سیاستهای توطئه گرانه مزدوران تحت نام ” دانشجویان عدالتخواه ” در اعتراضات کارگران هفت‌ تپه را افشاء نمائیم!

روز چهار شنبه ١۳ مرداد ١۴٠٠، تعدادی از مزدوران حکومتی تحت نام ” دانشجویان عدالت خواه” کوشیدند با مراسم سینه زنی و نوحه خانی در اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه که بیست و سومین روز را پشت سر می گذاشت نفوذ نموده و تعدادی از کارگران را تشویق کنند که به صف آنها ملحق شوند. در تقابل با این حرکت کارگران اعتصابی هفت تپه با شعارهای ” دست اراذل و اوباش، دانشجوی حکومتی از اعتراضات کارگری کوتاه” و “همشهری بگوش باش ما کارگریم نه اوباش” به اعتراض پرداختند. 

مبارزات شکوهمند کارگران نیشکر هفت تپه در طول سالهای اخیر تغییر و تحول بسزایی را در رشد جنبش کارگری بهمراه داشته است. دستاروردهای این اعتصابات و اعتراضات که کارگران بهای سنگینی هم برای آن تا کنون پرداخته اند بقدری چشمگیر و تاثیر گذار بوده که جمهوری اسلامی و حاکمان سرمایه همیشه در فکر توطئه و دسیسه هایی بوده اند که این صف مبارزاتی محکم را درهم شکنند. یکی از طرحهای شوم دولت که کاملا با طرح و برنامه و بطور استراتژیکی شکل گرفته است همین “دانشجویان عدالتخواه” میباشد. که سر بزنگاهها در اجتماعات و اعتراضات کارگری بوِیژه در اعتراضات نیشکر هفت تپه ظاهر شده و با توهم پراکنی در صفوف کارگران بر این تلاشند که ضمن اخلاگری صف کارگران را در هم شکسته و کارگران را رودروی هم قرار دهند، چه بسا از این طریق بتوانند اعتراضات و اعتصابات را به شکست بکشانند. 

آگاهی کارگران نیشکر هفت تپه و افشای این دسیسه ها و ترفندهای ضد کارگری در طول مبارزات آنها یکی از دستاوردهای این مبارزه طبقاتی تا کنون بوده است. تا مبارزه کارگران در جریان است قطعا این توطئه های حاکمیت سرمایه جمهوری اسلامی و مزدورانش بقوت خود باقی خواهد بود. 

حکومت در طول مبارزات نیشکر هفت تپه از بازداشت و شکنجه فعالان کارگری تا تشکیل تشکل‌های کارگری زرد و تفرقه‌افکنی در میان کارگران معترض و تلاش برای مصادره مطالبات کارگران و گرفتن نیرو از آنها از طریق همین اوباشان عدالت خواه کوتاهی ننموده است.  با استفاده از ارگانهای خودی‌ تحت نام  دفتر خامنه‌ای، بنیاد برکت یا قرارگاه خاتم‌الانبیاء، سعی نموده  مبارزات کارگران را مصادره نماید. گروه ضد کارگری ” دانشجویان عدالت خواه ” همیشه در کمین بوده اند اعتراضات و مطالبات کارگران را مصادره نموده و آن را رسانه ایی نمایند. در دوره های قبلی اعتصابات نیشکر هفت تپه شماری از نمایندگان مجلس که در همکاری نزدیک با این جریان عدالتخواه هستند، در طی سفری به شوش تلاش نمودند از طریق همکاری با قوه قضاییه مشکلات چندین ساله نیشکر هفت‌تپه را حل نمایند. آنها از این طریق می خواستند به اهداف شوم خود که انتقال مالکیت از بخش خصوصی ( اسدبیگی و رستمی) بود بجای انتقال به بخش دولتی که از مطالبات پایه ایی کارگران نیشکر هفت تپه بود به خصولتی توانمند که همان بنیاد برکت یا سپاه پاسداران است منتقل نمایند. 

کارگران آگاه و پیشرو در هنگام حضور اوباشان عدالتخواه در صف کارگران، اعلام کردند و هشدار دادند ” همکاران عزیز! بالا و پایین پریدن‌ها و حضور دانشجویان بسیجی برای رضای کارگران نیست! برای به میدان آوردن رؤسای سپاهی خودشان است! هشیار باشیم. به نیروی اتحاد خودمان تکیه کنیم و همین تنها راه ماست. خصوصی سازی را لغو می‌کنیم و یا شرکت را کامل دولتی می‌کنیم و نظارت کامل کارگری بر آن اعمال می‌کنیم و یا شرکت را کاملا از آن خود می‌کنیم.”

از دیگر طرحهای تفرقه اندازانه بین کارگران از طرف دولت و کارفرماها بوِیژه باند مافیای اسدبیگی قومی نمودن حرکت کارگران تحت نام “کارگر بومی ” یا ” کارگر عرب” و ” کارگر لر” و مقابل قرار دادن کارگران تحت این عناوین بوده است.  

کارگران نیشکر هفت تپه در دوره های مختلف اعتصاب خود با آگاهی به امر مبارزاتی برای مطالبات و خواستهای خود به میدان آمدند، توطئه ها و ترفندهای مزدورانی را که با لباس کارگری در صف کارگران ظاهر شده و یا تشکلهایی به نام دانشجویان عدالتخواه را افشا نمودند. با فشرده نمودن صف خود نگذاشتند دشمن به صف متحد آنها رخنه کند. با درایت و سازمانیابی مبارزه را تا کنون پیش برده اند. آنها سیاستهای تفرقه افکنانه قومی و ملیتی را از طرف رژیم و صاحبان سرمایه خنثی نموده اند. “پیام تسلیت آنها پس از مرگ مشکوک حسن حیدری، شاعر عرب اهوازی یک نمونه درخشان از برخورد آنها با این دسیسه است. کارگران «لر، بختیاری و دزفولی» در بیانیه خود نوشتند: «عزیزان اهوازی! عزیزان و برادران و خواهران عرب اهواز و خوزستان! مردم شریف خوزستان! در این روزها عده‌ای حکومتی و یا نادان تلاش کردند یک سری نوشته‌های تحریک‌آمیز و تفرقه‌ساز بین مردم و در فضاهای مجازی منتشر کنند. اما موفق نمی‌شوند. ما در هفت‌تپه هم از این دست افراد وابسته و نوکر صفت داریم که گاهی سعی می‌کنند به اسم لر علیه عرب‌ها و گاهی به نام عرب علیه سایرین بنویسند. اما اتحاد و آگاهی کارگران همیشه اقدامات کثیف و نوکرمنشانه آن‌ها را خنثی کرده است”.

در اعتراضات سال ۹۷  کارگران نیشکر هفت تپه شعار ” نان، کار، آزادی و اداره شورایی ” را سر دادند. آگاهترین و جسورترین کارگران برای سر دادن این شعارها بهای سنگینی از زندان و شکنجه و اخراج پرداختند. حقانیت این شعار در تداوم مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه چه در دوره های گذشته و چه اعتصابات اخیر که امروز ٢۷ روز از آن میگذرد خود را نشان داده است. آنها اعتصاب را از محل کار به خیابان در همبستگی با کارگران پیمانی نفت و خیزش مردم خوزستان کشانده اند. لغو خصوصی سازیها و تحمیل آن به دولت و اسدبیگی از مبارزات درخشان و بر جسته نیشکر هفت تپه است.   

هفت تپه از طریق مجامع عمومی نمایندگان منتخب کارگران نیشکر هفت تپه شورای مستقل کارگری را تشکیل دادند. از طریق این شورا نظارت و کنترل کارگران بر شرکت را با جا انداختن شعارِ “شرکت به دست کارگران” یا “مدیریت به دست کارگران” یا “ادارۀ شورایی” برای هر چند مدت کوتاهی متحقق نمودند. تشکیل این شوراها از پائین به نیرو و اراده کارگران را می توان در تداوم شوراهای کارگری  سال ۵۷ بشمار آورد. همچنین تاثیر و بازتاب شوراهای کوتاه مدت نیشکر هفت تپه را در بیانیه اول ماه مه ١۴٠٠ با امضای ١۵ تشکل کارگری که شورای همکاری سراسری را از اتحاد جنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی در دستور خود قرار داده اند را مشاهده نمود. این تشکل شورایی کوتاه مدت تاثیرات قابل توجهی در رشد جنبش کارگری و سنتهای شورایی تا کنون گذاشته است. یکی دیگر از تاثیرات این شورا این بود که دولت و قوۀ قضائیه و بسیجیان، از ترس تداوم این شورا و عملکردهای آن مجبور شدند شعار “تعاونی‌سازی” را در تقابل با شعار مالکیت و مدیریت کارگری ترویج کنند. تحمیل چنین شعاری به دولت و کارفرماهایی که در مخالفت با هر نوع تشکل یابی، کارگران را به شدیدترین شکل سرکوب نموده اند، موفقیت مهمی برای کارگران  هفت تپه بوده است.

اعتصابات نیشکر هفت تپه و پافشاری بر خواست و مطالباتشان بویژه لغو خصوصی سازیها و افشای اسدبیگی و رستمی و کشاندن این مسئله به دادگاه از موفقیتهای مهم کارگران نیشکر هفت تپه و جنبش کارگری محسوب میشود.   

در این مورد خاص قوه‌ی قضاییه، نمایندگان مجلس تحت پیگیری و مصمم بودن کارگران در این مطالبه مشخص مجبور شدند با نماینده کارگران هفت تپه جلسه بگذارند. فعالان کارگری به جلسات این کمیسیون رفتند؛ ۴ جلسه آنجا برگزار شد و نماینده‌های قوه قضاییه، سازمان بازرسی، وزارت اقتصاد، رییس سازمان خصوصی‌سازی و خود مجلسی‌ها در این جلسات حضور داشتند. در مرحله‌ی بعد کار به دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کشیده شد؛ بازرس‌هایی از این نهادها به هفت‌تپه آمدند، گزارش نوشتند و رای به عدم صلاحیت اسدبیگی‌ دادند. کارگران نیشکر هفت تپه تا لغو خصوصی سازیها و برگشت آن به دولتی از مبارزات خود دست نکشیدند. با متحقق نمودن این خواست مهم را متحقق نمودند اما برای رسیدن به تمام مطالبات خود نیاز به مبارزه  و ادامه اعتصاب را دارند. بهمین دلیل است که امروز ٢۷ روز است کارگران نیشکر هفت تپه با خواست و مطالبات مشخص خود در کف خیابان دوباره به اعتصاب دست زده اند.  

سینه زدن تعاد معدودی از کارگران نیشکر هفت تپه که چند روز پیش از طریق سودجویی و نفوذ ” دانشجویان عدالت خواه ” در صف کارگران اعتصابی نیشکر هفت تپه، رخ داد قطعا بازتاب مثبتی نداشت و تا حدودی سوال بر انگیز بود. باید این را هم در نظر داشته باشیم، در مبارزه طبقاتی کارگران بر علیه سرمایه داری، این رخدادها اجتناب ناپذیر است. دشمن تا دندان مسلح و با در دست داشتن تمام امکانات تمام مدت در پی نقشه و برنامه است که صف کارگران را درهم شکند. از سوی دیگر، کارگران در طول مبارزه طبقاتی، آگاه شده و باورهای کهنه خود را از دست میدهند. کارگران به علت فضای بشدت مذهبی و عقب ماندگیهایی موجود در جامعه ایران که با حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی چندین برابر شده است، نمی توانند متاثر از این فضای بشدت مخرب نباشند. مبارزه طبقاتی ضمن اینکه حاوی دستاوردهای با ارزشی برای کارگران است که نمونه های بر جسته آن در بالا در رابطه با کارگران نیشکر هفت تپه اشاره شد، قطعا ناهمگونیها و لغزشهایی را هم بهمراه خواهد داشت. کارگران با بدست آوردن تجارب تلخ بمرور به این اشتباهات پی برده و با بر گشت به صف مبارزه در حفظ منافع طبقاتی خود تلاش خواهند کرد. البته کارگران پیشرو و سوسیالیست در خنثی نمودن این حرکتهای ارتجاعی و مخدوش نمودن صف مبارزه کارگران، از طریق آگاه گری و ارتباطات نزدیک با کارگران نقش بسزایی دارند. 

دسیسه ها و توطئه های کاملا حساب شده که امروز دشمن طبقاتی برای شکستن صف متحد مبارزه کارگران  چه در مبارزه کارگران نفت و چه نیشکر هفت تپه و یا دیگر بخشهای کارگری بکار میگیرد، تنها مختص به مبارزات در جنبش کارگری ایران نبوده بلکه در طول تاریخ در مبارزات کارگری جنبش کارگری جهانی همچنین اتفاقات شومی رخ داده داده است که کارگران با ضربه سنگینی که متحمل شده اند، توهمات آنها از بین رفته و مصممانه به مبارزه با دشمن طبقاتی پرداخته اند. برای شفافیت دادن به تخریبهایی که از طرف دشمن در صف کارگران رخ میدهد به یک نمونه  مشخص در این نوشته اشاره میشود.   

پرولتارياى روسيه در انقلاب ١٩٠۵

برگرفته از: بخشی از کتاب با ارزش: “پیدایش و تکامل طبقۀ کارگر” (از آغاز تا ١٩١۷)        

نوشتۀ جلال سامانی. برگرفته از سایت: ایران فردا

” در ادامه موج اعتصابات كارگرى كه از ١٩٠١ روسيه را فراگرفت، سال ١٩٠۵ با يك موج اعتصاب و اعتراض كارگرى جديد آغاز گرديد كه بسى وسيعتر و گسترده تر از سالھاى گذشته بود. در سوم ژانويه ١٩٠۵، دوازده ھزار تن از كارگران كارخانه ھاى اسلحه سازى پوتيلف بار ديگر دست به اعتصاب زدند. اعتصاب در اعتراض به اخراج ۴ تن از كارگران آغاز گرديد. از مطالبات كارگران اعتصابى پوتيلف، بازگشت به كار كارگران اخراجى بود. اما علاوه بر اين، كارگران، خواھان تقليل ساعات كار به ٨ ساعت در روز، افزايش دستمزد و تشكيل كميسيونى از منتخبين كارگران شده بودند كه بر امر اخراج كارگران و امور بھداشتى در كارخانه نظارت داشته باشد. اعتصاب كارگران پوتيلف مورد حمايت كارگران ديگر در سن پترزبورگ قرار گرفت. اين اعتصاب در عين حال محركى براى برپايى اعتصاب در كارخانه ھاى ديگر بود. در مدتى كوتاه گروه كثيرى از كارگران كارخانه ھاى سن پترزبورگ دست به اعتصاب زدند و در فاصله كوتاه ۵ روز، يك جنبش اعتصابى گسترده، پايتخت را فرا گرفت. “در طى ۵ روز از ۴ تا ٨ ژانويه تعداد كارگران اعتصابى ده برابر شد و به ١۵٠٠٠٠ رسيد.”(۵٠ ( در اين شرايط كه اعتصابات به سرعت گسترش می يافت و نارضايتى و اعتراض كارگرى ابعاد كم نظيرى به خود می گرفت، تشكلھاى پليسى زوباتوفى، كوشيدند تا ابتكار عمل را به دست بگيرند و جنبش طبقاتى كارگران را منحرف سازند. “مجمع كارگران كارخانه ھاى روس” كه كشيش گاپون در رأس آن قرار داشت، (البته الان ” دانشجویان عدالت خواه” و “رضا رخشانها ” در صف کارگران نیشکر هفت تپه جای کشیش گاپون را گرفته اند!) کشیش كارگران سن پترزبورگ را فرا خواند كه روز ٩ ژانويه به سوى كاخ زمستانى تزار راه پيمايى كنند و عريضه اى را كه مشتمل بر مطالبات آنھاست، به “پدر ملت” تقديم كنند.  كارگران آگاه و پيشرو سوسياليست كه ماھيت تزار و “مجمع كارگران كارخانه ھاى روس” را به خوبى می شناختند، كوشيدند با تبليغات خود در ميان توده ھاى كارگر، نقشه ھاى گاپون را برملا سازند. اما در آن ايام ھنوز اكثريت كارگران در ناآگاھى و توھم قرار داشتند و دعوت گاپون را پذيرفتند. با وجود اين، كارگران پيشرو و عضو حزب سوسيال – دمكرات كارگرى روسيه با مداخله فعال در مجامع كارگرى كه مطالبات را مورد بحث قرار می دادند، كوشيدند اين مطالبات را راديكال كنند. لذا در عريضه اى كه تنظيم شد، تشكيل مجلس مؤسسان بر اساس حق رأى برابر، مستقيم و مخفى، “خواست عفو محكومان سياسى، آزادى سياسى، مسئوليت وزيران در برابر مردم، تساوى افراد در برابر قانون، آزادى مبارزه كار و سرمايه، آزادى مذھب، ٨ ساعت كار در روز” و برخى مطالبات ديگر گنجانده شده بودند. اين عريضه چنين پايان می يافت: “ما ديگر تاب تحمل نداريم. ما به آن لحظه ھولناكى رسيده ايم كه مرگ برايمان بھتر از ادامه اين رنج ھاى توان فرساست. در برابر ما تنھا دو راه وجود دارد. يا آزادى و خوشبختى يا گورستان…”(۵١ ( روز ٩ ژانويه حدود ١۴٠٠٠٠ كارگر و خانواده ھاى آنھا، در راه پيمايى به سوى كاخ تزار شركت كردند، تا دادخواست خود را به تزار تقديم كنند. اما تزار پاسخ كارگران را با گلوله داد. نيروھاى مسلح تزار، راه پيمايان را به گلوله بستند و چنان قتل عامى به راه انداختند كه آن روز، يكشنبه خونين نام گرفت. در اين روز حدود ٢٠٠٠ زن و مرد و كودك كشته و در ھمين حدود زخمى شدند. ابعاد اين قتل عام جنايتكارانه تزار چنان بود كه كشيش گاپون نيز فرداى روز قتل عام اعلام كرد كه “ما ديگر تزار نداريم. امروز دريايى خون، او را از مردم جدا می سازد. اكنون زمان آن است كه كارگران روسيه، بدون او براى آزادى سياسى مبارزه كنند.” اما به قول لنين: “اين صداى كشيش گاپون نبود. اين صداى آن ھزاران ھزار و ميليونھا ميليون كارگر و دھقان روسيه است كه تا ھمين ديروز از روى خامى و ناآگاھى به پدر، تزار، اعتماد داشتند و نجات از اين سرنوشت تحمل ناپذير را از” خود “پدرمان تزار درخواست می كردند.”(۵٢ ( 

اما اين شكست كارگران نبود. شكست آخرين توھمات، حتا در صفوف عقب مانده ترين كارگران بود. كارگران در اين يك روز به اندازه دهھا سال آموزش ديدند و درس آموختند. يكشنبه خونين پتروگراد به كارگران آموخت كه تزار دشمن “ملت” است و نه “پدر ملت”. لذا ھمان كارگرانى كه روز ٩ ژانويه در يك راه پيمايى مذھبى براى تقديم عريضه و دادخواست خود به تزار شركت كرده بودند، روز ١٠ ژانويه، با شعار “مرگ بر تزار”، “مرگ يا آزادى” به خيابانھاى پتروگراد ريختند، با نيروھاى مسلح درگير شدند و حتا به چند انبار اسلحه يورش بردند. اين شعارھا به سرعت سراسر روسيه را فرا گرفت. كارگران در مناطق و شھرھاى ديگر نيز به پا خاستند.”..…

امروز هم سناریوی سینه زدن، توهماتی را در رابطه با اعتقادات مذهبی یا حاکمیت مذهبی سرمایه جمهوری اسلامی در بین جمعی از کارگران نیشکر هفت تچه ایجاد نموده است، خنثی نمودن این حرکتهای ارتجاعی در گرو هر چه بیشتر متشکل شدن کارگران در تشکلهای مستقل خود، پیوند اعتصاباب کارگری نیشکر هفت تپه ، کارگران پیمانی نفت، فولاد مبارکه و دیگر بخشهای کارگری، خیزشهای خوزستان و دیگر شهرهای ایران به این مبارزه طبقاتی میباشد. قویتر شدن صف مبارزاتی خواهد توانست توطئه های ریز و درشت حاکمیت سرمایه جمهوری اسلامی را افشاء نموده و با افزودن آگاهی کارگران و اتکاء به نیروی طبقاتی خود نه فقط از درجه این توهمات کاسته شود بلکه شرایط را برای سپردن جمهوری اسلامی به زباله دانی تاریخ را فراهم نماید. 

آگوست  ٢٠٢١  

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate