در حاشیه قانونی شدن اتانازی در اتریش

این نوشته فیس بوکی برای سه سال قبل است که اتانازی در آلمان قانونی گردید. بدلیل اینکه سه روز پیش در اتریش هم قانونی شد و یکبار دیگر روی میز علاقه مندان این بحث آمده،  به جا دانستم آن را باز نشر نمایم.

آیا اتانازی یک حق فردی است یا خیر

دیروز چهارشنبه ۲۶ فوریه ۲۰۱۹ دولت آلمان هم قانونی شدن اتانازی یا “مرگ خود خواسته” برای بیماریهای لاعلاج را تصویب کرد.
بحث اتانازی از قرنها پیش در جریان بوده. در اوائل قرن بیستم این موضوع دوباره روی میز کشورهای اروپایی و آمریکا و چند جای دیگر آمد که نتیجه اش تصویب قانونی شدنش در کشور سوئیس در اوائل دهه چهل بعنوان اولین کشور بود. قبل از این در مصر، امریکا و شاید هم جاهای دیگر بصورت تک مورد این کار انجام شده بود اما هیچوقت قانونی نبوده و انجام آن جرم بود.
بعد از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد مدتی بحث حول این موضوع کم شد اما در اواخر دهه شصت و اوائل دهه هفتاد میلادی این بحث بعنوان ابتدایی ترین حق طبیعی بشر توسط جنبش مترقی چپ امریکا و متعاقبا اروپا مطرح شد.
همان جنبش چپی که انقلاب عظیمی در جهان در حوزه سیاست، هنر و فرهنگ که بخشی از آن آزادیهای فردی، اجتماعی و حق زندگی آزاد را برای بشر قائل میشد، راه انداخت.
از آنموقع تا الان بحث و جدل های زیادی بین روشنفکران چپ با دولت ها و مذهبیون بسیاری از کشورها در جریان است که نتیجه این بحث ها و تلاش ها این شد در هلند، بلژیک، کبک کانادا و چند ایالت آمریکا و کلمبیا، سوئد، لوکزامبورگ، بخشی از استرالیا و اخیرا هم در آلمان این حق به دو صورت قانونی شد. یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم که تفاوت چندانی با هم ندارند.
در رابطه با کودکان هم قوانینی وجود دارد که الان بحث من استثناها و تبصره ها و …. نیست و بلکه کلیات این بحث است. تبصره ها، جزئیات و حاشیه های بحث را میتوان در گوگل یافت.

شخصا به شدت موافق قانونی شدن ” اتانازی” و متقاعبا وظیفه و کمک دولت به شخصی که میخواد مرگ باوقار و آرام داشته باشه، هستم.

بنظرم ابتدایی ترین حق هر شخص است که مستقل از مرگ ناخواسته و تصادف و …. بخواهد چگونه و چه وقت بمیرد. معتقدم اگر شانس بیاورم و با مرگ غیر طبیعی نمیرم اما به دلیل بیماری لاعلاج زمین گیر شوم و نتوانم کارهای خودم را رفع و رجوع کنم، نمیخواهم و دوست ندارم زنده باشم، چون تعریف من از زندگی صرفا زنده ماندن نیست. دوست دارم خودم تصمیم بگیرم با یک آمپول مرگی آرام و بدون درد و زجر داشته باشم.  برعکس یکی دیگر هم حق دارد انتخاب کند دهها سال علیرغم زمین گیر شدن زنده بماند.
هر کسی تصویری از زندگی دارد. یکی در دهه هفتاد – هشتاد زندگی بسر میبرد، بیماری لاعلاج دارد، در خانه زمین گیر شده، کارهای شخصی اش را نمیتواند رفع و رجوع کند، دچار درد مزمن است، هر روز چند ورق دارو و درمان باید مصرف کند که زنده بماند، فقط زنده ماندن خودش برایش مهم است و مزاحمتش برای اطرافیانش مهم نیست اما علیرغم همه اینها هنوز معتقد است باید زنده بماند و صرف زنده ماندن را زندگی میداند.
یکی دیگر هم در شروع دهه هشتاد زندگی اش، قلبش ۲۰ درصد کار میکند، بیماری ش لاعلاج است و در دومین روز زمین گیر شدنش با تصمیم و اراده قبلی و آگاهانه خودش داروهایش را نمیخورد که مرگ آرام و باوقاری را داشته باشد.
بنظر من هر دو انتخاب باید بعنوان ابتدایی ترین حق برسمیت شناخته شوند و هر دو حق از جانب دولتها حمایت مالی و معنوی شوند.

این نکته خیلی مهم در نظر گرفته شود که اتانازی با خودکشی یکی نیست و دو پدیده متفاوت هستند.
بسیاری از افراد بدلیل مشکلات مالی، افسردگی ناشی از مشکلات زندگی، اعتیاد و عدم حمایت خانواده، جامعه و دولت، دردهای مزمن فیزیکی و روانی که فرد توانایی پرداخت درمانش را ندارد ومشکلات اینچنینی خودکشی میکند. این خودکشی صرفا به دلیل مشکل مالی و عدم حمایت است. دولت موظف است که حمایت بی چون و چرا را از این افراد داشته باشد. در صورت حمایت کامل مالی و درمانی، طبیعتا انسان دوست دارد زندگی کند و از نعمات طبیعت و دست آوردهای بشریت لذت ببرد. اما اگر شخصی استثنائا علیرغم همه حمایت ها پس از مدتی خواست به زندگی پایان دهد، اول باید به او مشاوره و راه حل نشان داد و اگر بعد از چند جلسه مشاوره، هنوز تصمیم داشت بمیرد،  در آنصورت میتوان گفت که این فرد از روی فقر و نداری نمی خواهد بمیرد و میتوان این حق را برایش قائل شد.
اتانازی مشخصا مربوط به بیماریهای لاعلاج بخصوص در سنین بالا است که حتی علیرغم حمایت دولت و مراقبت های ویژه در مراکز درمانی یا در منزل اما شخص صرف زنده ماندن را با درد و رنج بعنوان زندگی قبول ندارد وانتخاب میکند یک مرگ آرام و باوقار را با تصمیم خودش داشته باشد. این یک حق طبیعی است که همه باید از آن برخوردار باشند.
ادیان شدیدا مخالف اتانازی هستند. رهبران مذهبی مسلمان، مسیحی و … در دنیا معتقدند حیات یک لطف و رحمت بزرگ از طرف خداوند به انسان است و هر کسی که دیندار و مومن معتقدی نباشد خداوند به او عذاب و درد میدهد که پشیمان شود و توبه کند و برای آخرت تخفیف مجازات بگیرد. اما چون این فرد عذاب وجدان دارد توان تحمل عذاب خداوند را ندارد و میخواهد زود بمیرد.
موضع مرتجعانه ادیان نباید برای ما تازگی داشته باشد و این هم خود دلیل دیگری برای موافق بودن با اتانازی است.
در هر صورت معتقدم هر انسان آزادیخواهی باید به همچین قانونی رای بدهد و این انتخاب را جزو ابتدایی ترین حق و حقوق فرد بداند.

به امید و تلاش برای برقراری دنیایی که هیچ انسانی بدلیل مشکلات مالی و معنوی دست به خودکشی نزند.

و به امید دنیایی که انسانها حق انتخاب حیات خود را داشته باشند.

پی نوشت: اتانازی یعنی مرگ آسان یا مرگ خودخواسته که یک اصطلاح پزشکی ست. بیماران لاعلاج که درد مزمن دارند میتوانند انتخاب کنند که با یک آمپول یا نرساندن دارو به بدن یک مرگ راحت و بدون درد را داشته باشند.

بختیار پیرخضری
۲۷ فوریه ۲۰۱۹

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate