سوران

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش نهم)

همچنانکه در قسمت قبل هم اشاره کردم بعد از درگيري در نجي ، دو روز در دره ايي نزديک به روستاي سپي بن مخفي بوديم. در آن دره دکتر رضا فرصت پيدا کرد که عمل جراحي هيرو را انجام و او را از مرگ نجات دهد. براي اينکه بعد از عمل جراحي زخمهاي هيرو بهبود يابد ، يک تيم از ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش هشتم)

در قسمت قبل به آنجا رسيدم که ما براي ضربه زدن به يک گروه ضربت که هر روز از روستاي آويهنگ حرکت و از دره پايين روستاي نجي عبور ميکرد ، در دره پايين روستاي نجي مانده بوديم. آخرين اطلاعات رسيده تا شب قبل ساعت ۹ اينبود که هيچ نيرويي از نيروهاي رژيم به روستاي آويهنگ نيامده اند. صبح زود ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش هفتم)

در قسمت قبل به آنجا رسيدم که بعد از وارد شدن به منطقه چم شار سنندج , کاک حبيب الله کيلانه تصميم گرفت که روي جاده سنندج – مريوان و در نزديکي روستاي آرندان کمين گذاري کرده و به کنترل جاده بپردازيم. همچنانکه در قسمت قبلي اشاره کردم محل کمين در پايين گردنه آريز قرار داشت. واحدهاي مورد نظر سازماندهي ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش ششم)

قسمت قبل را در آنجا به پايان بردم که در دامنه کوه آبيدر , بچه ها يکي پس از ديگري به مکاني که من و جلال باوەريز منتظرشان بوديم  رسيدند . چون من و جلال احتمال ميداديم در پايين دره نيروهاي رژيم کمين گذاري کرده باشند تصميم گرفته بوديم وقتي بچه ها به ما ميرسند ما از جلو حرکت کنيم ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش پنجم)

بالاخره تابستان در حال سپردن جاي خود به پاييز و شبهاي طولاني و تاريک است و من هم فرصتي پيدا کردم که داستاني را که شروع کرده بودم ادامه بدهم. و اکنون قسمت پنجم  …از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى را در زير ملاحظه ميکنيد. … قسمت قبل را در آنجا به پايان بردم که بعد از يک ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعیت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش چهارم)

همچنانکه در قسمت قبل اشاره کردم , اولين عمليات سال ١٣٦٨ را با عمليات نظامى در شهر مريوان شروع کرديم . عملياتي بزرگ و موفق و بهتر از هر چيز بدون تلفات جاني . بعد از عمليات دوباره به اردوگاه برگشتيم . بعد از مدت کوتاهي که در اردوگاه بوديم باخبر شديم که  رژيم بعث تمام راه ها و مسيرهايي ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعيت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش سوم)

زمستان ٦٧ روزها در آموزشگاه مشغول تمرينات نظامي و يادگيري کار با سلاحهاي سبک و سنگين بوديم … بعد اظهر ها هم ورزش و يادگيري فت و فنون کاراته در جريان بود … کا يدي کريمي مسئول تمرينات ورزشي و آماده کردن جسمي واحد بود … يدي کريمي در پيشبرد وظايف محوله , انساني جدي و پر انرژي بود که ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعيت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش دوم)

در قسمت اول به آنجا رسيدم که تلاشي براي به شکست کشاندن يک انتخابات مهندسي شده با هواداران گرايش فرخ کاوه را شروع کرديم و از اين گفتم که طرف مقابل طوري مهره ها را چيده بود که شانس پيروزيشان زياد بود و ما هم با فقدان کانديد براي پست مسئول سياسي پل روبرو بوديم. کار سختي بودولي غيرممکن هم ...

ادامه مطلب »

از شوخى تا واقعيت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش اول)

از شوخى تا واقعيت با اژدرهاى بهمن خانى(بخش اول) مقدمه ايي کوتاه مدتي قبل در يکي از اين صفحات فيسبوکي به عکسي از سه نفر از رفقاي جانباخته برخوردم . هر سه اين رفقا در سال ١٣٦٨ و در سه محل و تاريخ متفاوت به دست افراد مسلح و جنايتکار حزب دمکرات جان خود را از دست دادند . رحمان ...

ادامه مطلب »

چند نکته در مورد نوشته جمشيد عبدي و  تاثيرات لينک : فرهنگ و اخلاق کمونيستي در مجادلات سياسي بر مطالبش

دوستي به اسم جمشيد عبدي که فکر کنم از هوادران ابراهيم عليزاده مسئول بخش کردستاني حزب کمونست ايران باشد مطلبي را با لينکي از رهبر سازمانش را منتشر کرده است که خواندن  لينک  فرهنگ و اخلاق کمونيستي و نتيجه عملي و تاثيرات اين بحث در نوشته هاي دوستمان جمشيد  بر عليه مخالفين  وي … خالي از لطف نيست. اين را ...

ادامه مطلب »

Google Translate