چند نکته در مورد تظاهرات ها در تورنتو و سیاست ما

در تورنتو ما ایرانی ها تا به حال تظاهرات زیادی علیه رژیم اسلامی داشته ایم.

من بابک یزدی این افتخار را دارم که در سی سال گذشته یکی از سازمان‌دهندگان تعداد زیادی از این تظاهرات و اعتراضات علیه رژیم اسلامی در این شهر بوده ام.

ما در در تمامی تظاهرات و آکسیون هایی که شرکت کرده و می کنیم با بنر و لوگوی حزبی شرکت کرده و همچنین پوستر و عکس هایی هم متناسب با برنامه و فراخوان ها با خود داشته ایم. 

ما در این شهر انواع تظاهرات و آکسیون از طیف ها و جریانات مختلف داشته ایم. من در اینجا بیشتر به تظاهراتی که خود ما یا سازمانده و یا بخشی از آن بوده  و حداقل شرکت کننده در آن بوده ایم را اشاره خواهم کرد.  البته تظاهرات هایی هم بوده که در آن فقط مجاهدین و یا فقط سلطنت خواهان شرکت داشته اند. . 

تظاهراتهای عمومی که بیشترین نیروی شرکت کننده از جریانات مختلف را داشته و هر جریانی با بنر و بلندگوی خود شرکت می کردند و به طور اتومات هماهنگی هایی هم بین مخالفین به وجود می آمده،  مانند سالگرد مرگ خمینی. حضور نمایندگان رژیم در تورنتو، اعتراض به انتخابات رژیم در جلوی سفارت زمانی که سفارت رژیم باز بود. این نمونه ها کم نبوده و بیشترین نیروی شرکت کننده را داشته است.

تظاهراتی که به صورت ضروری ما و یا دیگران متوجه می شدیم که سفیر و یا یکی از وابستگان رژیم در محلی در تورنتو یا اطراف آن  حضور دارند.

بطور مثال وقتی متوجه شدیم سفیر رژیم در هتل شرایتون هست در کمتر از دو ساعت ۸۰- نفر را  جلوی هتل بسیج کردیم و  علیرغم ۱۴ نفر دستگیری و برف و بوران  و هوای زیر ۳۰ درجه سفیر را از درب پشت هتل فراری دادیم.

سازماندهی اعتراض  علیه عاشورای دولتی در تورنتو که بیشتر از طرف ما و برخی از  نیروهای چپ دیگر شروع و البته نیروهای راست هم بعد ها به ما پیوستند. این تظاهرات راما به ویژه حزب کمونیست کارگری از سال ۲۰۱۶ تا کنون هرسال داشته ایم که در مجموع منجر به جمع کردن آنها از خیابان های اصلی یانگ شد. مواردی چندین هزار نفر و موادری هم چند صد نفر در این تظاهرات ها شرکت کردند و همه ی مخالفین یکصدا علیه عاشورای دولتی بودند. ما ده ها ساعت بحث و مذاکره هم با پلیس و مقامات رسمی برای جمع کردن آنها از خیابان ها داشته ایم.البته اوایل خیلی از افراد و شخصیت ها و حتی نیروهای سیاسی در این اعتراضات شرکت نمی کردند. 

تظاهراتی که افراد و شخصیت های با نفوذ و مورد اعتماد و احترام جامعه فراخوان می دادند. یا به نام خود و یا تحت نام مناسبت های مختلف.

بطور مثال شخص رضا مریدی فراخوان میداد در حمایت از آبان، اصفهان، خوزستان و…  با امضای خود رضا مریدی  و یا کمیته حمایت از خوزستان و …

این نمونه از تظاهرات را اول ایشون به تنهایی فراخوان داده و یا با چند فرد با نفوذ و افراد و شخصیت های سیاسی صحبت کرده و به نتایجی رسیده و بعد رو به بیرون اعلام می گردید.

جلسه ای حضوری (و در دوران کرونا اینترنتی) فراخوان و پس از توافق جمع رو به بیرون اعلام می شد.

این نمونه تظاهرات را یا ما هم بخشی از آن  کمیته بودیم و در تصمیم گیری ها شریک که همه چیز از مجری تا سخنران ها و جزییات با تصمیم جمعی همه چیز پیش می رفت.

مواردی که ما  با بخشی از برنامه توافق نداشتیم بستگی به میزان اختلاف و عدم توافق ما، همکاری ما کمتر و یا بیشتر بوده و یا  فقط از طرف حزب سخنران داشتیم.

این نمونه ها زمانی بوده که بطور مثال  ما با با سرود ” ای ایران” و یا حضور پرچم شیروخورشید در پشت پودیوم توافق نداشتیم.

در این برنامه ها ما باز بر طبق ترجیح و تشخیص خودمان یا فراخوان مستقل خود یعنی فراخوان حزبی،  و یا یکی از سازمان های مورد حمایت حزب یعنی “کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان” یا ” فدراسیون پناهندگان”، یا ” کمیته بین المللی علیه اعدام”، و یا ” ایران سولیداریتی” و …فراخوان  می دادیم و یا به عنوان بخشی از خود کمیته شرکت می کردیم.

تظاهراتی  هم بوده که ما به عنوان حزب و یا یکی از سازمان های مورد حمایت حزب فراخوان داده ایم و برخی از جریانات دیگر هم بنا به تشخیص شرکت کرده اند. به طور مثال روز جهانی علیه اعدام. سی خردا و یا بیست جون روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی و…

تظاهراتی بوده که ما با دیگر نیروهای کانادایی بیشتر چپ و اتحادیه ها و جریانات کارگری مشترکا فراخوان داده و سازماندهی کرده ایم. به طور نمونه اول ماه مه که هزاران نفر شرکت می کنند و هزاران دلار هم هزینه دارد و ما هم چندین سال هست که از سازمان دهندگان و هم از تصمیم گیرندگان و هم از سخنرانان برنامه هستیم.

برخی دیگر از نیروهای سیاسی چپ  ایرانی و کانادایی هم شرکت کرده ولی سخنران نخواهد داشت به جز برخی از اتحادیه های مهم کارگری کانادا که حمایت کننده و بودجه و هزینه اصلی را تعهد می کنند و به آنها هم سخنران می دهیم

تظاهراتی که دیگر کانادایی ها فراخوان می دهند  و ما از سازمان‌دهندگان آن نیستیم ولی در آن با فراخوان خودمان شرکت می کنیم. نمونه آن روز جهانی زن که

IWD International women’s day

فراخوان می دهد و ما هم فراخوان خود را داریم،

و در کنار دیگر نیروهای چپ و آزادیخواه شرکت می کنیم. جالب اینکه امسال با اینکه روز جهانی زن منشا چپ و سوسیالیستی دارد تعدادی از طرفداران مشروطه و سلطنت خواه نیز با عکس هایی از زنان خانواده پهلوی در این تظاهرات شرکت کرده بودند!!.

تظاهراتی که با محتوای آن توافق چندانی نداریم ولی باز شرکت می کنیم برای ارائه نقطه نظرات خودمان 

بطور نمونه 

Labor Day

که در کانادا به جای اول ماه مه اولین دوشنبه ماه سپتامبر را برگزار می کنند به دلیل تاریخ اول ماه مه و جنایتی که پلیس آمریکا در این روز مرتکب شده. و روز کارگر در جهان به همین مناسبت شکل گرفته. 

 

اخیرا در ۸ ماه گذشته از شروع انقلاب مهسا دو مورد و یا دو جریان دیگر نیز به این تظاهرات ها اضافه گردیده.

یکی گروه ” عاشقان ایران”، و یکی هم ” انجمن خانواده های پروازو یا مشخصا شخص حامد اسماعیلیون”.

ما ضمن احترام به هر دوی این جریان، علیرغم اختلافات سیاسی در حد توان سعی کرده ایم در فراخوان های آنها  شرکت کنیم.

تا کنون گروه عاشقان مدعی بوده که “به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست”. این از نظر ما هم مثبت هست و هم منفی. مثبت به این دلیل که رسما نمی توانند تبلیغ راست و افراد و جنبش های راست از جمله مشروطه خواهی و سلطنت طلبی و رضا پهلوی را داشته باشند. با اینکه علی العموم جنبش چپ و آزادیخواهی را هم نمایندگی نمی کردند و برخی از شخصیت ها و یا به ویژه داوطلبین شان راست بوده و هنوز هم هستند، ولی ۸۰ درصد شعارهایشان تا کنون  از نظر ما در خدمت انقلاب مهسا ( “زن، زندگی، آزادی”) بوده و به همین دلیل هم ما تا کنون البته با فراخوان خودمان ( یا حزب و یا ایران سولیداریتی) در اکثر برنامه های آنها شرکت کرده و بلندگوهای خودمان را هم علاوه بر بنر حزب و پوسترهای مربوط به انقلاب جاری داشته ایم. جمله ” ما به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستیم” منفی هست  به این دلیل که در قرن بیست و یکم و در کشور تا حدودی دموکراتیک کانادا که احزاب سیاسی بیشترین اختیارات را داند و برنامه ریزی می کنند و سیاست تعیین می کنند،  ” ما به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستیم” در نفس خود منفی هست!.

 

در جهان فعلی و در کشورهای مدرن احزاب سیاسی تنها ابزار دخالت در سیاست هستند و شما در موقع انتخابات و یا تبلیغات به یک حزب جدی سیاسی رای خواهید داد. افراد جامعه هم اگر راست هستند به احزاب راست و اگر گرایش آزادیخواهی و برابری طلبی و سوسیالیستی دارند به جریانات چپ و مدرن و مترقی رای می دهند.  ولی فرهنگ شرقی، عقب مانده، کپک زده و میراث دو رژیم فعلی و سابق در ایران باعث شده که عضو حزب و یا گروه سیاسی نبودن برای برخی امتیاز به حساب آید.

 زمانی “سیاسی نبودن” افتخار بود. و خیلی ها با افتخار می گفتند “من سیاسی نیستم” و یا “ما سیاسی نیستیم”.  اما جمهوری اسلامی با جنایاتش و با دخالت در کوچکترین مسائل شخصی مردم از خوراک و پوشاک و موسیقی، و رختخواب و … مردم اکثریت مردم را به شکلی درگیر سیاست و در نهایت سیاسی کرد.  حالا دیگر کمتر کسی پیدا می شود که بگوید “من سیاسی نیستم” چون واژه ” من سیاسی نیستم” در خود برای ایرانیان امروز منفی هست و ممکن است طرف را فوری به رژیم وصل کنند. و توجیه کننده ی جنایات رژیم. اما می بینیم که هنوز هستند افراد و حتی جریاناتی که “به حزب و گروه سیاسی خاصی وابسته نبودن” را افتخار می دانند. 

این جریان روز به روز متاسفانه بیشتر به راست چرخیده و تلاش ما و احتمالا  دیگر افراد و جریانات رادیکال و چپ هم در این مورد به جایی نرسیده!

این دوستان  اگر ضد حزب و تشکیلات نیستند می توانستند بگویند “گروه عاشقان به هیچ حزب و جریانی وابسته نیست ولی از همه احزاب و گروه ها دعوت می کند تا در تظاهرات ما شرکت کنند”. 

و آن وقت می توانستند به جای سلبریتی های میانه و لیبرال از جریانات سیاسی از چپ و راست نیز دعوت کنند و به طور مساوی هم به آنها وقت سخنرانی بدهند تا مردم هم بدانند که احزاب سیاسی جدی و مطرح حرف حسابشان چیست؟ بالاخره در نهایت قرار است احزاب سیاسی جامعه را سازماندهی کنند و نه افراد!
یک نکته ضعف دیگر این دوستان این هست که چون تازه وارد سیاست شده اند و تجربه سیاسی ندارند و تاریخ مبارزات مردم ایران را هم خوب نمی دانند، تا حدودی سیاست گریز هم هستند. البته این مشکل را خود گروه خانواده های پرواز هم دارند. 

مورد جدید دیگر و یا مهمترین آن تظاهراتی هست که خانواده های پرواز و یا مشخصا شخص حامد اسماعیلیون فراخوان داده اند که ما علیرغم اختلافاتمان  با آنها، اغلب در حمایت از آنها فراخوان داده و در کنار آنها با بنر و بلندگوهای خود شرکت داشته ایم.

مهم ترین دلیلی که ما در فراخوان های هم خانواده ها و هم گروه عاشقان تا کنون شرکت داشته ایم علت و دلیل خود فراخوان ها بوده که بیشتر برای آزادی زندانیان سیاسی، علیه اعدام ها و در حمایت از انقلاب جاری بوده است.

امتیاز خانواده ها این هست که تقریبا همگی  هم داغدار و هم دادخواه هستند. موضوع فراخوان آن ها هم بیشتر علیه اعدام ها، علیه سرکوب ها، برای آزادی زندانیان و در حمایت از انقلاب  و مبارزات مردم بوده است.

در تظاهرات خانواده ها ما تقریبا با ۹۰ درصد شعارهایشان توافق داشته ایم و یا شعارهای مشترک ما هم بوده است. به غیر از چند شعار ناسیونالیستی.

نقدی که به خانواده ها هم وارد هست تقریبا با کمی اختلاف نقد هایی هست که به گروه عاشقان هم هست. به این منوال که آنها هم با اینکه باور به سازماندهی و تشکیلات دارند (حداقل در حرف) ولی به شکلی سازمان و حزب گریز هستند. البته خود آنها تا حدودی سازماندهی سراسری هم دارند ولی این سازماندهی چون پیرو خط و برنامه و سازمان خاصی نیست. همچنین چون تسلط و شناخت کافی در جاهای مختلف و مواضع حتی برخی از نمایندگانشان ندارند. یک خط و یا سیاست مشخصی هم لزوما در همه شهرها و کشورها دنبال نکرده اند.  مواردی بوده که کسی که آنها را نمایندگی می کرده عملا تا مدتی قبل به شکلی با رژیم تداعی می شده و ما این موارد را  در برخی از شهرها با آنها در میان هم گذاشتیم. 

اتفاقا انجمن خانواده ها شاید تنها جریانی هستند که هنوز هم می توانند بیشترین نیرو را در خارج کشور به دلیل دادخواه و داغدار بودنشان جمع کنند. خانواده ها هنوز هم می توانند در ظرفیت سازماندهی تظاهرات های سراسری خوب عمل کنند.  و اتفاقا نیروها و احزاب سیاسی جدی و مطرح  را هم رسما از چپ و راست دعوت کرده و در برنامه هایشان به طور مساوری به آنها وقت داده تا سخنرانی کنند تا  مردم هم بهتر و بیشتر جریانات سیاسی را بشناسند.  چرا که احزاب سیاسی هستند که تنها ابزار دخالت در سیاست هستند.  خود انجمن نیز حزب نیست و افراد خانواده ها هم  می توانند از گرایشات راست تا چپ را شامل شوند. خود انجمن هم نه تنها حزب سیاسی نیست برنامه ای هم به همین دلیل برای سرنگونی ندارد.  بلکه انجمنی دادخواه. ولی این مهم ترین کار یعنی سازماندهی تظاهرات بزرگ سراسری را  در زمان فعلی  این انجمن می توانست  و هنوز هم می تواند اگر پخته و سیاسی و به قول خودشان سازماندهی شده انجام دهد. اتفاقا این انجمن هست که می تواند احزاب سیاسی  و سیاست ها و اهداف آنها را از چپ تا راست بهتر و زودتر به مردم بشناساند. به شرطی که رسما از چپ و راست به طور مساوی و بدون  تایید و یا تکذیب سیاست آنها، از آنها دعوت کند.  تا کسی هم  آنها را به چپ و یا راست یا و ابسته به این حزب و یا آن حزب متهم نکند.

بابک یزدی

هفتم جون ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate