سازمانیابی مبارزات جاری طبقه کارگر و ایجاد تشکل های مستقل کارگری!

طی دو دهه گذشتهباید اعتراف کرد کارگران ایران نشان داده اند که به عنوان یک نیروی عظیم اجتماعی که حدودا ۸۰ درصد جمعیت ایران را در بر می گیرند، می توانند در صورت جمع آوری نیرو و پتانسیل خود افقی سیاسی ای در ایران را بگشایند که تامین کننده معیشت همگانی، بهداشت و آموزش رایگان و آزادی و رفاه و برابری برای همگان باشد. نیروی اجتماعی کارگران اکنون به صورت یک جنبش در آمده است، مطالبات و خواستهای مشخصی دارند که نمایندگان و پیشروان آن در اعتراضات و اعتصابات آن را فریاد میزنند. اما جنبش کارگری در حد پتانسیل اعتراضات و اعتصابات بیشمار کارگری هنوز از سازمانیابی لازم برخوردار نیست و با این درجه از سازمان یافتن قادر به عقب راندن سرمایه داری در ایران نخواهد بود. هنوز رابطه ارگانیک بین فعالین کارگری سوسیالیست و آگاه طبقه کارگر با بدنه کارگری ضعیف است.

رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی سیاستهای نئولیبرالی که به خصوصی سازیهاختم شده است را اجرا نموده است. که نتیجه آن با سرکوب و دستگیری و زندان، فقر و فلاکت و بی خانمانیبرای اکثریت جامعه تا کنون همراه بوده است. در این جنگ نابرابر کارگران چاره ایی جز مبارزه طبقاتی بر علیه دولت و صاحبان سرمایه نداشته اند. از یک سو، کشمکش طبقاتی هر روزه که با اعتراض و اعتصابات کارگری رو به گسترش است، و از سوی دیگر بورژوازی ایران در اثر بحرانهای اقتصادی، سیاسی با بی ثباتی مواجه بوده و موجودیت خود را بموازات سرکوب مبارزات کارگریجستجو می نماید و در پی راههایی هست که از متشکل شدن آنها ممانعت نماید.نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی به منظور بازتولید سرمایه وعملی کردن قوانین نئولیبرالی در ایران از ارگانهای سرکوبگری چون شوراهای اسلامی، خانه کارگر، ایجاد انجمن های صنفی استفاده نموده و بموازات آنتلاشهای جریانات امپریالیستی، و ایجاد سندیکاهای وابسته و دست ساز دولتی، نمونه هایی از تلاش انواع گرایشات بورژوایی برای نفوذ در جنبش کارگری تا بحال بودهاست. اما با رشد رو به افزون جنبشهای اجتماعی و بویژه جنبش کارگری این توطئه ها افشاء شده است. 

با توجه به تجربه مبارزاتی که طبقه کارگر ایران در تقابل با حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی  تا به  امروز ازخود نشان داده، و پیشرویهای نسبی هم در این رابطه داشته است تا کنون با درجه ایی از آگاهی و سازمانیابی، با اخذ تاکتیک های مبارزاتی، اتخاذ شعارها، اعتراضات و اعتصاباتی را در سطح وسیعی سازمان داده و در به میدان آوردن و همراه کردن سایر کارگران و جلب حمايت های مردمی بدرجاتی موفق بوده و حامل دستاوردهای چشمگیری است. تلاشهایی هر چند محدود هم در امر تشکل یابی صورت گرفته است، البته بطور پراکنده و جدا از هم، همانطور که در دو نمونه ” شرکت واحد اتوبوسرانی تهران ” و ” مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه ” دیده ایم با مقاومت سر سختانه و حتی اخراج و بازداشت انفرادی و دسته جمعی کارگران مواجه شده است.

اما عدم تشکل به عنوان یک خلاء بزرگ در پیشروی کارگران نشان داده و ثابت نموده است طبقه کارگر بدون اتحاد و داشتن تشکلهای مستقل از دولت و کارفرما، نخواهد توانست در مقابل یورش وحشیانه ایی که دولت و صاحبان سرمایه به سطح معیشت آنها می نماید توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد.  

در حدود سه دهه گذشته در ايران فقط ” سنديكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه” و “سنديكايی كارگران مجتمع كشت و صنعت نيشكر هفت تپه” تشكيل شده است. این دو تشکل یک شبه بوجود نیآمد، زمینه عینی و ذهنی برای تشکیل این دو سندیکا فراهم بود. با حضور كارگران پیشرو در اين دو واحد كه از آگاهی،شور و شوق،توان و انگيزه كافیبرخوردارند؛ كار آگاه گرانه و سازماندهیاوليه را با دقت و حوصله انجام داده اند؛ با تشکیل هيات موسسی كار تبليغات، آگاهی رسانی و سازمانگری منظم خود را در سطح وسيعی پيش بردند. حساسيت بيش از حد نيروهای دولتی و امنيتی برای مقابله با عدم شکل گیری این دو سندیکا،كارگران آگاه و پيشرو نيز فرصت ها و روش های مناسب را تشخيص داده و از آن ها به خوبی استفاده كردند و از حمايت افكار عمومی داخلی و نهاد های زيربط بين المللی هم برخوردار بوده اند. 

از سه دهه قبل مشخصا مبارزه علنی برای ایجاد تشکل های مستقل و بر پا داشتن مراسم مستقل روز کارگر در مبارزات کارگری آغاز شد جنبش کارگری وارد فاز جدیدی شد. تا کنون این جنبش فراز و نشیب هایی داشته است و در حرکتهای اعتراضی توانسته است تا حدودی سازمان یابد. اکنون به علت بحران اقتصادی شدیددر جامعه و فقر و فلاکت و بیکاری، دامنه اعتراضات رو به گسترش است، ضرورت متشکل شدن هر چه بیشتر طبقه امان و پیوند دادن اعتراضات و اعتصابات بهم با توجه به روند عینی مبارزات کارگری در ایران به نیازی عاجل برای طبقه کارگر تبدیل شده است.

مبارزه و سازماندهی کارگران امری است استراتژیکی و دراز مدت. بهمین دلیل کارگران در مقابل دشمن تا دندان مسلح نیاز به ایجاد تشکلهای خود با حفظ استقلال طبقاتی را دارند. این تشکلها تا چه اندازه ایی ظرف بیان منافع اقتصادی- سياسى طبقه کارگر باشند، قطعا در پیشبرد اهداف مطالباتی کارگران موثر خواهد بود، اما مهمترین بخش توده اى شدن تشكلها، سراسرى شدن این تشکلها، در پيشبرد مبارزات کل طبقه میباشد. که نه تنها به پراکندگی و ضعفهای جنبش کارگری تا حدود زیادی پایان خواهد داد بلکه قدرت متشکل آنها هم بورژوازی لجام گسیخته را به مصاف طلبیده و می تواند آن را به عقب نشینی وادارد.

امروز بحثهایی در رابطه با نوع  تشکل سندیکا و شورا و یا جنبش مجامع عمومی و ….. در جنبش کارگری دامن زده شده است. البته نظرات فرقه گرایانه و برخورد تعدادی از بالا کههیچ نقشی در بدنه جنبش کارگری ندارند، سبب موانعی بر سر راه جنبش کارگری و فعالین کارگری شده است، که دامن زدن به این بحث قطعا راهگشای موانعی که طبقه کارگر با آن دست و پنجه نرم میکند نخواهد بود ودقیقا آب به آسیاب بورژوازی خواهد ریخت. 

اشکال تشکل اینکه سندیکا باشد یا شورا یا کمیته های کارخانه و جنبش مجامع عمومی و …..باشد از دل مبارزات خود طبقه بیرون می آید. در واقع تز و تئوریهای این سازمان و آن حزب و یا فعال کارگری نمی تواند تعیین کننده این واقعیت باشد. برای مثال اگر در جائی کارگران بنا به شرایط عینی موجود کمیته های کارخانه را سازمان داده اند و جای دیگر سندیکا، این محصول شرایط عینی مبارزه طبقه کارگر میباشد و نه تحلیل و رهنمود نیرویهای سیاسی خارج از سوخت و ساز درونی جنبش کارگری. در یک مبارزه طبقاتی نقش نیروهایی که خود را متعلق به جنبش کارگری میدانند این است که در سمت و سو و پیوند با جنبش کارگری حرکت نمایند، اما چنین نیروهاییمحق نیستند که خواست و تمایل ذهنی خود را به مبارزات کارگری تحمیل کنند. هرگونه تلاش این نیروهای سیاسی برای تحمیل نظرات و خواست های خودامری ذهنی و انتزاعیبوده،تاثیرات مخربیدر پروسه مبارزات کارگران برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگریخواهد گذاشت. امروز با بحثهایی که در رابطه با تشکیل شورا و سندیکا راه افتاده است، که رویکرد سندیکایی رفرمیستی است و اما رویکرد شورایی انقلابی است جنبش کارگری و فعالین پیشرو آنرا با معضلات جدی روبرو نموده است.

تشکل یابی، سبک کار و روش های کاری موجود در این راستا باید با خرد جمعی و از فرایند سازمانیابی کارگران حاصل شود یعنی نمی توان تعدادیادعای رهبری نموده ، با سبک کار ، تشکیلات و ایدئولوژی موجودشان به میان کارگران رفته و اقدام به ایجاد تشکل کارگری نمایند. این مسلم است که هیچ فرد، گروه و جریانی بدون ایدئولوژی، نظر و ایده و طرح اقدام به کاری از جمله ایجاد تشکل کارگری نمی نماید. اما در نهایترهبران عملی،سبک کار و نحوه سازمانیابی از درون جنبش کارگری شکل خواهد گرفت.

نقش فعالان کارگری بردن آگاهی به میان کارگران نیست بلکه عملیاتی کردن آگاهی های موجود در میان کارگران است. از این طریق کارگر فعال و آگاه عملا به دیگر کارگران آموزش میدهدچگونه اقدامات عملی خود را حول مطالبه تنظیم می کند و کارگران حول مطالبات خود چگونه متشکل شده و اقدام کنند. چگونه می توان با دیدگاههای مختلف اما بر طبق یک منفعت طبقاتی به یک استراتژی مشترک دست یافتو با استفاده از آن طبقه کارگر برای رسیدن به خواستهایش متحد و متشکل شده وتشکهای مستقل پایدار از دولت و کارفرما و احزاب و سازمانها را بنا به خواست کارگران ایجاد نماید.

اما چگونگی متشکل شدن کارگران از موضوعات با اهمیت و پایه ای است که در هر شرایط زمانی برای فعالین جنبش کارگری مطرح است. طبیعتا در شرایط انقلابی، و غیر انقلابی که با سرکوب و خفقان همراه است قطعا سطوح مختلف مبارزه طبقاتی و موقعیت جنبش کارگری و دشمنان آن، نوع متشکل شدن را متفاوت خواهد کرد و البته در بسیاری از مقاطع نیز چند نوع سازماندهی و متشکل شدن نه تنها تناقضی با منافع جنبش ندارد، بلکه در راستای آن قرار می گیرد. همانند امروز که بحث شورا، سندیکا و مجامع عمومی….. مطرح است و ترجیح دادن رویکرد یکی بر دیگری و آنها را در تقابل هم قرار دادن. حکم صادر کردن در مورد نوع این تشکلها، یکی رادیکال و انقلابی و دیگری رفرمیست و محافظه کار است.

با توجه به هجوم سرمایه در دهه های گذشته و اختلال در ساختار درونی طبقه کارگر، ایجاد پراکندگی و درهم شکستن صنایع و رشد خصوصی سازیها در سطوح مختلف، مبارزه برای ایجاد تشکلهای کارگری اشکال دیگری بخود گرفته است، محور مبارزه برای ایجاد این تشکلها باید بر اساس خواستها و مطالبات کلیدی کارگران باشد تا بتواند بخش های مختلف طبقه کارگر را در بر بگیرد. بعنوان مثال:  مزد از خواستهای پایه ایی است که می توان حول آن مبارزات کارگران شاغل و بیکار یا با حقوقهای معوقه را سازمان داد و به تشکل یابی کارگران یاری رساند. طبقه کارگر حول افزایش مزد و تامین معیشت در ایران می تواند با شعار کلیدی ” معیشت همگانی برای همه “مبارزات جاری بخش های مختلف کارگران را هماهنگ نموده و کارگران را حول آن سازمان دهد.

شرایط جامعه ما در مرحله انقلابی نیست و کارگران بر اساس توازن قوا به نفع طبقه کارگر خواهند توانست متناسب با موقعیت، سطح مبارزات جاری را سمت و سو داده و تشکل مناسبی را بر گزینند. باید پذیرفت که این انتخاب از جانب کارگران نه اراده گرایانه که بر اساس زمینه عینی موجود مبارزه طبقاتی ممکن می گردد. اما قبل از اینکه به مورد مشخص نوع تشکلهایی که متناسب با شرایط کارگران هستند بپردازیم ضروری است تعریفی از آنها و مشخصا از سندیکا و شورا داشته باشیم.

سندیکا و شورا 

آنچه امروز اهمیت دارد هر جا اعتراضات و اعتصابات موجود است باید آنرا یک گام ارتقاء داد و آنرا متشکل نمود. در این رابطه قضاوت و بر خورد ما به سندیکاهای موجود و سندیکاهایی که ایجاد می شوند باید بر اساس رویکرد سیاسی آنها باشد و نه نام آنها. اینهم تضمینی نیست که تشکلی که شورایی باشد و یا سندیکایی تا به آخر رویکرد انقلابی خواهد داشت. اما هر سندیکایی که طریق مبارزه و سازماندهی کارگران برای اعتصاب و اعتراض را در پیش می گیرد باید مورد حمایت قرار گیرد. نمی توان صرف وجود سندیکا بودن و یا اینکه عملکرد رفرمیستی دارد آنرا نادیده گرفت.در شرایط خفقان و استبداد جمهوری اسلامی هر تشکلی ولو اینکه سندیکا، شورا و اتحادیه و کمیته های کارخانه و……باشد نمی تواند رویکردی رفرمیستی داشته باشداتحادیه ها و سندیکاها در ایران که بتوانند در اثر مبارزه خود کارگران سر بر آورند، نه تنها بی خاصیت نیست بلکه می تواند به یکی از قویترین ابزارهای مبارزه مستقیم کارگری تبدیل شود. 

نادیده گرفتن شرایط اجتماعی و سیاسی و دوره ایی که جامعه در آن بسر میبرد، ندیدن عواملی مانند سرکوبهای بورژوایی، ایجاد موانع و نفوذ در صفوف جنبش کارگری و تضعیف افق سیاسی طبقه کارگر برای تحولات اجتماعی، با این برخوردهای ساده نگرانه طبعا گریز زدن از برخورد با مسائل واقعی پیش رو است.

گویی مسئله در ایران بر سر این است که ما بین دو نوع تشکل داریم انتخاب می کنیم: تشکل بهتر و برتر شوراها و تشکل نازلتر و کم تر انقلابی سندیکاها. در حالیکه سوال و مسئله واقعی در ایران این است که ما با فقدان تشکل کارگری روبرو هستیم، و کارگر تازه در جستجوی ساده ترین تشکلها است و تشکیل سندیکاها و….در ایران گام بزرگی به پیش خواهد بود.مهم این است که مبارزه کارگران در ایران حول تشکیل سندیکاهای کارگری در ایران متمرکز شود. بحث بر سر این نیست که ایا ما، شوراها را ترجیح میدهیم یا سندیکاها را. بحث بر سر این است که تاریخ واقعی مبارزه طبقاتی تا کنون هر دوی این اشکال را به خود دیده، هر دو را ایجاد کرده و هر دو را ضروری دانسته است و مادام که تحولی در خود مبارزه طبقاتی در سطح جهانی، یا دست کم در سطح کشوری، حالات و اشکال نوینی را در آینده خلق و جایگزین انها نکرده است،باید هر دوی این اشکال را به رسمیت شناخت، موقعیت متفاوتی را که سببایجاد هر کدام از انها میشود و نیز دایره و مضمون فعالیت انها راتشخیص داد، نقاط قوت و ضعف و محدودیتهای انها را شناخت و در هر دو فعالیت کرد: سندیکاها به عنوان تشکلهای کمابیش پایدار طبقه کارگر که در شرایطهای مختلف و دوره های غیر انقلابی می توانند موجودیت داشته باشند و موضوع کار خود را مبارزه برای بهبود شرایط کار و معیشت کارگران قرار داده اند و شوراها به عنوان تشکلهای کارگری که ابزارهای مبارزه انقلابی، و یا ابزار حاکمیت انقلابی، بودهو در دوره های معینی از مبارزه طبقاتی موضوعیت پیدا میکنند.

مارکسیستهای قرن، اتفاقا با شوراهای بزرگتر و با اهمیت تری از آنچه در ایران شکل گرفتند، سر و کار داشتند و سنت اتحادیه ایی و سندیکایی را هم به خوبی می شناختند، شوراها را به عنوان بدیلی در مقابل اتحادیه ها، بدیلی که در شرائط غیر انقلابی شکل میگیرد، اتحادیه را بی موضوعیت میکند و به کنار می زند و وظائف عادی انها را انجام میدهد، مطرح نکرده اند. کتاب ” دولت و انقلاب ” لنین، از جمله، سراسر شوراها را ارگان مبارزه انقلابی و ارگان حاکمیت تعریف میکند و به جای خویش اتحادیه ها را هم به رسمیت می شناسد. اینکه پس از انقلاب اکتبر هم اتحادیه ها باقی ماندند و لنین و دیگران سیاست نفی انها را در پیش نگرفتند، گواه این است که: شوراها و حتی حاکمیت انها وجود اتحادیه ها را نفی نکرد. 

ویژگی های جامعه ما نیز در رابطه با ایجاد تشکل های کارگری را باید مد نظر داشت. جامعه ای که هر روز اعتراضات و اعتصابات وسیعدر کف خیابانهایش جاری است و تضادهای طبقاتی با روند رو به رشد این مبارزات رنگ و بوی سیاسی بخود می گیرد، هر مبارزه و بخصوص تشکل اقتصادی که رویکرد نسبتا رادیکالی داشته باشد می تواند در یک برآمد اجتماعی به سرعت نقش و جایگاه ارزشمند و والایی را کسب نماید. بر همین مبنا نیز کوچکترین شکل های سازماندهی و انسجام برای حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامیخطربه حساب آمده و با بسیج نیروهای خود به مقابله با آن بر می خیزند. خیزشها، جنبشهای کف خیابان، حتی اول ماه مه ها و هشت مارچها، ارتباط های محفلی، محافل در محیط کار و … همگی شدیدا صاحبان سرمایه را نگران می کند و در پی سرکوب بر می آیند.بهمین دلیل است که استبداد وحشت از روابط اجتماعی و متشکل شدن دارد.
بخوبی می دانیم که ساختار سندیکا درایران به هیچ وجه مثل کشورهای دیگری که ذکر شد نیستند. در جامعه ما سندیکا و هر نوع تشکل دیگری که واقعا در محیط کار ایجاد گردد از میان خود کارگران نمایندگانی انتخاب می کند و آنها نیز شدیدا تحت فشار امنیتی قرار می گیرند. در واقع ساختار سندیکا در ایران بیش از هر چیز به شکل شورایی و با انتخاب کارگران در محیط کار که نمایندگان خود را انتخاب می کنند ممکن می گردد و نه شکل بوروکراتیک و خارج از طبقه.بعنوان مثال: سندیکای شرکت واحد قبل از اعتصاب کارگران و آنهم با مبارزه کارگران ایجاد شد. سندیکای شرکت واحد بر خلاف گرایشات رفرمیسم سندیکاها در انتظار مجوز از نهادهای دولتی ننشستند، بلکه با مبارزه سخت و در شرایطی که حتی به آنها حمله شد و ساختمان آنها را پلمب نمودند سندیکای خود را ایجاد کردند. مجمع عمومی آنها با بیش از ۶۰۰۰ نفر برگزار گردید و بنا براین آنها به نیروی خود در دشوارترین شرایط سرکوب و استبداد امر متشکل شدن را متحقق نمودند و این اولین حرکت رادیکال آنها بود. بعد از آن، اعتصاب رانندگان شرکت واحد از طریق نمایندگان عملی سندیکا به وقوع پیوست. 

در پاییز سال ۸۷ و باﻻخرﻩ بعد از بحث‌های متفاوت، هیات موسس مجتمع نیشکر هفت تپه که از نمایندگان منتخب تشکیل شده بود، تصمیم گرفتند از میان چند‬ اساسنامه ی پیشنهادی از جمله یک اساسنامه ی شورای کارگری و چند اساسنامه ی مربوط به تشکل‌های موجود دیگر، یکی را که مورد قبول و توافق خودشان بود، مدنظر قرار دهند.‬ آ‌ن‌ها روزی را برای مهلت اعلام کاندیداتوری و روزی را هم برای انتخاب نمایندگان کارگری تعیین کردند. ۷۲ کارگر کاندیدا شدند و در روز یکم ﺁبانماﻩ سال ۸۷ انتخابات برگزار شد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬نام‬ تشکل سر انجام با شور و مشورت کارگران به نام “سندیکا” معرفی و شناخته شد. واقعیت این است که سندیکای نیشکرهفت تپه نتیجه دو سال مبارزه کارگران و با رویکردی رادیکال ایجاد شده و صاحبان سرمایه نیز با تمام قوا سعی داشتند همان کاری را با آنها بکنند که با سندیکای شرکت واحد نمودند. 

در نیشکر هفت تپه جمع آوری کمک برای خانواده کارگران زندانی ‬و حمایت طبقه کارگر تجربه‌ی بسیار ارزنده ایی برای جنبش کارگری بود؛ این حمایت مالی دستاورد مهمی که بهمراه داشت اینکه طبقه کارگر نه تنها به استقلال طبقاتی خود باید اتکاء داشته باشد بلکه در رفع مشکلات مالی هم با حمایت طبقه اش استقلال مالی خود را حفظ نماید. در موفقیت این کار، علاوﻩ برتلاش فعالین کارگری، فراخوان عمومی علی نجاتی از رهبران عملی جنبش کارگری، خطاب به کارگران نیشکر هفت تپه، تاﺛیر گذار بود. در فراخوان مالی وی اعلام کردﻩ بود که ﻻزم‬ است به جای نهادها و جریان‌های ﻏیر کارگری، خانوادﻩهای کارگران زندانی توسط عموم ‬کارگران در سراسر کشور، مورد حمایت قرار بگیرند. کارگران و فعالین با عملکرد خود به دولت سرمایه ثابت نمودند، که با اتحاد و همیاری می توانند حفظ استقلال مالی خود را حفظ نمایند.‬‬‬‬‬‬‬‬

این دو سندیکا، شرکت واحد و نیشکر هفت تپه از بدو تاسیس تا به امروز در پروسه مبارزات خود با دفاع از حقوق زنان و کودکان، حمایت از زندانیان سیاسی و خواهان آزادی آنها، حمایت از اعتراضات و اعتصابات جنبشهای اجتماعی دیگر از جمله: معلمان، زنان، بازنشستگان، دانشجویی و….. و اعتراض به قانون کار جمهوری اسلامی، اعتراض به خصوصی سازیها و لغو آن ، مبارزه برای افزایش دستمزدها، حمایت از اعتصابات و اعتراضات کارگری و…….کاملا رویکرد انقلابی و سیاسی داشته اند، و مناسبات نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی را به چالش کشیده اند.  

تشکلهای مستقل طبقاتی ابزار پیش برد مطالبات و خواسته های اقتصادی، رفاهی،اجتماعی و تحمیل آن به کارفرماها و دولت سرمایه داری است. این تشکلها به مثابه حضور اجتماعی طبقه کارگر میتواند اتحاد پایدار کارگران را تامین کند. اساس تشکلهای مورد نظر، میبایست بر مبنای سیاست مبارزه طبقاتی باشد تا بتواند منافع آنی و آتی همه کارگران رادر مبارزه با سرمایه نمایندگی کند.

بسیاری از جناح های سرمایه داری به اشکال مختلف سعی در وابسته نمودن تشکل ها و فعالین آن رابه خود دارند. بسیاری از جناح های غیر کارگری با ایجاد تشکل های به ظاهر کارگری، سعی در نزدیک نمودن خود به جنبش و در نهایت نفوذ و اعمال اتوریته را دارند. استقلال طبقه کارگر و تشکل های آن نه فقط از دولت و کارفرما بلکه از کل طبقه سرمایه دار باید باشد و هر جا که احساس شد حرکتی در راستای خدشه دار نمودن آن در حال اجرا است باید به مبارزه با آن پرداخت.

طبقه کارگر متشکل از طریق تشکلهای مستقلکارگریخواهد توانست آن آلترناتیوی در شرایط امروزی جامعه ایران که آبستن حوادث است باشد و در اتحاد با دیگر جنبشهای اجتماعی جریانات راست و واپس مانده ارتجاعی که به کمک امپریالیستها برای قدرت سیاسی خیز بر داشته اندرا کنار بزنند. 

موانع متشکل شدن کارگران و راهکارها

یکی از موانع اساسی و واقعی کارگران که مانع ایجاد تشکلهایکارگران میشود، فقر و فلاکتیاست که امروز جامعه ایران را فرا گرفته باعث شده هر کارگری دو الی سه شیفت کار کند تا بتواند حداقل معیشت روزانه اش را جوابگو باشد،کارهای قراردادی و پیمانی و تکه تکه نمودن بخشهای کارگری، خیل عظیم بیکاران آماده به کار از یک سو و دستمزد ناچیز و بخور و نمیر از یک سوی دیگر باعث شده که اعتراضات و اعتصاباتی که هر کدام به درجه ایی از سازمانیابی برخوردار است رشد رو بجلو داشته، اما از سوی دیگر، پراکندگی در صفوف فعالین کارگری پیشرو و سازمانده تحت یک اتحاد عمل مشترک برای عملی نمودن این حرکتها و سازمان دادن آن بسوی تشکیل تشکلهای طبقاتی مستقل و سرکوب شدید حرکتهای کارگری از طرف نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی باعث اختلال در امر تشکیل تشکلهای مستقل طبقاتی شده است. در ضمن طبقه کارگر به علت نقش مهمی که در تولید دارد و از قبل استثمار هر روزه اش برای دولت و صاحبان سرمایه ارزش اضافی و سودهای نجومی تولید میکند، بنابراین بورژوازی از ترفندهای مختلف و بازدارنده از رخنه نمودن در صفوف کارگران، ایجاد رقابت بین آنها، حقوقهای معوقه، اخراج، دستگیری فعالین کارگری، زندان و تحمیل نمودن حکمهای سنگین به آنها مانع متشکل شدن کارگران در تشکلهای طبقاتیشان میشود. 

طبقه کارگر در شرایط فعلی همزمان با مشکلات و معضلاتی روبرو است که حل هر کدام در گرو دیگری است. میارزه برای افزایش دستمزدها مستلزم وجود تشکل های مستقل، و حتی تشکلهای مستقل سراسری کارگری است.
امنیت شغلی کارگران هر چند به مسایل اقتصادی و اجتماعی و بحران های سیاسی، مناسبات و روابط کار موجود در جامعه گره خورده، اما به حمایت تشکل های مستقل کارگری، صندوق های حمایت از بیکاران و بیمه بیکاری نیازمند است. شکی در این نیست که طبقه کارگر در این نبرد طبقاتی با انواع و اقسام مسایل و مشکلات دست به گریبان است، اما در پروسه این مبارزه شرایط برای سازمان دادن کارگران نسبتاً موجود است. قطعاً برای به فعل درآمدن این نیرو و پتانسیل قدرتمند حدی از آگاهی طبقاتی لازم است. حضور و فعالیت همه جانبه، سازمان یافته، دراز مدت، برنامه دار و هدفمند و همچنین سازمانگر کارگران آگاه در درون طبقه در کنار آگاهی ناشی از تجربه ی اجتماعی و مبارزاتی خود کارگران می تواند سبب ارتقاء آگاهی طبقاتی آنان شود.

شاید بتوان در خصوص‏ راهكارها و يا به عبارتى راه حلها براى رفع موانع موجود با توجه به سنت مبارزاتی فعالین سوسياليست و شرايط حاضر جنبش‏ كارگرى ايران و تجاربش‏، اقدامات عملى چندى را در دستور گذاشت و يا تقويت بخشيد. بحث و تبادل نظر بر سر مسائل كليدى جنبش‏ كارگرى و در اين ميان بويژه امر تشكلها که بطورعینی و ضروری در دستور کار طبقه کارگر ایران قرار گرفته است، بحث بر سر موانع عينى در جهت استراتژى طبقاتى در سياست تشكلها، آن ابزارى است كه ميتواند تقويت كننده درك و تلاش‏ موثر فعالين جنبش‏ كارگرى در جهت منافع کل طبقه کارگر باشد.

جنبش کارگری برای مقابله به این وضعیت ناچار است تنها به مثابه یک جنبش اجتماعی ظاهر شود و برای این به تشکلهای توده ای و سراسری خود نیاز حیاتی دارد. این مسئله بدون همت و یاری کارگران پیشرو و فعالین سوسیالیست در امر سازمان دادن بخش اعظم طبقه کارگر امکانپذیر نیست. در عین حال ما شاهد هستیم در این مدت جنبش کارگری با اعتراضات و اعتصابات بسیاری که پیش رو داشته، در امر سازمان یابی حامل دستاوردهایی بوده اما تا کنون نتوانسته به انجام تشکلهای مستقل کارگری ختم شود. استبداد و خفقانی که بر جامعه ایران حاکم است یکی از عاملهای اصلی و بازدارنده در انجام تشکل های کارگران بوده است.  این را هم باید در نظر داشت در بیش از یک قرن از مبارزه طبقاتی جنبش کارگری طبقه کارگرهمیشه با این معضل روبرو بوده است. سوال این است با وجود این مشکل از چه مکانیزمهایی باید در متشکل نمودن کارگران استفاده نمود؟ این واقعیتی است که متشکل شدن کارگران در یک سطح وسیع و فرا گیر بدون ارتباط با بدنه طبقه کارگرغیر ممکن است. صرفا با جمع شدن جمعی یا محافلی از فعالین جنبش کارگری نمی توان این مسئله را تحقق بخشید. سوال این است برای آنکه کارگران پیشرو قادر باشند طبقه کارگر را در تشکلهای خود سازماندهی کنند چه کاری بجز آنچه تا به امروز انجام گرفته باید انجام دهند؟ اما سوال اینجا است تا کی کارگران می توانند با اینهمه فلاکت و سیه روزی سر کنند و قادر نباشند از نیروی طبقاتی خود در برابر دشمن طبقاتیشان استفاده نمایند؟ وظیفه کی و چه کسانی است که پا جلو بگذارند تغییری در وضع موجود بدهند؟ در این چند سال اخیر همه ما شاهد حرکتهایی از اعتصابات بزرگ و کوچک کارگری برا ی گرفتن مطالبات و خواسته هایشان بوده ایم. شاهد بوده ایم که کارگران برای ایجاد تشکلهایشان چه بهای سنگینی از بیکاری گرفته تا جان باختنشان و زندان و شکنجه پرداخته اند و هنوز بخشی از رهبران و فعالین کارگری در زندانهای جمهوری اسلامی بسر میبرند. دشمنان سر سخت طبقه کارگر از پراکندگی طبقه حداکثر استفاده را نموده و هنوز هم از هر حربه ایی برای دامن زدن به این پراکندگی قصور نمی کنند. چرا نباید کارگران به نیروی طبقاتی خود ایمان بیاورند و با استناد و استفاده از تجارب  یک قرن از مبارزه طبقاتیشان که رژیمهای دیکتاتوری را با اتحاد و اعتصاباتشان بزیر کشیده اند این بار هم متشکل شوند و برای رهایی خود چاره ایی بیندیشند. و با به میدان آمدن قد علم نموده و سرنوشت خود را بدست بگیرند. واقعیت این است که این متشکل شدن نه یک شبه بوجود خواهد آمد نه خودبخود صورت خواهد گرفت. سازماندهی و ارتباط با بدنه کارگری یکی از پایه ای ترین و مهمترین بخش متشکل نمودن کارگران است. 

وجود کارگران آگاه و سوسیالیست درون طبقه این وظیفه را جلو آنها می گذارد، در جریان مبارزات کارگری، تجربه های اجتماعی را به کارگران بیاموزند و آنها را به مسائل طبقاتی آگاه نمایند و این امری است گریز ناپذیر، دشوار و طولانی و کسانی که این روش از مبارزه را بر می گزینند باید سختی، محرومیت و محدودیت های بسياری را متحمل شوند. اگر به امر مبارزه طبقاتی و ضرورت سازمان یابی و تشکل طبقه کارگر بطور استراتژیکی اعتقاد داشته باشیم به این امر هم واقف خواهیم بود که در پروسه فعل و انفعالات درونی طبقه کارگر در پیش گرفتن این روش و عملی نمودن آن مبارزه ای طولانی را می طلبد.

آگاه نمودن کارگران به مسائلشان از راه  تبلیغ و ترویج از وظائف مهم کارگران سوسیالیست و پیشروان طبقه کارگر می باشد. امروز دسترسی به کارگران و مناطق کار و زیست آنها کار چندان دشواری نمی باشد. اما سوال این است چگونه کارگران پیشرو و سوسیالیست می توانند این ارتباط را برقرار نمایند؟  لازم است اینجا اشاره ای شود به اینکه کارگران پیشرو یا پیشروان طبقه کارگر باید از چه مشخصات و ویژگیهایی برخوردار باشند و چرا وجود این پیشروان در پروسه سازماندهی کارگران ضروری است ؟ در ضمن کارگران پیشرو برای مبارزه از چه ابزارها و مکانیزمهای تبلیغی و ترویجی برای پیش برد کار سوسیالیستی باید استفاده نمایند؟

در هر جامعه ای که آبستن تغییر و تحولی می باشد، اوضاع انقلابی  و تسخیر قدرت انقلابی زمانی فرا میرسد که پیش شرطهای آن آماده باشد که عملکرد توده های کارگر و زحمتکش با طیف کارگران پیشرو و آگاه که  پیشروان این حرکت می باشند به هم پیوند خورده باشند. ما شاهد مبارزه طبقاتی  هر روزه کارگران و اقشار  فرودست هستیم. از این رو امر فرا گیرشدن و رشد رو بجلو مبارزات توده ها در یک روند مبارزه انقلابی به عامل کمی و کیفی وابسته است. اما در پروسه این مبارزه شرایط برای سازمان دادن کارگران نسبتاً موجود است. قطعاً برای به فعل درآمدن این نیرو و پتانسیل قدرتمند حدی از آگاهی طبقاتی لازم است. حضور و فعالیت همه جانبه، سازمان یافته، دراز مدت، برنامه دار و هدفمند و همچنین سازمانگر کارگران آگاه در درون طبقه در کنار آگاهی ناشی از تجربه ی اجتماعی و مبارزاتی خود کارگران می تواند سبب ارتقاء آگاهی طبقاتی آنان شود. چنین روندی با اتکاء به میزان آگاهی طبقاتی در جریان مبارزه عملی می تواند، توده های وسیع کارگر را حول چنان اهدافی بسیج نماید.

فعالین کارگری، کمیته‌ها و تشکلهای کارگری نباید منتظر اعتراضات و اعتصابات کارگران در مراکز کاری و صنایع باشند و بعد تصمیم به دخالت‌گری، آن‌هم  نه به شکل وسیع ، بگیرند. عدم حضور فعالین کارگری در محیطهای کار و عدم ارتباط آن‌ها با کارگران و مراکز کاری، قدرت سازماندهی طبقه‌ی کارگر را به شدت تضعیف می‌کند. پیشبرد سازمانیابی کارگران در محیطهای‌کار اعم از کارگاه، کارخانه، شرکت‌های خدماتی، و . . . نیازمند شکل گیری هسته ها و محافل کارگری درون این محیطها  و ما بین کارگران است. بدون ایجاد چنین هسته هایی در محیط‌های کار، سازماندهی برای ایجاد تشکل‌های کارگری امری غیرممکن است.بخشی از سبک کار درست فعالین کارگری و یا فعالین متشکل در تشکلها و کمیته‌های کارگری ایجاد بسترهایی است که طی آن‌ها کارگران فعال در محیطهای کار برای متشکل شدن و برپائی تشکل‌ آموزش ببینند. وظیفه‌ی فعالین کارگری و به‌ ویژه بخش متشکل آن ارائۀ راهکارهایی است که این مسیر ناهموار را برای کارگران هموار سازد. وقتی سخن از سبک کار به میان می‌آید منظور حلقه های به هم مرتبطی است که امر سازمان‌دهی، راهکارها، رویکردهای علنی، ارتباط با بدنۀ کارگری و در مجموع زمینه برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و جهت دادن به مبارزات کارگران در مسیر کسب مطالبات روزافزون را شامل می‌شود. متشکل شدن دور این سبک کار اعتماد ‌به ‌نفس کارگران در عرصۀ مبارزات طبقاتی را بالا میبرد.

آگاهی طبقاتی طبقه کارگر مستلزم آگاهی طبقاتی سیاسی کارگران از طریق فعالیت همه جانبه سیاسی میباشد، تا جائیکه کلیه مسائل درونی و بیرونی مناسبات طبقاتی مطرح شده و از دیدگاهی مارکسیستی به آنها پاسخ بگیرد. در واقع تنها زمانی می توان فعالیت توده های کارگر را ارتقاء داد که این فعالیت صرفا محدود به  تبلیغ و ترویج سیاسی بر یک مبنای اقتصادی نباشد. سازمان دادن افشاگری سیاسی همه جانبه در مورد ماهیت واقعی مناسبات سرمایه، شرط اساسی لازم برای گسترش تبلیغ و ترویج سیاسی است. از هیچ طریق دیگری به جز از طریق یک چنین تجزیه و تحلیل و افشاگری نمی توان توده ها را در زمینه اگاهی سیاسی و فعالیت انقلابی آموزش داد.

جنبش قوی معلمان که امروز بطور سراسری و جمعیت بغایت چشمگیری در اکثر شهرهای ایران برای مطالبات و خواستهای خود به حرکت در آمده و دولت سرمایه جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است، نکته اتگاء و عزیمتش تشکل صنفی سراسری معلمان است. معلمان و پیشروان این جنبش در حدود یک دهه است که با استفاده از این تشکل سراسری بارها به اعتراض و اعتصاب پرداخته اند و مطالبات خود را فریاد زده اند. این تشکل سراسری در هر مقطعی از مبارزه معلمان را سازمان داده، صیقل خورده و قویتر به میدان آمده است، که ما امروز شاهد یکی از پرقدرت ترین  حرکتهای اعتراضی معلمان هستیم. این حرکت نه تنها معلمان  را در کسب خواستها و مطالباتشان مصصم تر نموده بلکه فضای رعب و وحشت در جامعه را شکسته و با اعتماد به نفس دادن به اقشار مختلف مردم زمینه را برای حرکتهای توده های مردم و در پیوند با جنبشهای اجتماعی فراهم نموده است. امروز تشکل یابی معلمان برای تمام جنبشهای اجتماعی بویژه جنبش کارگری می تواند الگویی برجسته ایی برای متشکل شدن و دستاوردهایش باشد. 

مبارزه علیه سرمایه همراه با متشکل تر شدن کارگران، مردم در محیط کار و زیست  امکان تحقق خواهد یافت. ایجاد هر چه بیشتر تشکلهای مستقل کارگری و شوراهای کارگری و مردمی میتواند در مقابل نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی قد علم کند و جوابگوی پیشروی مبارزه طبقاتی در شرایط کنونی باشد. تشکلهای کارگری با فعالیتهای موثر و همکاری نزدیک با هم در بخشهای مختلف صنایع و خدمات می توانند پیش شرطهای تشکلهای سراسری را فراهم آورند.

۱۵ دسامبر ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate