نوال السعداوی عصیانگری خستگی ناپذیر و عمری سر شار از مبارزه 

من باید صریحتر و تهاجمی تر باشم، چون جهان دارد پرخاشگرتر میشود و ما به مردمی نیاز داریم تا با صدای بلند علیه بی عدالتی سخن گویند. (نوال السعداوی) 

  نوال السعداوی، پزشک و نویسنده مصری و از فمینیست‌های معروف جهان عرب روز یکشنبه ۲۱ مارچ ۲۰۲۱ در سن ۸۹ سالگی درگذشت. نوال السعداوی ۲۷ اکتبر ۱۹۳۱ در یکی از محلات شمال قاهره به دنیا آمد؛ پدرش کارمند وزارت آموزش بود و مادرش نیز در خانواده‌ای بورژوا و متاثر از فرهنگ ارتجاعی پرورش یافته بود، اصرار داشت که دخترش در شش سالگی “ختنه” شود. او این شانس را از طرف خانواده اش یافت که بمدرسه فرستاده شود. 

نوال دانش‌آموز با استعدادی بود و در ۱۹۴۹ وارد دانشکده پزشکی شد و در سال ۱۹۵۵ نیز مدرک خود را از دانشگاه قاهره دریافت کرد. او سپس به دانشگاه کلمبیا در نیویورک اعزام شد. او پس از فارغ‌التحصیلی، مدتی به تدریس پرداخت و سپس در سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۲ در وزارت بهداشت مصر بکار مشغول شد. 

سعداوی که از نوجوانی علاقه خاصی به نوشتن داشت، شروع به انتشار مطالب و کتابهای متعدد نمود. نوال علاوه بر بیش از دهها کتابی که طی حدود شش دهه نوشت، در گفت‌وگوها، مقالات، نامه‌ها و سخنرانی‌هایش نیز برای حقوق زنان و علیه پدرسالاری در جهان عرب ‌مبارزه جدی نمود.

در سال ۱۹۵۸، کتاب “خاطرات یک زن پزشک” را منتشر کرد که بر اساس زندگی خودش نوشته بود. نویسنده در این کتاب، علیه ” زنانگی مستبد” موضع‌گیری کرده است. از جمله دو کتاب معروف او با عنوان “زن در نقطه صفر” و “زن و جنسیت” ایده های برابری طلبی او را بر علیه نابرابری جنیستی و طبقاتی زنان در سطح جهان شناساند و اکنون به کتاب‌های مرجع در رابطه با رهایی زنان تبدیل شده است. او در آثار خود که به بیش از سی زبان از جمله فارسی ترجمه شده، علیه چند همسری، حجاب اجباری، نابرابری‌ها در حقوق ارث میان مردان و زنان در اسلام و به ویژه ناقص‌سازی اندام جنسی زنان (ختنه) که بیش از ۹۰ درصد زنان مصری در معرض خطر آن قرار دارند، موضع رادیکال و مترقی گرفت. با انتشار  کتاب ” زن و جنسیت ” در سال ۱۹۶۹ و افشای ارتجاع ، سه سال بعد از آن از کار بر کنار شد. آثار نوال از آن پس سانسور شد. او همچنین در سال ۱۹۸۱ در جریان سرکوب گسترده مخالفان در زمان انور سادات، رئیس‌جمهور وقت مصر، به زندان افتاد.

او در زندان هم ساکت ننشست، بعدا در خاطرات خود در ” زندان زنان ” که سال ۲۰۰۲ در لندن منتشر شد، نوشت: “همه چیز در این کشور تحت سیطره دولت و تحت کنترل مستقیم و غیرمستقیم آن است؛ تحت قوانین رسمی یا غیررسمی حکومت، با استفاده از سنت‌ها و ایجاد ترس و رعب نهادینه شده است و عمیقا ریشه دار است.” 

نوال در پروسه مبارزاتی با محدودیتها و اتهاماتی همچون ارتداد و اهانت به مقدسات روبرو شد، اما هیچکدام از این موانع از اراده مبارزاتی او بر علیه جهل و خرافه نکاست، و جسورانه در اشاعه اعتقادات مترقی خود و اهدافش از هر وسیله و تریبونی استفاده نمود. نوال با تبلیغ و ترویج و مبارزه اش در عرصه بین الملی با استقبال زنان جوان در کشورهای مختلف روبرو بود، او از این تاثیر گذاری انرزی و توان میگرفت.  

در سال ۱۹۸۲، زمانی که حسنی مبارک در مصر به قدرت رسید، انجمنی را با عنوان ” انجمن عربی برای همبستگی با زنان”  تأسیس کرد که در سال ۱۹۹۱ و پس از جنگ خلیج فارس که نوال السعداوی به مخالفت با آن پرداخت، منحل شد.

در دهه ۱۹۹۰ اسم نوال السعداوی در فهرست گروه‌های بنیادگرایان اسلامی قرار گرفت و او در حالیکه با تهدیدهای مکرر روبرو شد، مجبور شد در سال ۱۹۹۳مصر را ترک کند. چاپ رمان “سقوط امام” در سال ۱۹۸۷، یکی از دلایل حمله بنیادگرایان اسلامی به او بود. او به آمریکا رفت و از طرف دانشگاه دوک در ایالات کارولینای شمال به عنوان نویسنده به مدت سه سال پذیرفته شد. تهدید اسلامگرایان مرتجع کوچکترین خللی در اراده مبارزاتیش بوجود نیآورد. او افکار و ایده های مترقی و انقلابیش را از طریق نوشتن و آثارش چه در سطح محلی و چه در سطح بین اللملی اشاعه میداد، علاقه شدیدی به نوشتن داشت و از این طریق هم با انتشار چند کتاب و مطالب مختلف موفق به تاثیر گذاری و افشای ارتجاع و مناسبات زن ستیز نظام سرمایه داری شد.   

سال ۲۰۰۵، در بازگشت به مصر، بر علیه انتخابات ریاست جمهوری مبارزه نمود و نیروهای امنیتی مانع برگزاری میتینگ‌های انتخاباتی او شدند. در آن زمان حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر بود و نوال السعداوی برگزاری انتخابات در این کشور را یک “مضحکه” دانست.

در سال ۲۰۰۷، نهاد مذهبی الازهر که پرنفوذترین نهاد مذهبی جهان اسلام به شمار می‌رود علیه او به اتهام “توهین به اسلام” شکایت کرد. یک ماه قبل از این شکایت، زندگی‌نامه و یکی از نمایشنامه‌های او از نمایشگاه کتاب قاهره جمع‌آوری شده بود. السعداوی پس از این فشارها، بار دیگر کشور را ترک کرد و در سال ۲۰۰۹ دوباره به مصر بازگشت و دو سال بعد، حسنی مبارک بر اثر مبارزات و خیزشهای توده ای که ” بهار عربی” نامیده شد سرنگون شد. 

اینجا لازم است اشاراتی به مبارزات زنان مصر در سرنگونی حسنی مبارک در میدان تحریر بشود. نوال و هزاران زن مبارز دیگر که در ” بهار عربی” بر علیه حکومت سرمایه داری و زن ستیز حسنی مبارک دوش به دوش هم به مبارزه پرداختند و تاریخ آفریدند. آنها محصول جامعه طبقاتی مصراند، که چند دهه تبعیض جنیستی را از طریق آزار و اذیت جنسی و نادیده گرفتن آنها به عنوان یک انسان و پایمال نمودن تمام حقوق انسانی اشان با پوست و گوشت خود احساس نموده اند. 

زنان سوسیالیست در صف فشرده مبارزاتی در آن روزها در میدان تحریر مصر فریاد زدند ” مبارزه برای حقوق زنان بخشی از مبارزه طبقاتی است، این دو جدائی ناپذیرند.”

زنان عرب نقش کلیدی در مبارزات و خیزش توده ای ” بهار عربی” داشتند. اوجگیری مبارزات و رادیکال بودن آن تا جایی بود که این خیزش انقلابی را هم ” انقلاب مصر” نامیده اند. زنان عرب بار دیگر نشان دادند که نقش تعیین کننده ایی در رویدادهای مصر بازی کردند. آنها شرکتی فعالانه در این خیزش توده ایی داشتند، همانطور که نقش فعالانه در جنبش اعتصابی چند سال پیش از این خیزش داشتند و در چندین مورد به مردان فشار آوردند تا به اعتصابها بپیوندند. 

در روزهای قبل از سقوط مبارک جمعیت زنان در میدان مبارزه از چهار الی پنج درصد تجاوز نمیکرد. زنان با حجاب و بی حجاب، در دفاع از حق و حقوقشان در میدان تحریر مشارکت کردند، سنگر بستند، بحث کردند، شعار دادند و به همراه مردان جانشان را بخطر انداختند. 

هر چند در حکومتهای دیکتاتوری، از مقامات حکومتی، رئیس و روسا و پلیس با افراد ستمدیده جامعه بشدت رفتاری غیر انسانی و خشونت آمیز دارند، این خشونت و سرکوب هم زنان را بر گرفت. اما زنان با حضور مُداومشان در مبارزه اعتماد به نفس پیدا کردند، با وجود اینکه دائما مورد حمله قرار میگرفتند اما نمی ترسیدند، شجاعت یک بخش از زنان باعث شد بخشهای دیگری از زنان را هم به عرصه مبارزه بکشاند و اعتماد به نفس و شجاعت کافی را برای مبارزه بیابند. در طول خیزشهای ” بهار عربی” مردان و زنان در یک صف مبارزاتی و متحد برای احقاق حقوق خود قرار گرفتند. در آن روزهای فراموش نشدنی که زنان طعم آزادی را چشیدند باعث شد مصرانه سنگر مبارزاتی خود را در میدان تحریر حفظ کنند و هر بار دوستان و خواهران و مادر هایشان را تشویق نموده به جمع مبارزاتی آنها بپیوندند. زنان در میدان تحریر قوی ظاهر شدند و برای تحولات بنیادی و انقلابی مبارزه کردند آنها بر علیه تبعیض جنسیتی و آزارهای جنسی که از هر پنج زن، چهار نفر مورد این آزارهای جنسی قرار میگرفتند به مبارزه پرداختند. مبارزه راستین زنان در مصر احزاب بورژوا راستگرا که با استفاده از مذهب برای سرکوب زنان استفاده میکردند و یا بعضی از روشنفکران چپ نما که دید سنتی و مذهبی نسبت به مسائل زنان داشتند را افشاء نمود. در ” بهار عربی” نیروهای سوسیالیست و مارکسیست با فشرده نمودن صف مبارزاتی زنان به این واقعیت انکار ناپذیر دست یافتد که مبارزه برای زنان بر علیه ستم جنسیتی نمی تواند جدا از مبارزه طبقاتی باشد. توده های عرب در تمام مدت حضور خود در میدان تحریر علنا و عملا شکاف طبقاتی بین طبقات فرو دست و دارا را تجربه کردند و به این نتیجه رسیدند در مبارزه متحد توده ها در کنار هم نه مذهب و نه جنسیت و نه نژاد نقشی بازی نمیکند. در طول این مبارزه آگاهی و افکار زنان تغییر چشمگیری نمود. زنان مصر با تمام نیرو در کف خیابانها مبارزه علیه ارتجاع اسلامی را فریاد زدند. آنها برای تغییر شرایطشان و ایجاد زندگی بهتر عاری از هر ستم جنسیتی و طبقاتی برای خود و خانواده هایشان به خیابان آمدند، زنان مصر با تمام قوا فریاد زدند شایسته زندگی بهتری هستند. آنها در طول مبارزه به این واقعیت رسیدند که مبارزه توده های عرب تازه آغاز شده است. زنان عرب شجاعتی بی اندازه از خود نشان دادند و ثابت نمودند که مبارزه برای آزادی زنان به عنوان بخشی از مبارزه برای آزادی عمومی کل زحمتکشان معنا خواهد یافت. آنها متوجه شدند که آزادی حقیقی زنان از دمکراسی بورژوایی بدست نمی آید بلکه نیازمند انقلاب اجتماعی است.

نوال در ان روزهای پر تلاطم مبارزه سیاسی در میدان تحریر در کنار خیل وسیعی از زنان که بر علیه زن ستیزی به مبارزه بر خاستند حضور پیدا کرد، صدایش را هم صدا با همرزمانش که سالها با مبارزه بر علیه ارتجاع و ستم جنستی برای آن بهای سنگینی پرداخته بود رساتر نمود، او از این مبارزه به شعف آمد و انرژی گرفت. او با چشمان خود دید که تنها نیست مبارزه زمانی اجتماعی شود و زنان آگاهی بیابند، می توان قدرتی بود که پیکره ارتجاع را به لرزه در آورد، همانطور که نوال السعداوی سالهای بیشماری از زندگیش با قلمش، با صدایش این بیعدالتی را در دنیای عرب و در سطح جهان به گوش تمام انسانهای آزاده و مبارز رساند.

او زنی مبارز، آگاه و خستگی ناپذیر برعلیه ارتجاع مذهبی و نابرابری جنسیتی و طبقاتی بود. او در جامعه ایی چشم به جهان گشود که تار و پود آن با ارتجاع اسلام و زن ستیزی نهادینه شده است. او در مصر بدنیا آمد، از همان اوان نوجوانی تبعیض و نابرابری جنسیتی را با تمام وجود حس کرد و به مبارزه بر علیه آن برخاست. او مرزها را شکست و صدای رهایی زنان با شکستن تابوی جنسیت ومذهب نه تنها در محل زیست خود بلکه در عرصه بین المللی هم بعنوان یک سوسیالیست فمینیست دمکراسی نظام سرمایه داری را به چالش کشید. نوال در زندگی مبارزاتی خود ماهیت ارتجاعی بنیادگرایان و افکار کپ زده و واپسگرای آنها را بخوبی می شناخت، بهمین دلیل با افشای آنها سعی در آگاه و متحد نمودن زنان این کشورها را نمود. در زمان سلطه طالبان زن‌ستیز و وحشی، نوال همصدا با انقلابیون افعانستان ایستاده و از آنان حمایت نمود. او در کتابها و نوشته هایش از زنان مبارز کشورهای تحت سلطه اسلام یاد کرد .

نوال سعداوی زنی بود که تلاش شد در دو جبهه سانسور شود. بورژوازی به خاطر دشمنی با ایده ها و مبارزاتشان ، او را زن وحشی و خطرناک بخواند و نفی  اش کند. و به دلیل برجستگی اش در بسیاری موارد سعی بر این بود که انکار شود و تحریفش کنند. حتی در جنبشهای انقلابی به علت نفوذ نگرش مردسالارانه در مقابل مبارزات ارزنده این زن انقلابی سکوت اختیار شد، هیچ مردی بعد از مرگش در ستایش از فعالیتهای برجسته اش و از جسوری و تلاشش بر علیه زن ستیزی سخنی به میان نیآورد.  

از برجستگیهای شخصیت سیاسی نوال این بود که تنها فعالیت و مبارزات خود را به عرصه سیاسی اختصاص نداد، او با نقد به عرصه خصوصی زندگی خود به مبارزه بر علیه آن پرداخت. او به خوبی این را درک کرده بود که نقش زنان در خانواده که مهد ” زندگی خصوصی” و سلول پایه جامعه است، بخش مهم از تقسیم کار ستمگرانه ای است که فرودستی زنان از آن سرچشمه میگیرد. او این را بخوبی درک کرده بود که  کمتر زنی می تواند بدون شورش در عرصه زندگی خصوصی به یک فعالیت اجتماعی پر معنا بپردازد، او در این عرصه به مبارزه و آگاهگری پرداخت. او بر علیه روابط استثمارگرانه ایی که زنان را اسیر روابط تکراری و خرافت نموده صدایش را رساتر نمود، نوال خوشبختی را در مبارزه جستجو نمود و رسیدن به آرمانها بزرگ و نبرد برای تحقق آنها در همین دنیا! او زنی مبارز و سوسیالیست فمینیست بود که نام و زندگیش را آگاهانه انتخاب نمود، هیجان و تلاطم زندگی مبارزاتی را به جان کندن زیر چرخ دنده های ماشین سرمایه داری ترجیح داد، او از جمله زنان خوش شانسی بود که زندگی فرصت و امکان شناخت دنیا و مبارزه برای دگرگونی کردن دنیا را در اختیارش قرار داد. معنی زندگی را در تمام ابعادش تجربه کرد. نوال سر مشقی بود برای هر زنی که جرقه های عصیان و مبارزه جویی نظام طبقاتی و مردسالاری در ذهنش روشن میشود. او براستی بر علیه نظام سرمایه داری عصیانگر بود و بارها این را ثابت نمود. 

او دیگر که در میان ما نیست، اما یاد عزیزش و راه پر دوامش با بجا گذاشتن تاثیرات ارزشمندش و دهها آثار مفید و گرانبها در راه رهایی زنان و جامعه ایی بدور از نابرابری و زن ستیزی در قلب و اندیشه تمام مبارزین زن و مرد مبارز در راه آزادی و برابری زنده خواهد ماند. 

یادش گرامی باد !     ۱۱ آپریل ۲۰۲۱

برای اطلاع بیشتر از این زن مبارز و آثاری که از ایشان بجا مانده است. اسامی کتابهایش در زیر این مطلب درج خواهد شد. 

کتاب‌ها[ویرایش

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate