محسن حکیمی

«عربده‌کشیِ اهریمنیِ باتوم‌ها»، هراسی که چاره‌ای جز هراس‌افکنی ندارد

نظریۀ «النصر بالرعب» به‌عنوان یکی از آبشخورهای فکریِ سرکوب مخالفان در جمهوری اسلامی شهرۀ عام و خاص است و نیازی به توضیح ندارد. در این نظریه، پیروزی بر مخالف از جمله در گرو مرعوب‌کردن اوست. بر این «از جمله» باید تأکید کرد، چراکه هراس‌افکنی اگر توأم با لوازم دیگری خاصه مشروعیت و مقبولیت سرکوب از نظر مردمِ طرفدار حکومت نباشد، ...

ادامه مطلب »

دانیل بن‌سعید، فروکاستِ مبارزۀ طبقاتی به مبارزۀ حزبی*

دانیل بنسعید، استاد دانشگاه و مارکسیست فرانسوی، در مقالهای با عنوان «جهش! جهش! جهش!»۱، ضمن تأیید گسست لنین از مارکس، لنین را حلّال «معمای حلنشدهای»۲ میداند که، به‌نظر او، در نظریۀ مارکس دربارۀ سیاست وجود دارد. او مقالۀ خود را با اشاره به نگرانیِ هانا آرنت از ناپدیدشدن کامل سیاست در جهان آغاز می‌کند و مینویسد برای آرنت این نگرانی ...

ادامه مطلب »

دیکتاتوری حزب بلشویک، سلطۀ ایدئولوژیکِ کارِ فکری  بر کارِ مادی*

لنین، بیدرنگ پس از کسب قدرت، برنامۀ دولت بلشویکها برای جامعۀ روسیه را در کنگرۀ دوم ساویتها (۲۵ تا ۲۷ اکتبر ۱۹۱۷) اینگونه اعلام کرد:  دولتِ ساویتها صلح دموکراتیکِ بیدرنگ و آتشبسِ فوری در تمام جبهه‌ها‌ را به همۀ کشورها پیشنهاد خواهد کرد. این دولت انتقالِ بلاعوضِ زمینهای زمینداران، تیولِ سلطنتی و اراضیِ وقفیِ صومعه‌ها‌ را به کمیته‌ها‌ی دهقانی تضمین ...

ادامه مطلب »

قدرتگیری حزب بلشویک‌ در پوشش شعار «تمام قدرت به ساویت‌ها!»* 

با شروع جنگ جهانی اول، مارکسیست‌های اروپا، و در رأس آنها احزاب سوسیال‌دموکرات آلمان و روسیه ، سه موضع متفاوت در بارۀ این جنگ گرفتند: راست، چپ و میانه. موضع راست همان دفاع نظامی از کشور خود در مقابل حملۀ کشورهای متخاصم بود. سردمدار این جریان، جناح راست حزب سوسیالدموکرات آلمان بود که نمایندگانش در مجلسِ این کشور به بودجۀ ...

ادامه مطلب »

دفترهای فلسفیِ لنین، چرخش صرف از فویرباخ بهسوی هگل

دفترهای فلسفیِ لنین، چرخش صرف از فویرباخ بهسوی هگل* دفترهای فلسفیِ لنین دربارۀ هگل را، که در سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۱۵ نوشته شدهاند، گاه نقد و گسست لنین از دیدگاه‌ها‌ی فلسفیاش در ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم دانستهاند. من در این‌جا میخواهم نشان دهم چنین نیست، و این دفترها نیز در مجموع در چهارچوب همان کتاب قبلیِ لنین قرار دارند، با این ...

ادامه مطلب »

ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم،تحکیم ایدئولوژی مارکسیسم با ماتریالیسم فلسفی*

ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم،  تحکیم ایدئولوژی مارکسیسم با ماتریالیسم فلسفی* محسن حکیمی چنانکه پیش‌تر گفتم، بر اساس نگرش مارکس، نفس پیدایش فلسفه، اعم از ماتریالیستی و ایدئالیستی، دال بر تقسیم کار به کارِ فکری و کارِ مادی است. به‌سخن دیگر، جدایی تولید فکری از تولید مادی در عرصۀ اقتصاد است که این پرسش اساسیِ فلسفه را پدید می‌آورد که کدام یک ...

ادامه مطلب »

ایدئولوژی مارکسیسم و انشعاب همچون پیامد ناگزیر آن*

چنانکه کتاب چه باید کرد؟ نشان می‌دهد، تا پیش از برگزاری کنگرۀ دومِ حزب سوسیالدموکراتِ کارگریِ روسیه در سال ۱۹۰۳، تقابل اصلی در سوسیالدموکراسیِ روس عبارت بود از رویارویی بین ایسکرائیستها و اکونومیستها. اما در کنگرۀ دوم این تقابل جای خود را به رویارویی دو جریان «بلشویسم» و «منشویسم» داد، که هر دو طرفدار نشریۀ ایسکرا بودند. اختلاف این دو ...

ادامه مطلب »

لارس لیح: هیاهوی بسیار برای هیچ*

در سال ۲۰۰۵، انتشارات «بریل» کتابی به زبان انگلیسی منتشر کرد با عنوان اصلیِ بازیابیِ لنین و عنوان فرعیِ فحوای کلامِ «چه باید کرد؟» به­قلم لارس تی. لیح. این کتاب را انتشارات «هی­مارکت بوکز» در سال ۲۰۰۸ با حجمی در حدود ۹۰۰ صفحه و قطع وزیری تجدید چاپ کرد.۱  کتاب لارس لیح، افزون بر تفسیر مفصل چه باید کرد؟ در ۹ فصل و ...

ادامه مطلب »

حزب لنینی، سازمانی برای استقرار سرمایه­داری دولتی*

حزب سیاسیِ مارکسیستی همزاد مارکسیسم است. نفس مارکسیسم به‌معنای وجود حزب سیاسیِ مارکسیستی است. مارکسیسم دال بر وجود عده­ای انسانِ سیاست­ورز به‌نام «مارکسیست» است که از گروه‌ها‌ی سیاست­ورزِ دیگر مانند «لیبرال­ها»، «ناسیونالیست­ها»، و… متمایزند و مشی سیاسیِ متفاوتی را نمایندگی می‌کنند و پیش می­برند. آن‌چه سیاست­ورزانِ مارکسیست را با هم متحد می‌کند و آنان را از سیاست­ورزانِ دیگر متمایز می‌کند همانا مارکسیسم ...

ادامه مطلب »

کانون نویسندگان ایران: گذشته، حال، آینده

مقدمه عنوان این مقاله را از نوشتۀ کارل مارکس به نام «اتحادیه‌های کارگری: گذشته، حال، آینده» گرفته‌ام. این نوشته، متن کوتاهی است شامل مجموعۀ رهنمودهایی که مارکس برای کنگرۀ نخستِ انترناسیونال اول نوشت، که در سال ۱۸۶۶ در ژنو برگزار شد. مارکس در این نوشته اتحادیه‌های کارگری را تشکل‌هایی می‌داند که اگرچه از دل مبارزۀ خودانگیختۀ کارگران برای از‌میان‌برداشتن یا ...

ادامه مطلب »

لنین و دگردیسی قطعی کمونیسم مارکس – ۱

لنین و دگردیسی قطعی کمونیسم مارکس* ۱ نقد پوپولیسمِ نارودنیکی از موضع سرمایه­داری دولتی یکی از پیامدهای تأثیرگذار پیدایش مارکسیسم و جهان­بینی مارکسیستی در جنبش کارگری این بود که از آن پس مبارزۀ طبقاتی یعنی مبارزۀ طبقۀ کارگر با طبقۀ سرمایه­دار تحت شعاع مبارزۀ مارکسیست­ها با آنارشیست­ها، مارکسیست‌ها با نارودنیک­ها، مارکسیست­ها با لیبرال­ها، مارکسیست­ها با ناسیونالیست­ها، مارکسیست­ها با… قرارگرفت. به‌سخن دیگر، با شکل­گیری ...

ادامه مطلب »

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس(فصل سوم)

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس   فصل سوم: نورمن لی‌واین، دیدگاه‌های درست بر پایۀ مقدمات نادرست  پروفسور نورمن لی‌واین پژوهشگری است که بین دیدگاه‌های انگلس و مارکس فرق قائل می‌شود و می‌گوید این دو دوست و همکار با هم تفاوت‌های نظریِ اساسی دارند. به‌نظر او، در مقابل مارکسیسم دیدگاه‌های انگلس را باید «انگلسیسم» نامید. لی‌واین در این باره چندین کتاب نوشته ...

ادامه مطلب »

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس …فصل دوم: مارکسیسمِ انگلس

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس   فصل دوم: مارکسیسمِ انگلس پیشینۀ کاربرد واژه‌ها‌ی «مارکسیست» و «مارکسیسم» به دورانِ پس از شکست کمون پاریس و سال­های پایانی و در واقع افول انترناسیونال اول باز می­گردد، آن­گاه که آنارشیست­های درون انترناسیونال، و در رأس آنها باکونین، بر زمینۀ این شکست و افول، با طعنه و نیش و کنایه طرفداران مارکس را «مارکسیست» نامیدند. آنان، که خود ...

ادامه مطلب »

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس* فصل اول: حزب سوسیال دموکراتِ کارگریِ آلمان و پسرفت تدریجی جنبش سرمایه‌ستیز طبقۀ کارگر

آغاز دگردیسی کمونیسم مارکس* فصل اول: حزب سوسیال دموکراتِ کارگریِ آلمان و پسرفت تدریجی جنبش سرمایه‌ستیز طبقۀ کارگر سالهای پایانیِ فعالیت انترناسیونال اول با تشدید مرزبندی و فاصلهگیریِ بیش از پیشِ جریانهای سیاسیِ درون آن همراه بود. رهبران اتحادیه‌ها‌ی کارگریِ بریتانیا به حزب بورژوازی لیبرال نزدیک شدند و درنهایت به آن پیوستند، هواداران پرودون و باکونین جریان آنارکوسندیکالیسم را پیریختند ...

ادامه مطلب »

بکتاش آبتین، قربانی پیشرفت تکنیک ‌قتل مخالفان سیاسی

منظور از تکنیک پیشرفتۀ کشتن مخالفان سیاسی، قتل مخالفان معترض و مقاوم است بی آن‌که اتهامی را متوجه قاتل سازد، مخالفانی که پیش‌ از به‌قتل رسیدن با پرونده‌سازی به زندان‌های درازمدت محکوم می‌شوند. شاید آنتونیو گرامشی، انقلابی و متفکر بزرگ ایتالیایی، از نخستین کسانی باشد که این تکنیک پیشرفته را نه تنها با همۀ وجودش تجربه کرد بلکه آن را ...

ادامه مطلب »

کمونیسم مارکس … فصل چهارم: انترناسیونال اول، جنبش خودآگاهانۀ طبقۀ کارگر علیه سرمایه

کمونیسم مارکس فصل چهارم: انترناسیونال اول، جنبش خودآگاهانۀ طبقۀ کارگر علیه سرمایه نقطۀ اوجِ شکوفایی و بالندگیِ سازمانیابی طبقۀ کارگر و در واقع وحدت خودآگاهانه و سرمایهستیز کارِ مادی و کارِ فکری، تشکیل انترناسیونال اول بود. گرایش فرقهایِ درون «جمعیت کمونیستی» سرانجام آن را در سال ۱۸۵۰ به انشعاب کشاند و خودِ این تشکل نیز در سال ۱۸۵۲ منحل شد. ...

ادامه مطلب »

کمونیسم مارکس , فصل سوم: مارکس و فعالیت «انقلابی» یا «عملی – انتقادی»

کمونیسم مارکس فصل سوم: مارکس و فعالیت «انقلابی» یا «عملی – انتقادی»* تولید ثروت مادیِ جامعه در شکل سرمایه ایجاب می‌کرد که کارگرِ مزدی، یعنی فروشندۀ نیروی کار، «آزاد» باشد، به دو معنا. نخست، «آزاد» از قید هرگونه مالکیت خصوصی تا مجبور باشد که فقط با فروش نیروی کارش زندگی کند و، دوم، «آزاد» به­معنای برخورداری از حقوق برابر با ...

ادامه مطلب »

کمونیسم مارکس … فصل دوم: پراکسیسی که هنوز در اسارت فلسفه است، و تفسیر متفاوت آلتوسر از فلسفۀ طبیعتِ اپیکور

  کمونیسم مارکس فصل دوم: پراکسیسی که هنوز در اسارت فلسفه است، و تفسیر متفاوت آلتوسر از فلسفۀ طبیعتِ اپیکور چنان‌که در فصل پیش اشاره کردم، مارکس در سال ۱۸۴۱ رسالۀ دکتری خود را با عنوان تفاوت فلسفۀ طبیعتِ دموکریت و اپیکور به دانشگاه ینا ارائه داد. در این فصل، نخست می‌کوشم رویارویی پراکسیس و فلسفه را در شرح مارکس ...

ادامه مطلب »

کمونیسم مارکس , فصل اول: موش کورِ تاریخ در هیئت مارکس جوان

کمونیسم مارکس فصل اول: موش کورِ تاریخ در هیئت مارکس جوان* دهه‌‌ها‌ی ۳۰ و ۴۰ قرن نوزدهم در فلسفۀ آلمان دوران افول گرایش به فلسفۀ پیش ازهگل و رشد روزافزون گرایش به هگل در میان دانشجویان و محافل دانشگاهیِ آلمان بود. پیش از آن، دیدگاه‌‌ها‌ی کانت و فیشته و شلینگ رواج داشت. مارکس نیز در دوران دبیرستان، زیر تأثیر فضای خانواده و مدرسه، در ...

ادامه مطلب »

یک حساب دو دوتا چهارتایی دربارۀ ۵۲ روز اعتصاب کارگران پیمانی نفت

بر اساس آنچه خودِ کارگران اعتصابی اعلام کرده اند (رک به کانال تلگرامیِ «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت»)، موازنۀ خواست ها و دستاوردهای اعتصاب کارگران پیمانی و پروژه ای نفت، که از ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ آغاز شده است، به شرح زیر است:  خواست ها: ۱-دو برابر شدن دستمزدها به طوری که دستمزد ماهانۀ هیچ کارگری کمتر از ۱۲ میلیون ...

ادامه مطلب »

Google Translate