اعلامیه به مناسبت ده اکتبر روز جهانی مبارزه برای محو مجازات اعدام

اعلامیه سازمان راه کارگر به مناسبت ده اکتبر روز جهانی مبارزه برای محو مجازات اعدام

  اين چه نوع جامعه‌اى است كه وسيله بهترى براى دفاع از خود، جز جلاد نمى‌شناسد؟

تیتر فوق، فرازی از مقاله درخشان کارل مارکس با عنوان “مجازات اعدام” است که بیش از ۱۷۰ سال پیش در ژانویه ۱۸۵۳ میلادی نوشته شده و در فوریه همان سال در روزنامه “نیویورک دیلی تریبون” به چاپ رسیده است.

مارکس و آزاداندیشانی چون او، زمانی بر نفی بی قید و شرط مجازات اعدام پای می فشردند که حتی یک دولت و کشور حاضر نشده بودند این مجازات ضدبشری و محصول دوران توحش را کنار بگذارند.

بر طبق بررسی های تاریخی، کشور ونزوئلا اولین کشوری بوده که در سال ۱۸۶۳ اقدام به لغو مجازات اعدام نمود که بعدا تعداد دیگری از کشورهای قاره امریکا به آن پیوستند. البته این تحول در دولتهای مذکور، بیشتر از آنکه ناشی از اعتقادات عمیقا اومانیستی باشد، تحت تاثیر گرایش جدیدی در مذهب کاتولیک بوده با عنوان “به کائنات دست نزنید” یعنی “خدا خودش خلق کرده و فقط خود اوست که میتواند تاریخ مرگ مخلوق خود را اعلام و اجرا کند!!” بر مبنای همین گفتمان است که این دسته از پیروان کاتولیک و مسیحیت، هم با مجازات اعدام مخالفند و هم با سقط جنین ( حق انتخاب زنان برای پایان بارداری). این در حالیستکه تاریخ اینگونه مذاهب بویژه در دوران قرون وسطا سرشار بوده از جنایت و دگراندیش کشی و همدستی با حکومتهای سلطنتی برای بازتولید جنایت و سرکوب.

اما دیدگاه ما سوسیالیستها و سایر آزاد اندیشان و نیروهای بشردوست، حرکت از موضع “عدم دخالت در کار خدا” نیست، بلکه ریشه های عمیق انسانی دارد. کارل مارکس در آن موضع گیری درخشان با صراحت نوشت:

“اگر غيرممكن نباشد، در واقع بسيار دشوار است، اصلى بنا گردد كه در نظر باشد با آن « اصل » برحق بودن و مفيد بودن مجازات اعدام در جامعه‌اى كه به متمدن بودن خود مى‌بالد، اثبات گردد.» او سپس‏ مى‌افزايد: « اين چه نوع جامعه‌اى است كه وسيله بهترى براى دفاع از خود جز جلاد نمى‌شناسد؟ آيا ضرورى نيست به جاى ستايش‏ جلادى كه دسته‌اى از جنايتكاران را اعدام مى‌كند تا جا را براى جانيان بعدى باز كند، به طور جدى درباره تغيير سيستمى انديشيد كه چنين جنايت‌هايى را به وجود مى‌آورد؟ »

منطق ما این است: نظامات مبتنی بر نابرابریهای طبقاتی به ناگزیر آسیب های اجتماعی گوناگون را پدید می آورند که میتوانند عوارضی نظیر خشونت شهروندان، بزه کاری، جنایت و تبهکاری … را بدنبال داشته باشد. پاسخ ما به مجموعه این اسیبها و خشونتها باید یک پاسخ همه جانبه باشد و آن اینکه باید به ریشه ها دست برد و سراغ علل گشت نه معلول ها.

به همین خاطر در طول یک و نیم قرن گذشته، جنبش لغو مجازات اعدام، توانسته روزبروز دولتها و کشورهای بیشتری را وادار کند که دست از این جنایت عامدانه ضدبشری بردارند. به طوریکه هم کنون بیش از ۱۱۰ کشور این مجازات را بطور کامل لغو کرده اند، بیش از پنجاه کشور علیرغم عدم حذف آن از قوانین قضایی خود، عملا از اجرای آن خودداری میکنند و تنها حدود سی دولت در جهان هستند که کماکان هر ساله از چند نفر تا چندصد و گاه چند هزار نفر را به جوخه اعدام می سپارند.

چین، ایران، عربستان، عراق، پامستان، امریکا، افغانستان، سومالی و سودان جنوبی بیش از نود درصد اعدامها را اجرا میکنند و رژیم اسلامی ایران به لحاظ سرانه جمعیت، رکورددار اعدامها در جهان است و در سالهای اخیر تنها رژیمی بوده که کودکان زیر هیجده سال را به جوخه اعدام سپرده است.

اکثریت سی کشوری که هنوز مجازات مرگ را اجرا می کنند معمولا آنرا فقط برای جرائم جدی نظیر قتل عمد و جنایت سازمان یافته به اجرا در می آورند. تنها معدودی رژیمهای اسلامزده نظیر ایران، عربستان، افغانستان، پاکستان و … هستند که برای جرائمی غیر از قتل عمد نیز مجازات مرگ صادر می کنند نظیر : کفرگویی و توهین به مقدسات، مبارزه و مخالفت سیاسی پیگیر با رژیم حاکم با بهانه هایی همچون: محاربه با خدا، به خطر انداختن امنیت جامعه و … یا صرفا به خاطر گرایش جنسی متفاوت و نیز حتی جرائم اقتصادی کلان و یا قاچاق و مصرف مواد مخدر و غیره. البته در چین نیز که امار دقیقی از میزان اعدام منتشر نمی کند، علاوه بر قتل عمد، برای سایر جرائم سیاسی یا اقتصادی نیز حکم اعدام صادر می شود.

در ایران چه در دوره حاکمیت سلطنت پهلوی و جه در دوره جمهوری اسلامی، اعدام همواره ابزاری هم برای مقابله با عوارض آسیبهای اجتماعی نظیر: تجارت مواد مخدر و قتل عمد بوده و هم وسیله ای برای سربه نیست کردن مخالفین سیاسی.

رژیم اسلامی ایران در طول ۴۴ سال حاکمیت فاشیستی، علاوه بر اعدام دهها هزار زندانی سیاسی و عقیده تی بویژه در دهه شصت، دهها هزار نفر را به خاطر “جرائم غیر سیاسی” اعدام کرده و حتی در سالهای اخیر دست کم هر سال بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر را اعدام کرده است. این سوای جنایاتی است که در کف خیابان و در سراسر ایران در مواجهه با جنبش های اجتماعی و اعتراضی انجام داده و یا ترورهایی که در داخل و خارج کشور بدون برعهده گرفتن مسئولیت آنها انجام داده است. با این همه، مهمترین منطق این رژیم و همه حامیان مجازات اعدام در جهان، که هدف آنها صرفا کاهش جرم و جنایت است، بر طبق همه آمارها ثابت شده که پوچ و بی اساس است. اعدام هزاران زندانی سیاسی و عقیده تی نتوانسته از ابعاد اعتراض و مبارزه مردم ستمدیده بکاهد و اعدام قاچاقچیان و بزه کاران هم به هیچوجه نتوانسته از ابعاد تبهکاری و سرقت، تجارت مواد مخدر، خشونت، جنایت و فساد گسترده اقتصادی بکاهد. خود دست اندرکاران رژیم هم اعتراف می کنند که این جرائم در همه حوزه ها علیرغم بگیر و ببندها و شکنجه و سرکوب و اعدام، در حال افزایش است.

بنابراین جا دارد یکبار دیگر در روز بین المللی پیکار برای پایان دادن به مجازات ضدبشری اعدام، همه توان و تلاش خود را بکار گیریم که با فشار جنبشهای اجتماعی و انقلابی، بساط این مجازات ضدانسانی در ایران و سایر مناطق جهان برچیده شود و آزادی و برابری و عدالت و پاسخ علمی و انسانی به آسیب های اجتماعی در سراسر جهان، مستقر گردد.

نابود باد همه اشکال سرکوب، شکنجه و اعدام

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

 دهم اکتبر ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate