از عواطف می شود. هیچی دینی، هیچ باوری مقدمتر از یک تار موی زن نیست که در رقص با باد ستون جهل را فرو می ریزد تا زندگی را معنا میکنند تصور کن، اگر باد زنانه نمیوزید و خورشید با لطافت ...
ادامه مطلب »شعر
سه شعردر سالگرد کشتارخونین ۶۷
سه شعردر سالگرد کشتارخونین شصت وهفت و سراسردهه شصت ، باز نشر می کنم حسن حسام اول ـ مقتول «لعنت آباد»* هنگامْ که غبار خاکستریِ سحر بر چهرهی خیس بنفشهزار مینشیند و عطر بیدریغ آفتابِ پگاه کوچههای یخزده را گرم میکند، زیر نگاه آن که در چارقدِ سیاه خود شکسته و شوق دیدارت را بر آستانهی در نشسته است، میآیی! ...
ادامه مطلب »بچههای نسلِ ما
ما، بچههای این دورهوزمانهایم، این زمانهی سیاسی. تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب، همهی موضوعها و حرفها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آنها – همه، موضوعهای سیاسیاند. چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی، ژنهایت، سابقهی سیاسی دارند، پوستات رنگِ سیاسی دارد و چشمهایت، نگاهِ سیاسی دارند. هر چیزی که بگویی، منعکس میشود و حتا اگر چیزی ...
ادامه مطلب »دشت ها ی سرخ خاوران
دشت ها ی سرخ خاوران . ای همیشه عاشق ای همیشه عاشق ای همیشه زنده . ای همیشه با من ای همیشه در من با تو … قلبم پرتپش با تو قلبم می زند . با تو … فریادم آه و … آهم سکوت سکوتم انفجار مهیب … آتش مذاب از قلۀ دماوند همواره پایدار . تو… از درون چشمان ...
ادامه مطلب »اعدام …
اعدام … همصدا با اعتصاب غذای زندانیان در سه شنبه های نه به اعدام . استعمار … برای سلطه و غارت نیازمند ملتی … زبون و بی هویت و تسلیم به نوکرانش…همواره می دهد حکم خشونت زندان … شکنجه و… قتل معترضان . با حکم یا بی حکم وه … چه بی شمارند اعدام ها حتا… بعد از سالیان دراز ...
ادامه مطلب »یک پنجره برای دیدن دریا
اینجا ما مجبوریم چیزهای زیادی را تصور کنیم مثلا یک پنجره برای دیدن دریا از درونش ما دریا را جور دیگری از پشت پنجره میبینیم متفاوتتر از آنچه که از پشتِ سیم های خاردار میتوان دید صدای کودکی در عصر گاهان- اما کو کودک؟ زنی بر پلکان آستانِ خانهای- اما کو خانه؟ کمدی پر از لباسهای زمستانی سکوتی که دارد ...
ادامه مطلب »من مجازات میخواهم!
آنها تفنگهای پر از باروت را آوردند آنان دستور این کشتار وحشیانه را صادر کردند آنها اینجا با خلقی مواجه شدند گردآمده به حکم عشق و وظیفه که سرودی میخواندند. دخترک با پرچمش فرو افتاد و پسر، خندان، زخمی، در کنارش مردم وحشتزده، با درد و خشم دیدند آنان را که بر خاک میافتادند و همانجا که کشتگان افتاده بودند ...
ادامه مطلب »عریان دل تنها
«عریان دل تنها» طناب و چوبه دار، که گفتن تقدیر ماست خودمان خریدیم یا کسی بر گردن ما انداخت راستی چه کسی بود که تقدیر را در ذهن ما کاشت؟..» سالهاست، هنوز صدها سال است که از جهل خود، بیگانه با خویش تن به بردگی دادیم «یعنی در ...
ادامه مطلب »برای قضاوت آیندگان
«برای قضاوت آیندگان» بر گرفته از دفتر یادداشتهای روزانه *از ما سوالات زیادی می پرسند…؟ البته ما«انسانگرایان»کور راههای ناهموار و بی انتها را پشتسر گذاشتیم و همیشه برای سوالات که در برابر ما بوده سعی خودمان را کردیم تا پاسخی منطقی پیدا کنیم ما، باز کردن گره های «کور مبارزه» را برای رسیدن به تغییر بلدیم« در طول زمان یاد ...
ادامه مطلب »مهلت خروج
مهلت خروج تقدیم به تمام پیشروها در فلسطین اشغالی نوریت عزیز! فلسطین… نامیست فنا ناپذیر و ابدی که با خون جهنده از رگ میلیون ها فلسطینی در شب ها و روزهای پیوسته … نزدیک به صد سال بر سینۀ دردمند سرزمین فلسطین نوشته شده و تاریخ همه را مستند بخاطر دارد تو… از بخش شرارت بار اشغالی تو… از ...
ادامه مطلب »بیهود تمنا می کنید… !
بیهود تمنا می کنید… ! «او مُرده» در ایام نوجوانی من دفن خدا را در خواب و بیداری دیدم زمانی که! خمینی را بر مدار آسمان – رقصانیدن و سایهی، نگاهها را بسوی ماه چرخانید «عکس امام در ماه ست» در آن شب، آسمان سیاه و شهر تاریک بود و من! «فقط جسد متعفن خدا را می ...
ادامه مطلب »حد و مرز دمکراسی کجاست؟
حد و مرز دمکراسی کجاست؟ نقش برخی از نیروهای چپ گذشته و امروز در روند انتخابات درایران؛ دراینکه باید به دمکراسی و آزادی اندیشه و گفتار ارج نهاد، شکی نیست! ولی آیا مفهوم دمکراسی این است که با هر حکومت جنایتکاری همصدا شویم؟! طیفی از چپهایی که سازمان و هم افرادش نامدار بودند، از کادرها، اعضا و هوادارانش که برای ...
ادامه مطلب »کودکان فلسطینی
کودکان فلسطینی فاجعه …جاریست دست یاری نیست نیست… کشتارهمچنان… پیوسته پیوسته میدرد نسل فریاد رس کیست… دخترک … با سرو صورت و گردن غرقه به خون با سلاخی صورت … و گونه ای آویزان به خود می پیچد و بی تاب است ز درد … با دست کوچک خود بخش آویزان صورت را در جایش نگه می دارد ...
ادامه مطلب »بیت الاحمار ِ حضرت ِ آقا
بیت الاحمار ِ حضرت ِ آقا شعر از : شادی سابُجی 1 ولّی امر بر انجام ِ انواع ِ شرارت ها که می بوده ، ۲ به یادش نیست کهریزک، به زیر ِسوله ی آهن، ۳ جنایت های بسیاری به حق ِپیکر ِانسان وُ انسان شد، ۴ ولی هرگز نگفتا آن ...
ادامه مطلب »انگشت برخون می زنی تو ؟!
انگشت برخون می زنی تو ؟! االله در خون آیات در خون مِحراب در خون سجاده در خون تسبیح در خون مُهر ِ عبادت خشکیده ازخون آب ِ وضویش از لَجه ی ِ خون چشمش پُراز خون ریش بلندش گلرنگ از خون لباده در خون عمامه در خون چنگال در خون برمال ِ او خون بر خوان او خون ...
ادامه مطلب »اسیرمان کردند
اسیرمان کردند به زندانمان افکندند من میان حصارها تو بیرون آن بیآنکه کاری از دستم برآید تنها کار این است که انسان دانسته یا ندانسته زندان را در خودش تاب بیاورد با انسانهای بسیاری چنین کردهاند انسانهایی شریف، زحمتکش، خوب و همان قدر که تو را دوست دارم، لایق دوست داشته شدن. – ناظم حکمت
ادامه مطلب »آهای آیندگان
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی میکنم امروزه فقط حرفهای احمقانه بیخطرند گره بر ابرو نداشتن، از بیاحساسی خبر میدهد، و آنکه میخندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است. این چه زمانه ایست که حرف زدن از درختان عین جنایت است وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم! کسی که آرام به راه خود میرود گناهکار است ...
ادامه مطلب »قصاوتم می کنند
قصاوتم می کنند بدون اینکه حتی یک چای تلخ و شیرین با من نوشیده باشند… و من بیاعتنا به قضاوتها زندگی میکنم با رؤیاهای که تصور آن برایشان سخت است تصور پرواز در خواب و بیداری به زندگی معنا می بخشد امید را دوباره می زایید و من، دوباره می نویسم از دنیای بدور از قضاوتها صمیمانه پاسخ میدهم به ...
ادامه مطلب »فلسطین
«فلسطین» های آدمکها برای لحظهی هم، اگر شده به ما «کودکان فلسطین» هم فکر کنید به سرزمین خونینی چون «فلسطین که کودکانشان زیر تانک و توپ له می شوند «نگاهی هر چند اندک و تار بیاندازید…» اگر شده مثل کودکان اکراینی از سر مصلحت و به دروغ «ژست انسانی بگیرید» و- اشکی بریزید تا ما باور کنیم جدا از ...
ادامه مطلب »حسرت به سلطانی
حسرت به سلطانی شعر و متن از : شادی سابُجی ۱ دلا ای دل دلا ! دیدی که زیرک زاده ی حسرت به سلطانی، ۲ برای سلطه بر ایران و ایرانی، که محروم است بر آن ۳ این چنین اش چند سالی، چِل چل ِچندین ِ چن سالی، ۴ چگونه می شود ...
ادامه مطلب »