۱۹ بهمن، سالروز حماسه سیاهکل، سرآغاز تشکیل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، جنبش نوین سوسیالیستی ایران

۱۹ بهمن، سالروز حماسه سیاهکل، سرآغاز تشکیل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، جنبش نوین سوسیالیستی ایران
در ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ دو گروه سوسیالیست دانشجویی با حمله به پاسگاه سیاهکل چنان اثرگذاری در تاریخ ایران گذاشتند که اکنون با گذشت پنج دهه از آن واقعه نماد انقلاب و انقلاب‌گری میباشد‌.
پس از آن که حکومت سلطنتی وقت هر گونه فعالیت سیاسی و اعتراض را سرکوب کرده بود و بزرگترین حزب اپوزیسیون آن زمان حزب توده به جای جامعه ایران دلبسته به کرملین بود و عملا کارگزار شوروی در ایران تبدیل شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۸ عملا بی‌عملی و شعار را جایگزین عمل انقلابی، آزادیخواهانه و دموکراتیک کرده بود، دانشجویان و کارگران روشنفکر و سوسیالیست به دنبال یک راهکار بودند.
در همین شرایط خفقان و سرکوب دو گروه دانشجویی سوسیالیست تحت نام گروه جزنی و گروه احمدزاده باهم دیگر زیرزمینی آشنا شدند و باهم به تبادل نظر کردند، هرچند تئوریسین گروه اول بیژن جزنی پیش از آنکه با گروه احمدزاده آشنا شود در پائیز سال ۱۳۴۶ زمانی در تدارک مراسم گرامیداشت غلامرضا تختی بود بازداشت شده بود.
دو گروه در جمع‌بندی نخست به این نتیجه رسیدند که باید طلسم اختناق شکسته شود و نتیجه گرفتند نخستین‌ عمل آن‌ها در زندان سیاهکل رخ دهد که از اعضای گروه جزنی یعنی هادی‌ بنده‌خدا لنگرودی بازداشت بود صورت بگیرد.
در روز ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ این دو گروه عملیات را آغاز و به پاسگاه سیاهکل حمله کردند، عملیات تعقیب‌وگریزی که از پی آن آمد بیش از ۶۰ افسر و درجه‌دار و سرباز وظیفهٔ ارتش شاهنشاهی ایران و دو تن از اعضای این دو گروه سوسیالیست کشته شدند و یازده تن از همین گروه نیز اسیر گشتند. از این تعداد ده نفر به ضرب گلوله اعدام شده و یک تن زیر شکنجه جان سپرد.
به دنبال این وقایع در فروردین سال ۱۳۵۰ دو گروه جزنی و احمدزاده باهم نشست برگزار کردند و با اعلام اتحاد باهم سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را تأسیس کردند.
گروه جزنی بر پایه نظریات بیژن جزنی تئوریسین سوسیالیست ایرانی و از اعضای سابق سازمان جوانان حزب توده و عضو جناح سوسیالیست‌های جبهه ملی ایران پیش می‌رفت و با هرگونه کپی برداری از سوسیالیسم و الگوبرداری از شوروی و چین مخالف بود و بر یک سوسیالیسم متناسب با جامعه ایران تاکید داشت و معتقد بود مبارزه مسلحانه باید تاکتیک باشد و مبارزات سیاسی، اجتماعی و کارگری در محوریت آن باشد و برای رسیدن به سوسیالیسم ابتدا باید یک انقلاب نوین دموکراتیک در ایران رخ دهد.
گروه احمدزاده که مسعود احمدزاده تئوریسین‌ آن و از اعضای جنبش دانشجویی جناح سوسیالیست‌های جبهه ملی ایران بود، این گروه بیش از حد تحت تاثیر انقلاب چین و مائو بود و قصد داشت همان تز را متناسب جامعه ایران اجرا کند و بر نقش محوری مبارزه مسلحانه تاکید داشت!
بنابر گفتگو و تصمیمات سازمان اعلام کرد که نظریات مسعود احمدزاده را به عنوان نقشه راه که مبارزه مسلحانه هم استراتژی و تاکتیک محور آن بود برگزید!
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران گرچه خط فکری علنی خود را مارکسیسم-لنینیسم اعلام کرده بود اما از مارکسیسم کلاسیک تا سوسیالیست-دموکراتیک و دموکراتیسم رادیکال انقلابی را در خود جای داده بود و عملا چتری برای نیروهای چپ سوسیالیست انقلابی علیه رژیم سلطنتی بود.
به دنبال بازداشت ۹۰ درصد کادر اعضای مجاهدین خلق در اول شهریور سال ۱۳۵۰ عملا سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نقش محوری مبارزه با حکومت دیکتاتوری سلطنتی را داشت، به دنبال نظریه مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک تا سال ۱۳۵۵ و قتل حمید اشرف فرمانده افسانه‌ای جنبش فدایی عملا ۸۰ درصد کادر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران یا اعدام شده بودند یا در درگیری با ساواک جان خود را از دست داده بودند، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به این دلیل اعلام کرد از این پس نظریات گروه جزنی را مورد قبول قرار می‌دهد!
جنبش فدایی از سال ۱۳۵۵ تا ۳۰ دی ۱۳۵۷ به دلیل از دست دادن کادرهای خود عملا نقشی در جامعه نداشت و شبکه ملاهای شیعه که توسط دربار تجهیز شده بودند از این فرصت استفاده کرد و در نبود دو نیروی انقلابی مجاهد و فدایی انقلاب به نام خود ثبت کرد و حتی در تظاهرات علیه حکومت سلطنتی، نیرو‌های ملاها، هواداران جنبش فدایی را مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با فعالیت علنی و گردهمایی‌هایی با حضور ۵۰۰ هزار نفر به بزرگترین گروه اپوزیسیون سکولار حکومت تازه‌ تأسیس جمهوری اسلامی تبدیل شد که در نخستین رویارویی رفراندوم آری یا نه به جمهوری اسلامی ایران را به دلیل مبهم بودن فرم حکومتی جمهوری اسلامی تحریم کرد.
به دنبال آن اختلافات در جنبش فدایی به سر چگونگی برخورد با حکومت جمهوری اسلامی ایران اوج گرفت.
درون جنبش فدایی عملا دو نگاه وجود داشت، نزدیکی به حزب توده و حمایت از خمینی و مخالفت با خمینی!
فرخ نگهدار و مهدی فتاپور از اتحاد با حزب توده و خمینی دفاع می‌کردند و مهدی سامع، اشرف دهقانی و عباس توکل مخالف این نظر بودند!
اولین انشعاب را سال ۵۸ اشرف دهقانی انجام داد و با همراه دها تن‌ جدا شد، اشرف دهقانی چریکهای فدایی خلق ایران بدون پیشوند سازمان را پیرو نظریات مسعود احمدزاده تاسیس کرد و نظریات بیژن جزنی را رفرمیسم در پوشش چپ اعلام کرد، سال‌ها در مناطق آزاد کردستان با حکومت جمهوری اسلامی جنگید و پس از جنگ دوم خلیج مجبور به ترک کردستان عراق شد و به بریتانیا مقرش را منتقل شد و از طریق نشریه پیام فدایی نظریات خود را منتشر میکند و یک نظریات چپ ضدامپریالسیتی و ضد غربی را دارا می‌باشد و از مبارزه مسلحانه توده‌ها و کارگران با جمهوری اسلامی دفاع میکند.
در نتیجه جنگ و جدل درونی بین سازمان چریکهای فدایی خلق انشعاب دیگری رخ داد، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – اکثریت توسط فرخ نگهدار و علی کشتگر تاسیس شد و از جمهوری اسلامی دفاع کرد و در مقابل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – اقلیت توسط مهدی سامع و مستوره احمدزاده و عباس توکل و هاشم و در جهت مبارزه با رژیم اسلامی اعلام موجودیت کرد.
درون اکثریت در ۱۶ اذر ۱۳۶۰ انشعاب جدیدی رخ داد و علی کشتگر از اکثریت جدا شد و سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت – جناح چپ را تاسیس کرد چرا که فرخ نگهدار به سمت اتحاد درون سازمانی با حزب توده گام برداشت، جریان علی کشتگر که بعدها به جریان ۱۶ آذر مشهور شد تا سال ۶۵ جمهوری اسلامی را مترقی اعلام کرد‌.
درون اقلیت هم انسجام فکری نبود، سال ۱۳۶۰ جریانی که معتقد بود باید مبارزه مسلحانه را متوقف کرد و مبارزه سیاسی و کارگری کرد از اقلیت منشعب شد و سازمان آزادی کار را تاسیس کرد. ‌
انشعاب بعدی جریان هاشم بود که تحت تاثیر نظرات تروتسکی تئوریسین سوسیالیست روسی-اوکراینی و منتقد شوروی بود که عباس توکل که به لابی گری معروف بود در یک شبه‌کودتا، هاشم را که خود موسس اقلیت بود را از شورای مرکزی اخراج و بعد رسما از سازمان اخراج کرد، هاشم نیز جریان سوسیالیسم انقلابی را تاسیس کرد و هر از چند گاهی در سایت خود مطالب با دید تروتسکیستی منتشر میکند.
اما این پایان کار نبود و انشعاب بعدی هم در کار بود، توکل الان دنبال حذف مهدی سامع بود چرا که مهدی سامع تنها بازمانده گروه جنگل بود و همزمان هم مسئول بخش نظامی و هم مسئول شاخه کردستان و هم عضو کمیته مرکزی را دارا بود.
توکل دستور یک عملیات نظامی علیه سپاه پاسداران را از خاک عراق داد که در نتیجه آن ۱۱ پیشمرگه فدایی کشته می‌شوند، توکل که خود دستور این حمله را داده بود با کمک این مورد مهدی سامع را از تمام مناصب خلع کرده و در یک شبه کودتا اخراج میکند که به نشانه اعتراض بخش وسیعی از جنبش فدایی با عنوان خط اصولی و شاخه کوردستان منشعب میشوند.
مهدی سامع سپس با اعضای جداشده، برنامه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (پیرو برنامه هویت) را در سال ۶۲ اعلام کرد که پیرو نظریات بیژن جزنی است!
سال ۱۳۶۰ مهدی سامع در نشریه آزادی در یک مقاله نوشت سازمان مجاهدین خلق ایران باید برنامه خود را برای ایران آزاد فردا اعلام کند، چرا که جامعه ایران بار دیگر اسیر حکومت مذهبی نخواهد شد!
پس از آنکه مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران (ائتلاف سیاسی که در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ توسط مسعود رجوی دبیرکل وقت سازمان مجاهدین خلق ایران برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک سکولار حقوق‌بشری تأسیس شد) طرح جدایی دین از دولت را سال ۱۳۶۴ اعلام کرد، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – پیرو برنامه هویت به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و مهدی سامع به عنوان مسئول کمیسیون صنایع شورای ملی مقاومت ایران فعالیت میکند، همچنین این جریان در سال ۱۳۶۸ پسوند پیرو برنامه هویت را حذف کرد و تنها تحت نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران فعالیت میکند و با سازمان مجاهدین خلق ایران و حزب احیای کمونیست ایتالیا ارتباط نزدیکی دارد و از یک دموکراسی سکولار مبتنی بر جمهوری حمایت کرده و اولین پلتفرم دفاع از جامعه کوئیر را منتشر و از خط مارکسیسم کلاسیک اروپای غربی پیروی میکند‌‌.
با انشعاب مهدی سامع وضعیت اقلیت بهتر نشد، عباس توکل و حسین زهری تحمل مخالفان خود را نداشتند و در روستای گاپیلون کردستان عراق به مخالفان درون سازمانی خود نیز حمله کردند و چندین تن را کشتند که این آغازی بر دیکتاتور توکل و زهری در جنبش اقلیت بود!
به نشانه اعتراض دو انشعاب بزرگ در اقلیت رخ داد، هسته اقلیت توسط مستوره احمدزاده و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – شورای عالی منشعب شدند‌.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – شورای عالی ار جمهوری دموکراتیک سکولار دفاع می‌کرد! و هسته اقلیت از جمهوری دموکراتیک خلق اما الان به دموکراسی شورایی سوسیالیستی تغییر نظر داده‌اند!
درون اقلیت باز هم وضع بهتر نشد و بین دو فرد عباس توکل و حسین زهری هم جنگ درگرفت و حسین زهری جدا شد و برای مدتی عملا در پولشویی با بانک سپه حکومت اسلامی ایران در آلمان و فرانسه مشغول بود و بعد سایتی تحت نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران تأسیس کرد که هر چند ماه یک بار یک بیانیه منتشر کرده و عملا از یک نفر که خود زهری هست تشکیل شده و نمود خارجی ندارد!
در سال ۱۳۷۰ توکل دست به تغییرات در اقلیت زد و نام چریک و خلق و ایران را حذف کرد و لوگو کانال هم حذف شد و اسلحه برداشته شد و سازمان فداییان – اقلیت تاسیس و شروع به عضوگیری کرد و اکنون برای یک دموکراسی شورایی سوسیالیستی تلاش میکند و از اعضای موسس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست نیز میباشد! در واقع توکل خود در سال ۵۵_۵۶ عضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شد اما عامل نابودی آن هم شد!
در دهه هفتاد خورشیدی بین سازمان آزادی کار ایران و جنبش ۱۶ آذر که بالا توضیح داده شد ائتلاف شکل گرفت و سازمان ایران – فدایی شکل گرفت و در نتیجه ائتلاف ایران – فدایی با سازمان چریکهای فدایی خلق ایران _ شورای عالی، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران تأسیس شد که از سوسیالیسم دموکراتیک و استقرار جمهوری دموکراتیک سکولار و لائیک دفاع میکند!
در دهه هفتاد خورشیدی همچنین بخشی از فعالین جنبش فدایی باهم متحد شدند و سازمان اتحاد فدائیان کمونیست را تاسیس کردند که هدفش استقرار دموکراسی شورایی فدراتیو در ایران است!
در آخرین تشکل فدایی هم سال ۲۰۱۸ بین سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت، کنشگران مستقل چپ و بخشی از سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران موسوم به حامیان وحدت چپ، حزب چپ ایران – فدائیان خلق تاسیس شد که هدفش جمهوری دموکراتیک سکولار هست و از سوسیالیسم دموکراتیک و الگوی حزب چپ آلمان پیروی می‌کند، گرچه به تازگی بخشی از سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت اعلام کرده از گذار مسالمت‌آمیز به سوی جمهوری دموکراتیک در ایران دفاع می‌کنه و به اصلاح‌طلبان سیگنال مثبت داده که با انتقاد حزب چپ ایران – فدائیان خلق مواجه شده است! هم‌چنین حزب چپ ایران پسوند فدائیان خلق را از خود حذف کرده است.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران گرچه چندپاره شد و هر یک از اعضای جنبش فدایی عملا با آنچه جزنی و احمدزاده میگفتند، متفاوت عمل میکنند، اما ما همچنان در سالگرد حماسه سیاهکل و تأسیس سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بار دیگر با آن انقلابیون جان برکف اعلام همبستگی میکنیم و می‌گوییم انقلاب ادامه دارد و آرزوهای به یغما رفته انقلاب ضدسلطنتی را به پشتوانه خون و مبارزات شما ادامه خواهیم داد و با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی سکولار، حقوق‌بشر و عدالت اجتماعی که هدف اصلی شما بود را احیا خواهیم کرد، زنده‌باد انقلاب!
ووکاشین پاکروان
فعال اکو-سوسیالیست و حقوق کوئیر
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate