جان کند از صبح تا شب، کارگر با حال زار
خون او را می مکد زالو صفت، سرمایه دار
تابکی ظلم و ستم بر توده زحمتکشان؟
این نظام ظلم و استثمار تاکی بر قرار؟
غرقه در ناز و تنعم، تابکی شیخ و فقیه؟
گرسنه تاکی بخوابد کارگر، در شام تار؟
تابکی در رنج و ذلت، توده زحمتکشان ؟
روزگاران تا بکی بر کام مشتی مفتخوار؟
آی خوش آن روزی که با عصیان و قهرکارگر
کاخ بیداد و ستم، از ریشه گردد تار و مار
این چنین نظمی که با بیداد بر پا گشته است
من یقین دارم که تا آخر نماند بر قرار
تا نگردد سلطه سرمایه داران، سرنگون
کارگر هرگزنباشد شادکام و کامکار!
اردی بهشت ماه سال ۱۴۰۰